کد درس: 2020701
هدف کلی: شناخت دوستان و دشمنان ائمه
عنوان جزئی: دوستی ائمه؛ دوستی خداوند
مدت‌زمان: 120 دقیقه (2 جلسه 60 دقیقه‌‌ای)

​​​​​​​
ثبت گزارش

وجه بیان:
ائمه اطهار (ع) به‌سان دژی مستحکم و استوار در مقابل آفات و مضرات این دنیا، یکی از دو یادگار مهم پیامبر اکرم (ص) و نعمت‌‌های خداوند منان در این دنیا می‌‌باشند. دوستی و پذیرفتن ولایت ائمه اطهار (ع) و مقابله صحیح با دشمنان ایشان از مهم‌ترین معیارهای پذیرش اعمال از جانب خداوند می‌باشد. در این طرح درس سعی می‌شود تا در حد لازم به مسئله تولی ائمه اطهار و تبری از دشمنان ایشان و تأثیرات آن در سبک زندگی فراگیران، پرداخته شود.


هدف شناختی:
با مصادیق دوستی و دشمنی با ائمه اطهار (ع) آشنا می‌شود.
اهمیت کسب ولایت و رضایت ائمه اطهار (ع) را درک می‌کند.
اهمیت قرائت زیاراتی چون زیارت عاشورا، جامعه کبیره و... را می‌فهمد.
 با مفاهیم و مصادیق عبارت‌‌هایی در زیارت عاشورا و زیارت جامعه کبیره به‌طور کامل آشنا می‌شود:
1. انی سلم لمن سالمکم...
2. اللهم الجعل محیا...
3. اللهم العن اول ظالم...
4. فالراغب عنکم مارق...


هدف عاطفی:
در مواقع لغزش و اشتباه در برابر خداوند و ائمه اطهار (ع) احساس شرم می‌کند.
برای کسب رضایت خداوند به جلب رضایت ائمه اطهار (ع) اهمیت می‌دهد.
با دوستان ائمه اطهار (ع) دوست و از دشمنان ایشان منزجر می‌شود.
به خواندن دعاهایی چون زیارت عاشورا، جامعه کبیره و ... علاقه‌مند می‌شود.


هدف رفتاری:
درباره مصادیق تولی و تبری و کسب رضایت ائمه اطهار (ع) مطالعه می‌کند.
سعی می‌کند تا در اعمال و رفتارش هموار کسب رضایت ائمه اطهار (ع) را شرط قرار دهد.
سعی می‌کند تا خودش را از دشمنان ائمه اطهار (ع) جدا و متفاوت سازد.
سعی می‌کند تا در حد توانش دوستان و دشمنان راستین ائمه اطهار (ع) را به دیگران بشناساند.


جملات کلیدی:
قرآن کریم:«لا تَجِدُ قَوماً یؤمِنونَ بِاللّهِ وَالیومِ الآخِرِ یوادّون مَن حادَّ اللّه و رسولَهُ وَلو کانوُا أبائَهُم وَ اَبنائَهُم اَو اِخوانَهُم اَو عَشِیرتَهُم أولئِک کتَبَ فی قلوبِهِم الایمانَ و اَیدهُم برُوحٍ مِنه وَ یدخِلُهُم جنّاتٍ تَجری مِن تَحتِهَا الاَنهارُ خالِدینَ فِیها رَضِی اللّهُ عَنهُم وَ رَضُوا عَنه اولئِک حِزبُ اللّهِ اَلا اِنَّ حِزبَ اللّهِ هم المُفلِحُون؛ هیچ قومی را که ایمان به خدا و روز رستاخیز دارند نمی‌‌یابی که با دشمنان خدا و رسولش دوستی کنند؛ هر چند پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشاوندانشان باشند؛ آنان کسانی هستند که خدا ایمان را بر صفحه دل‌‌هایشان نوشته و با روحی از ناحیه خودش آنها را تقویت فرموده و آن‌‌ها را در باغ‌هایی از بهشت وارد می‌کند که نهرها از زیر (درختانش) جاری است جاودانه در آن می‌‌مانند؛ خدا از آن‌‌ها خشنود است و آنان (نیز) از خدا خشنودند. آن‌ها «حزب اللّه»‌اند (واقعاً) و «حزب اللّه» پیروز و رستگارند». (مجادله – 22)

حضرت رسول اکرم (ص): «مَن سَرَّهُ أَن یَجْمَع‌اللهُ لَهُ الخَیرَ کُلَّه فَلیُوالِ عَلیّاً بَعدیِ وَ لْیُوالِ اَولیاءَهُ وَلْیُعادِ اَعداءَه؛ هر کس دوست دارد که خداوند هر چه خیر است نصیب او گرداند، بعد از من به وَلای علی (ع) تمسک جوید، دوستانش را دوست و دشمنانش را دشمن بدارد». (بحار، ج ٢٧، ص ٥٥)
امیرالمؤمنین (ع) : «لَا یَجْتَمِعُ حُبُّنَا وَ حُبُّ عَدُوِّنَا فِی جَوْفِ إِنْسَانٍ- إِنَّ اللَّهَ لَمْ یَجْعَلْ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَیْنِ فِی جَوْفِهِ- فَیُحِبُّ هَذَا وَ یُبْغِضُ هَذَا؛ دوستی ما با دوستی دشمن ما در یک دل نمی‌گنجد، چراکه خداوند برای یک انسان دو تا دل قرار نداده است که با یکی دوستی کند و با دیگری دشمنی بدارد». (نورالثقلین، ج ٤، ص ٢٣٤)
امیرالمؤمنین (ع) : «لَو أَنَّ عَبْداً عَبَدَاللهَ اَلَْفَ سَنَۀٍ لایَقْبَلُ اللهُ مِنهُ حَتّی یَعرِفَ وِلایَتَنا اَهلَ‌البَیت؛ اگر بنده‌ای هزار سال خدا را عبادت کند تا ولایت ما اهل‌بیت را نداشته باشد، خداوند از او نخواهد پذیرفت». (بحار، ج ٢٧، ص ١٩٦)
امام زین‌العابدین (ع) : «مَن اَحبَّ اَعداءَنا فَقَد عادانا وَ نَحنُ مِنهُ بَراءٌ واللهُ عزَّ وجلَّ مِنهُ بَریءٌ؛ کسی که دشمنان ما را دوست بدارد با ما دشمنی کرده و ما از او بیزاریم و خداوند متعال نیز از او بیزار است». (بحار، ج ٢٧، ص ٦٠)
امام باقر (ع): «اِذا اَرَدتَ اَن تَعلَمَ اَنّ فِیک خَیراً فانظُر اِلی قَلبِک فَاِن کانَ یحِبُّ اَهلَ طاعَهِ اللّهِ و یبغِضُ اَهلَ معصیهِ ففیک خیرٌ واللّهُ یحِبّک وَ اِن کانَ یبغِضَ اَهلَ طاعَهِ اللّه وَ یحِبُّ اَهلَ مَعصِیهِ، فَلَیس فِیک خیرٌ واَللّهُ یبغِضُک وَاَلمَرءُ مَعَ مَن اَحَبّ؛ هرگاه بخواهی بدانی در تو خیر و نیکی وجود دارد یا نه؟ نگاهی به قلبت کن! اگر اهل اطاعت الهی را دوست می‌دارد و اهل معصیت را دشمن می‌شمرد، تو انسان خوبی هستی و خدا تو را دوست دارد و اگر اهل اطاعت الهی را دشمن و اهل معصیتش را دوست می‌دارد، نیکی در تو نیست و خدا تو را دشمن می‌دارد و انسان با کسی است که او را دوست می‌دارد». (وسائل الشّیعه، ج 16، ص 183)
امام صادق (ع): «کَذَبَ مَن زَعَمَ اَنَّهُ مِن شیَعتِنا وَ هُو مُتَمَسِّکٌ بِعُروۀِ غَیرِنا؛ دروغ می‌گوید آن کسی که ادّعا می‌کند شیعۀ ما است ولی از غیر ما پیروی می‌کند». (بحار، ج ٢، ص ٩٨)
امام موسی کاظم (ع): «طُوبی لِشیعَتِنا المُتَمَسِّکینَ بِحَبلِنا فِی غَیبَۀِ قائِمِنا (عَجَّلَ اللّهُ تَعالی فَرَجَه)، الثّابِتینَ عَلی مُوالاتِنا وَ البَراءَۀِ مِن أَعدائِنا اُولئِکَ مِنّا وَ نَحنُ مِنهُم؛ خوشا به حال شیعیان ما [که] در زمان غیبت قائم ما & که به ریسمان ما تمسّک جسته‌اند و بر موالات ما و بیزاری از دشمنان ما ثابت‌قدم مانده‌اند. آنان از ما هستند و ما از ایشانیم». (اِعلام الوَری، ص ٤٠٧)
امام رضا (ع) : «کَمالُ الدّینِ وِلایَتُنا وَالبَراءَۀُ مِن عَدُوِّنا؛ کمال دین، در ولایت ما و بیزاری از دشمنان ماست». (بحار، ج ٢٧، ص ٥٨)

امام رضا (ع): «شیعتُنا المُسَلِّمونَ لِأَمرِنا اَلآخِذونَ بِقَولِنا اَلمُخالِفونَ لِأعدائِنا، فَمَن لم یَکُن کَذلِکَ فَلَیسَ مِنّا؛ شیعیان ما تسلیم أمر و ولایت ما هستند، به گفتۀ ما عمل می‌کنند و دشمنان ما را دشمن می‌دارند و در غیر این صورت پیرو ما نخواهند بود». (مُسندالامام الرضا(ع)، ج ١، ص ٢٣٥)
زیارت عاشورا: «بَرِئْتُ اِلَی اللَّهِ وَ اِلَیْکُمْ مِنْهُمْ وَ مِنْ اَشْیاعِهِمْ وَ اَتْباعِهِمْ وَ اَوْلِیاَّئِهِم؛ از قاتلین شما و از پیروان و دنبال‌روندگانشان و دوستانشان به‌سوی خدا و شما بیزاری جویم».
زیارت عاشورا: «اِنّی سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ وَحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ وَ وَلِیُّ لِمَنْ والاکُمْ وَ عَدُوُّ لِمَنْ عاداکُمْ؛ من در صلح و سازشم با کسی که با شما در صلح است و در جنگم با کسی که با شما در جنگ است و دوستم با کسی که شما را دوست دارد و دشمنم با کسی که شما را دشمن دارد».
زیارت عاشورا: «اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَحْیَایَ مَحْیَا محمد وَ آلِ محمد، وَ مَمَاتِی مَمَاتَ محمد وَ آلِ محمد؛ خدایا حیاتم را حیات محمد و خاندان محمد و مرگم را مرگ محمد و خاندان محمد قرار ده».
زیارت جامعه کبیره: «سَعِدَ مَنْ والاکُمْ، وَ هَلَکَ مَنْ عاداکُمْ، وَ خابَ مَنْ جَحَدَکُم، وَ ضَلَّ مَنْ فارَقَکُمْ، وَ فازَ مَنْ تَمَسَّکَ بِکُمْ، وَ أمِنَ مَنْ لَجَأَ إلَیْکُمْ، وَ سَلِمَ مَنْ صَدَّقَکُم وَ هُدِىَ مَنِ اعْتَصَمَ بِکُمْ. مَنِ اتَّبَعَکُم فَالْجَنَّۀُ مَأْواهُ وَ مَنْ خالَفَکُم فَالنّارُ مَثْواه؛ خوش‌بخت است، هر که شما را یارى کند؛ و هلاک است، هر که شما را دشمن دارد؛ و ناکام است، هر که انکارتان کند؛ و گم راه است، هر که از شما جدا شود؛ و رستگار است، هر که به شما در آویزد؛ و در امان مانَد، هر که به شما پناه آورد؛ و سالم مانَد، هر که تصدیقتان کند؛ و هدایت مى‌‌شود، هر که به شما بپیوندد. هر که از شما پیروى کند، بهشت، پناهگاه اوست؛ و هر که با شما مخالفت کند، آتش [دوزخ]، جایگاه اوست».


​​​​
کلیدواژه:
تولی و تبری ▪ دوستان و دشمنان ائمه ▪ تولی و تبری در قرآن ▪ تولی و تبری در روایات و احادیث ▪ تولی و تبری در کلام امام خمینی ▪ تولی و تبری در کلام رهبری


​​​​​​​سؤالاتی که ارائه این عنوان به آن‌ها پاسخ می‌دهد:
​​​​​​​​​​​​​​
مصادیق تولی و تبری چیست؟
کسب ولایت و رضایت ائمه اطهار (ع) چه اهمیتی دارد؟
قرائت زیارت‌‌هایی چون عاشور و جامعه کبیره چه اهمیتی دارد؟
فرازهایی چون: انی سلم لمن سالمکم...، اللهم الجعل محیا...، اللهم العن اول ظالم... و فالراغب عنکم مارق... چه معنا و مفهومی دارند؟

اهـــداف درس

ورود به بحث:
پرسش درباره سؤالات کلیدی طرح درس
خواندن داستان‌های دوستی که بریده شد (48)، تصمیم ناگهانی (80)، حرف بقال‌ها (102) از کتاب داستان راستان
خواندن داستان‌های حب علی در قرآن و سنت و رمز جاذبه علی از کتاب جاذبه و دافعه علی (ع)

​​​​​​​
زمان و مکان پیشنهادی:
​​​​​​​
مربیان عزیز می‌توانند زمان‌ها (اعیاد، وفیات و مناسبت‌های ملی) و مکان‌های خاصی (مانند حرم‌های ائمه و امامزادگان، گلزار شهدا و ...) را با توجه‌ به محتوای درس، غیر از فضای همیشگی جلسه در نظر بگیرند.
​​​​​​​روز مباهله
ماه ربیع


روش های درس

​​منابـع پیشنهادی

توضیحات سودمنـد

تولّی و تبرّی
شهید مطهری در یکی از مباحثش پیرو تولی و تبری می‌گوید: «انسان مؤمن باید دارای جاذبه و دافعه باشد و حد و مرزی داشته باشد که جایگاه او را نسبت به اهل ایمان و اهل نفاق و کفر و شرک مشخص سازد. فلسفه تولی و تبری مشخص کردن موضع و جهت خود در رابطه با مؤمنان و غیرمؤمنان و اعلام موضع در این صف‌بندی است. تولی و تبری به معنای بی‌تفاوت نبودن در برابر حق و باطل و یکسان نبودن این دو برای انسان باایمان و هدفمند و زنده و پویا است. نمی‌توان مؤمن و خداباور بود و به اصول الهی و دینی پایبند بود ولی دارای موضع و جهت نبود و وضعیت و جایگاه اعتقادی خود را به دیگران اعلام نکرد و با همه انسان‌ها در رفتار و مشی و سلوک برخوردی یکسان و مشابه داشت. فلسفه دیگر تولی و تبری تصحیح جهت اعتقاد و رفتار خود با ملاک‌های حق در گذر زمان و پرهیز از انحراف از جاده حق و حقیقت است. انسان مؤمن و خداجو با تولی و تبری خود را همواره در وسط راه حق و صراط مستقیم نگه داشته و از فروافتادن به گرداب کجی‌ها و انحرافات مصون می‌سازد. تولی و تبری یادآوری جایگاه اعتقادی و باور و مسئولیت‌های انسان مؤمن و نشانه ایمان پابرجا و عمیق و ریشه‌دار او است.» (جاذبه و دافعه علی علیه السلام)
همچنین سیره غالبِ علمای شیعه، دست‌کم در اظهار تبرّی از دشمنان، در تأسی به حضرت علی (ع)، رعایت اصل تقویت وحدت و تحکیم روابط مسلمانان با یکدیگر و تلاش برای تقریب مذاهب اسلامی بوده است. در سرگذشت عالمان گذشته، چون شیخ مفید و سیدمرتضی و شیخ طوسی و عالمان دوره اخیر چون آیت‌الله بروجردی و امام خمینی، شواهد فراوانی برای این امر وجود دارد. وجود روایاتی که احتراز از هرگونه تحریک عاطفی و برانگیختن فضای بدبینی را توصیه کرده است، در اتخاذ این سیره بی‌تردید مؤثر بوده است.
زیارت عاشورا و زیارت جامعه کبیره
زیارت عاشورا از زیارت‌های بسیار موثّق می‌باشد. این زیارت هم از امام باقر@ و هم از امام صادق (ع) روایت شده است. در روایتی که علقمه از امام باقر(ع) نقل کرده بنا به آنچه در این روایت نقل شده، حضرت فرمودند کسی که این زیارت را بخواند صد هزار هزار درجه بالا می‌‌رود. یا در روایت دیگری که این زیارت از امام صادق (ع)نقل شده و صفوان نقل کرده، هست که بنا به آنچه نقل شده امام صادق (ع)فرمود کسی که با این زیارت امام حسین را زیارت کند اولاً مطمئن باشد که زیارتش مقبول هست و همچنین سعی‌اش مشکور است. باز بنا به آن روایت فرمودند به هر مرتبه که می‌خواهد می‌‌رسد. باز از آثار این زیارت فوز به جنت و نجات از دوزخ برای کسی است که با این زیارت حضرت را زیارت کند. شفاعتش در حق هر کسی که شفاعت کند، جز در مورد دشمنان اهل‌بیت در مورد سایرین مورد قبول قرار می‌گیرد.
زیارت جامعۀ کبیره و زیارت عاشورا مکمل هم هستند. اگر دقت کنید زیارت جامعۀ کبیره در مقام تولی و ولایت لااقل در زیارت‌‌ها اوج است و زیارت عاشورا هم در مقام تبری در اوج است. شما مقامات اهل‌بیت را می‌‌توانید در زیارت جامعۀ کبیره بخوانید و اوج لعن و نفرین و تبری جستن از دشمنان اهل‌بیت را در زیارت عاشورا می‌‌بینید.
زیارت عاشورا با سلامی به اباعبدالله الحسین (ع) در فرازهای متعددی شروع می‌شود و در پایانش هم به‌طور دسته‌جمعی سلام به شهدای کربلا در کنار اباعبدالله داده می‌شود و بعد عظمت مصیبتی که در کربلا رخ داد مورد تأکید قرار می‌گیرد که این خیلی عظیم است. بعد وارد لعن می‌شود. نکتۀ آموزنده‌‌ای که در این زیارت وجود دارد این است که در چند بار لعنی که در این زیارت تکرار می‌شود، می‌‌بینید از مسبّبین اصلی فاجعه شروع می‌کند تا به مباشرین می‌‌رسد. این نکتۀ خیلی مهمی است! یعنی آنهایی که کارشان سبب شد فاجعۀ عاشورا شکل بگیرد، جرمشان پررنگ‌تر از جرم کسانی است که تیر به دست گرفتند و امام حسین (ع)  و یارانش را به شهادت رساندند. در نفرین ببینید شما از کجا شروع می‌‌کنید. چند بار هم در زیارت عاشورا این اتّفاق افتاده است. آنها را فراموش نکنید؛ بنابراین لعن از مسبّبان اصلی شروع می‌شود و چند بار در زیارت عاشورا تکرار می‌شود. از اول که همین جاست شروع می‌شود تا آخر زیارت که «اللّهم خصّ انت اولّ ظالمٍ باللّعن منّی و ابدأ به اولاً ثمّ العن الثّانی و الثّالث والرّابع اللّهم العن یزید خامساً» از اولی شروع کرد، بعد دومی، سومی، چهارمی که معاویه است، پنجمی که یزید است و همین‌طور می‌‌رود پایین تا می‌‌رسد به «شمراً و آل ابی‌سفیان و آل زیاد و آل مروان» این نکته بسیار مهم است! بعد از این لعن اولیه که این سلسله لعن می‌شوند و در میانۀ این جریان لعن‌‌ها خود لعن کننده موضع خودش را هم دارد می‌گوید. می‌گوید من با دوستان و همراهان و هم‌خط‌‌های اباعبدالله در سلم و صلح‌ هستم و با دشمنانِ اباعبدالله و خطّ دشمنانِ اباعبدالله در جنگم. نه امروز؛ بلکه الی یوم القیامۀ؛ و این خوب نشان می‌دهد که دارد خط را می‌گوید و الا دشمنانی که امام حسین را به شهادت رساندند که به درک واصل شده‌اند. پس این موضع جنگ الی یوم القیامۀ یعنی چه؟! این دارد با آن خط اعلام موضع می‌کند. می‌گوید من با خط امام حسین همراهم و با خط یزیدیان در جنگم. این جریان مستمری است.
بعد از این‌که لعن‌‌ها تمام می‌شود روی به دعا می‌آورد. اولین دعایش، دعایی است که دو بار در زیارت عاشورا تکرار شده است؛ این‌که می‌خواهد در رکاب امام زمان(عج) خدمت کند... بعد از این دعا، دعای بعدی این است که «اللّهم اجعلنی عندک وجیهاً بالحسین (ع) فی الدّنیا و الاخرۀ» خدایا ما را پیش خودت؛ هم در دنیا، هم در آخرت به حسین (ع) آبرومندمان کن.
بعد دوباره شروع می‌کند و موضع تولّی و تبرّی را می‌گوید. دوباره از مسبّبین شروع می‌کند و پایین می‌‌آید. این نکته بسیار جالب است؛ لعن و نفرین بر پایه‌گذاران چند بار در متن زیارت عاشورا تکرار شده است! «اسّس اساس الظّلم و الجور علیکم اهل البیت» آن پایه‌گذاران، آنهایی که جنایت اصلی مال آنهاست. لذا دوباره از همین دو تا شروع می‌کند و اینها را نفرین می‌کند و بعد به دنبال اینها بقیه دشمنان را هم نفرین می‌کند. هم نفرین می‌کند، هم بعد از نفرین اعلام موضع می‌کند و تبری می‌‌جوید و اعلام بیزاری می‌کند و صف و خطش را از خط کودتاچیان سقیفه و خون‌خواران عاشورا جدا می‌کند. می‌گوید من هم‌خط آنها نیستم؛ از آنها تبرّی و بیزاری می‌‌جویم و از آنها بیزارم.
بعد از تولی و تبری در این فراز دوباره به دعا منتقل می‌شود و اولین چیزی که می‌خواهد این است که «ان یجعلنی معکم فی الدّنیا و الاخرۀ» این معیت که خدا می‌داند چه حرف‌های عجیبی دارد. به‌هرحال دعاها از طلب معیّت و طلب ثبات قدم است. ثبات قدم؛ دمدمی‌مزاج نباشیم؛ در کنار اباعبدالله ثبات قدم داشته باشیم و بعد هم طلب مقام محمود که همان مقام شفاعت است؛ یعنی می‌خواهم مشمول شفاعت پیامبر و اهل‌بیتش شوم و مجدداً طلب خونخواهی در رکاب حضرت مهدی ارواحنا فداه و طلب اجر مصیبت، مصیبت عظمایی که همپای آن مصیبتی در عالم وجود نداشته و ندارد و نخواهد داشت را می‌کند؛ طلب صلوات و مغفرت و رحمت می‌کند و طلب این که زندگی و مرگش زندگی و مرگ پیامبر و خاندان او باشد.
به‌هرحال بعد از این سلسله دعاها دوباره برمی‌‌گردد سراغ لعن؛ باز از سررشته شروع می‌کند؛ دو رشته لعن در زیارت عاشورا هست که لعن اول از «اللهم العن اباسفیان و معاویۀ و یزید ابن معاویۀ» از اباسفیان شروع کردیم؛ چهره‌‌ای که جریان بنی‌امیه را مدیریت کرد؛ در به قدرت رسیدن عثمان او خط و ربط داد. معاویه هم که اصلاً زادۀ پلید خود ابوسفیان بود و همان خط‌مشی ابوسفیانی را دنبال کرد و بعد از او هم یزید که جنایت عظیم کربلا را مرتکب شد. به‌هرحال از بالا شروع کرد. در فراز دوم لعن هم، آنهایی را لعن می‌کنیم که عملاً دست به کار جنایت شدند؛ از آل زیاد و آل مروان. از مسبّب شروع کردیم و به مباشر رسیدیم و بعد سلام می‌دهیم؛ یعنی یک لعن داریم که باز در آن لعن که صد بار گفته می‌شود هم از «اللهم العن اول ظالم ظلم حقّ محمد و آل محمد و آخر تابع له علی ذلک» شروع می‌کنیم. اولین کسی که این ظلم و جنایت را مرتکب شد یا به معنی اولین گروه است و بعد گروه‌های دیگری که از آنها پیروی کردند. یا اگر اول ظالم را شخص بگیریم، بعد می‌‌گوییم «اللهم العن» کسانی که امام حسین (ع) را تنها گیر آوردند و آن‌گونه ظالمانه حضرت را به شهادت رساندند. بعد سلام به اباعبدالله و اصحاب حضرت است.
به‌هرحال بعد از این صد لعن و صد سلام دوباره لعن و نفرین است؛ «اللهم خصّ انت اول ظالم باللعن منی» و بعد این سلسله لعن می‌شود و بعد هم سجدۀ شکر و دعا است. خدایا من هم به اقتدای مولایم تو را سپاس می‌‌گذارم؛ برای تو حمد و سپاس به جا می‌‌آورم ولو این که این رزیه و مصیبت برای من خیلی عظیم است؛ نه این که مصیبت برایم کوچک است؛ اما هر چه این مصیبت بزرگ است، به مقدرات تو راضی‌ام و بعد هم دعا می‌کند و از خدای متعال ثبات قدم و شفاعت را می‌خواهد. یکی می‌خواهد وقتی که جان می‌دهد و چشم باطنش باز شد، چشمش بیفتد به سیمای اباعبدالله الحسین «اللهم ارزقنی شفاعۀ الحسین یوم الورود» این یوم الورود می‌تواند همان لحظۀ جان دادن باشد؛ آن هم یوم الورود است. حال لحظۀ ورود به صحرای قیامت هم باشد آن هم قشنگ است، ولی در هر دو شفاعت را می‌خواهد.
زیارت عاشورا بیانیۀ تبرّی است و تبرّی لازمۀ تولّی است. تولّی بدون تبرّی مورد پذیرش نیست؛ چنین تولّی‌‌ای در واقع اصلاً تولّی نیست و ولایت بدون برائت ولایت نیست.