کد درس: 2030301
هدف کلی: موفقیت انقلاب اسلامی و آینده آن در جهان
عنوان جزئی: اظهارنظر شخصیت‌های خارجی
مدت زمان: 60 دقیقه

​​​​​​​
ثبت گزارش

وجه بیان:
انقلاب اسلامی ایران در سده ۲۰ میلادی و در دنیایی شکل گرفت که دیدگاه‌های حاکمان کشورها در تضاد با مبانی انقلاب اسلامی بود. اهمیت و وسعت این اتفاق به قدری بود که اندیشمندانی از سراسر دنیا به مطالعه این پدیده پرداختند و نظراتی در مورد چگونگی و چرایی این نهضت ارائه کردند. لازم است فراگیران جهت فهم اهمیت و ابعاد این حرکت با اثرات جهانی انقلاب اسلامی و دیدگاه اندیشمندان غربی پیرامون آن آشنا شوند.

هدف شناختی:
با دیدگاه برخی از دانشمندان دنیا درباره انقلاب اسلامی ایران و تأثیر انقلاب اسلامی بر شکل‌گیری انقلاب‌های دیگر آشنا می‌شود.
با تفاوت‌های انقلاب اسلامی با سایر انقلاب‌ها آشنا می‌شود.


هدف عاطفی:
علاقه وی به امام (ره) به عنوان بنیان‌گذار انقلاب تعمیق پیدا می‌کند.
عشق و علاقه وی به انقلاب اسلامی تقویت می‌شود.


هدف رفتاری:
رفتارهای ملی و انقلابی در وی تقویت می‌شود.
پیرامون موضوع انقلاب اسلامی مطالعه می‌کند.


جملات کلیدی:
میشل فوکو: «مردمی که روی این خاک ایران زندگی می‌کنند در جستجوی چیزی هستند که ما غربی‌ها امکان آن را پس از رنسانس از دست داده‌ایم و آن معنویت سیاسی است». (ایرانی‌ها چه رویایی در سر دارند؟، ص42)
حمید مولانا: «به عقیده من هیچ صدایی در قرن ۲۰ مثل امام خمینی(ره)جهان را به لرزه درنیاورد و طلسم ظلم و طاغوت را نشکاند که اگر این طلسم نشکسته بود شوروی همچنان زنده بود». (عصر امام خمینی(ره)، ص62)
پیتر شولاتر: «اکنون نهضت بازگشت به دین و مدینه فاضله آغاز شده است؛ بنابراین جهانیان به برکت انقلاب اسلامی یافته‌اند تنها راه سعادت اسلام است». (عصر امام خمینی(ره)، ص69)
جان ال. اسپوزیتو: «دوست و دشمن معتقدند که انقلاب اسلامی ایران تأثیر به سزایی به جهان اسلام و غرب داشته است». (انقلاب اسلامی و بازتاب جهانی آن، ص325)
یرواند آبراهامیان: «باید گفت دو عامل، نقش تعیین‌کننده و محبوبیت گسترده آیت‌الله خمینی(ره) را روشن می‌کند: عامل نخست به‌ویژه زندگی ساده آیت‌الله خمینی (ره)و خودداری او از سازش با حاکمیت فاسد زمان او بود؛ دومین عامل هوشیاری او به‌ویژه در رهبری طیف گسترده‌ای از نیروهای سیاسی اجتماعی است» (ایرا بین دو انقلاب، ص531). 

​​​​
کلیدواژه:
تأثیرات انقلاب اسلامی ▪ انقلاب اسلامی در نگاه اندیشمندان


سؤالاتی که ارائه این عنوان به آن‌ها پاسخ می‌دهد:
​​​​​​​​​​​​​​
دیدگاه اندیشمندان در خصوص انقلاب اسلامی چیست و این نهضت چه تأثیری بر سایر انقلاب‌های دنیا داشته است؟
تفاوت‌های انقلاب اسلامی با سایر انقلاب‌های دنیا چیست؟

​​​​​​​

اهـــداف درس

ورود به بحث:
پرسش درباره سؤالات کلیدی طرح درس

زمان و مکان پیشنهادی:
​​​​​​​​​​​​​​
مربیان عزیز می‌توانند زمان‌ها (اعیاد، وفیات و مناسبت‌های ملی) و مکان‌های خاصی (مانند حرم‌های ائمه و امامزادگان، گلزار شهدا و ...) را با توجه‌ به محتوای درس، غیر از فضای همیشگی جلسه در نظر بگیرند.
ایام پیروزی انقلاب اسلامی

روش های درس

​​منابـع پیشنهادی

توضیحات سودمنـد

میشل فوکو، نامی آشنا برای بسیاری از ایرانیان است. «وی دو بار از ۲۰ شهریور تا ۲ مهر ۱۳۵۷ و ۱۸ تا ۲۶ آبان ۱۳۵۷ به ایران سفر کرد و در این سفرها، در تهران و قم و آبادان، با برخی از رهبران ملی و دینی و گروه‌های مختلفی که در انقلاب دست داشتند، ملاقات کرد. وی مجموعه مقالاتی را که در این دو سفر داشته، در کتابی به نام ایرانی‌ها چه رؤیایی در سر دارند؟ منتشر کرده است». میشل فوکو در این کتاب از انقلاب اسلامی ایران به نیکی و عظمت یاد کرده است: «نفی رژیم پهلوی در ایران، پدیدهای است عظیم و اجتماعی، اما نه به این معنا که سردرگم و عاطفی باشد، یا به خود چندان آگاهی نداشته باشد، به‌عکس شیوه انتشارش بسیار کارآمد است. از اعتصاب‌ها به تظاهرات، از بازارها به دانشگاه‌ها، از تراکت‌ها به پیشگویی‌ها که واسطه انتشارش هم بازاریان و روحانیان و کارگران و استادان و دانشجویان‌اند. در نظام سیاسی، این جنبش نه نظیری دارد و نه جلوه و تظاهری. عجیب است که می‌بینیم این کشور پهناور که جمعیتش در حاشیه کویر بزرگ پراکنده است، این کشوری که سانسور و نبود آزادی عمومی، بند بر پایش نهاده است، با همه اینها، چنین وحدت شگفت‌انگیزی از خود نشان دهد و خواستی جمعی و کاملاً یگانه برای انقلابی بزرگ در آن شکل بگیرد. پزشک تهرانی و ملای شهرستانی، کارگر نفت و کارمند پست و دانشجوی چادری، همه یک اعتراض و یک خواست دارند. در این خواست چیزی هست که مایه تشویش خاطر است. همیشه صحبت از یک چیز است؛ یک چیز واحد و بسیار مشخص: شاه باید برود.»
اما برای مردم ایران، این چیز یگانه، معنایش همه چیز است: پایان وابستگی؛ از میان رفتن پلیس؛ توزیع مجدد درآمدهای نفتی؛ تعقیب عوامل فساد؛ فعال شدن دوباره اسلام؛ یک شیوه زندگی جدید؛ روابط جدید با غرب، با کشورهای عرب، با آسیا و غیره.
ایرانی‌ها هم کمی مثل دانشجویان اروپایی دهه شصت، همه چیز را می‌خواهند؛ اما این همه چیزی که می‌خواهند، "آزادی امیال" نیست؛ بلکه آزادی از هر چیزی است که در کشورشان و در زندگی روزانه‌شان نشانه حضور قدرت‌های جهانی است.
از اینجاست که نقش شخصیت آیت‌الله خمینی به افسانه پهلو می‌زند. امروز هیچ رئیس دولتی و هیچ رهبر سیاسی، حتی به پشتیبانی همه رسانه‌های کشورش نمی‌تواند ادعا کند که مردمش با او پیوندی چنین شخصی و چنین نیرومند دارند. خمینی چیزی نمی‌گوید، چیزی جز نه؛ نه به شاه، به رژیم و به وابستگی. خمینی آدم سیاسی نیست؛ حزبی به نام حزب خمینی که در آن، پشت سر آمریکایی‌ها می‌توان نوعی هماهنگی جهانی و "نظم جهانی" را دید؟ پایان وابستگی‌ای که دیکتاتوری، ابزار مستقیم آن است، اما بازی سیاست هم می‌تواند عامل غیرمستقیم آن باشد؛ و جنبش او جنبشی بود که هدفش، هم رهایی از استیلای خارجی و هم نجات از سیاست داخلی بود.
یرواند آبراهامیان استاد تاریخ در کالج باروک دانشگاه نیویورک است. وی کتابی دارد به نام “ایران بین دو انقلاب” که در آن به تحلیل تأثیر متقابل سازمان‌های سیاسی و نیروهای اجتماعی ایران از سده نوزدهم تا انقلاب اسلامی 1357 می‌پردازد. آبراهامیان تحقیق خود را با بررسی نقش مهم اسلام و نیز نقش تعیین‌کننده شخص امام خمینی رحمه الله در پیروزی انقلاب اسلامی به پایان می‌برد. بخشی از سخنان آبراهامیان در کتاب یادشده درباره انقلاب اسلامی ایران چنین است: «در سده بیستم، دو انقلاب مهم انقلاب مشروطه (۱۲۸۵ - ۱۲۸۸) و انقلاب اسلامی (۱۳۵۷) در ایران روی داده است. انقلاب نخست، شاهد پیروزی هرچند کوتاه روشنفکران مدرن بود؛ اما با انقلاب دوم، علمای سنتی به میدان آمدند؛ علمایی که از دوران طلایی اسلام الهام می‌گرفتند، پیروزی خود را با طرح و تدوین یک قانون اساسی کاملاً دینی تضمین نمودند، محاکم شرع را جایگزین دادگاه‌های موجود کردند و مفاهیم غربی همچون دموکراسی را مورد انتقاد قرار دادند.»
در واقع در تاریخ معاصر جهان، انقلاب اسلامی پدیده بی‌همتایی است؛ زیرا نه یک گروه اجتماعی جدید مجهز به احزاب سیاسی و ایدئولوژی‌های غیردینی، بلکه روحانیون سنتی مجهز به منبر و مدعی حق الهی در نظارت بر عملکرد همه مقامات غیرروحانی، حتی عالی‌ترین نهاد متشکل از نمایندگان منتخب ملت را به قدرت رساند. در کشوری که بیشتر سیاستمدارانش در آسایش و رفاه به سر می‌بردند، آیت‌الله خمینی زندگی ریاضت‌منشانه‌ای داشت و مانند توده مردم رفاه مادی چندانی نداشت. در جامعه‌ای که رهبران سیاسی آن، هزارچهره و اهل زد و بند و خویشاوندپرستی‌های اصلاح‌ناپذیری بودند، آیت‌الله خمینی سرسختانه هرگونه سازش را رد می‌کرد و همچون «مردان خدا» که نه در جست و جوی قدرت ظاهری، بلکه در پی اقتدار معنوی هستند، عمل می‌کرد. همچنین در دورهای که به داشتن سیاست مدارانی بدگمان، سست عنصر، فاسد، بدبین و ناسازگار معروف بود، وی همچون مردی درستکار، مبارز، پویا، ثابت‌قدم و مهم تر از همه، فسادناپذیر پای به میدان گذاشت. خلاصه، او چونان رهبری انقلابی و فرهمند هنگامی به صحنه آمد که چنین رهبرانی اندک‌شمار، ولی بسیار مغتنم بودند. او طی پانزده سالی که در تبعید بود، از اظهارنظر عمومی به‌ویژه دادن اعلامیه درباره مسائلی که می‌توانست به رنجش و دوری بخش‌ها و اقشار مختلف جناح مخالف منجر شود، محتاطانه خودداری می‌کرد؛ مسائلی مانند اصلاحات ارضی، نقش روحانیون و برابری زن و مرد؛ بنابراین، در انتقاد از رژیم، بر مسائل و موضوعاتی انگشت می‌گذاشت که عامل نارضایتی همه جناح‌های مخالف بود، همانند: امتیازات داده شده به غرب، پیوند پنهانی و غیرمستقیم با اسرائیل، هزینه‌های بیهوده تسلیحاتی، فساد رایج در میان بزرگان دولتی، رکود و نابسامانی در بخش کشاورزی، افزایش هزینه زندگی، کمبود مسکن و گسترش روزافزون حلبی‌آبادها، شکاف فزاینده میان فقرا و ثروتمندان، سرکوب روزنامه‌ها و احزاب سیاسی، ایجاد دولت دیوان‌سالار حجیم و زیر پا گذاشتن قانون اساسی. باری، آن عواملی که قدرت‌یابی‌ روحانیون را ممکن ساخت و به انقلابی بزرگ در جهان معاصر انجامید، عبارت بود از شخصیت کاریزمایی آیت‌الله خمینی، نفرت شدید مردم از شاه و ناتوانی‌های سازمانی احزاب غیرمذهبی که رژیم در طول حدود ۲۰ سال بر آنها تحمیل کرده بود. بعید است روحانیت، آیت‌الله خمینی دیگری عرضه کند.

​​​​​​​