کد درس: ۳۰۵۰۱۰۱
هدف کلی:
آشنایی با پیامبر اسلام (ص) (پیامبر (ص) در قرآن کریم)
عنوان جزئی:
مباحث نظری سیره اجتماعی (عدالت، برابری و برادری)
​​​​​​​مدت زمان: 60 دقیقه

​​​​​​​
ثبت گزارش

وجه بیان:
شناخت رسول اکرم (ص) از نگاه قرآن از جهات مختلفی قابل‌بررسی است. مضافاً به استناد قرآن، ایشان الگویی نیکو در همه عرصه‌ها برای بشریت هستند. از جمله مهم‌ترین عرصه‌ها، وجهه و سیره رسول گرامی اسلام (ص) است. سیره اجتماعی آن بزرگوار مختصراً در ۲ جلسه و در موضوعات عدالت، برابری و برادری و همچنین تکریم انسانی از نگاه قرآنی بررسی خواهد شد.
در موضوع عدالت، برابری و برادری حکومت آن بزرگوار و مصادیقی که در قرآن کریم ذکر شده می‌تواند گویای آن باشد که چطور در سخت‌ترین شرایط اصل عدالت، برابری و برادری در میان مسلمین با رهبری رسول اکرم (ص) زنده و پویا باقی ماند. بنا به آنچه گفته شد، می‌بایست از این گنجینه برای الگوگیری در زندگی فردی و اجتماعی خود و فراگیران استفاده کنیم.​​​​​​​

هدف شناختی:
با آیات و احادیث مندرج در جملات کلیدی در باب عدالت، برابری و برادری آشنا می‌شود.
با سیره اجتماعی پیامبر (ص) و جایگاه برقراری عدالت و برابری، ظلم‌ستیزی و همچنین تحکیم برادری و وحدت در بین مسلمانان آشنا می‌شود.


هدف عاطفی:
عشق و علاقه او نسبت به پیامبر (ص) به‌واسطه تلاش‌ها و مرارت‌های ایشان برای برپایی و برقراری عدالت و همچنین ایجاد برابری و اخوت بین مسلمانان تعمیق پیدا می‌کند.
برقراری عدالت و همچنین برابری و برادری در بین مسلمانان در عرصه اجتماعی و حتی جهانی برایش اولویت پیدا می‌کند.
از اموری مانند بی‌عدالتی و نابرابری و همچنین برهم‌زنندگان وحدت بین مسلمانان منزجر می‌شود.


هدف رفتاری:
سعی می‌کند تا در زمینه‌های عدالت، برابری و برادری در سیره اجتماعی پیامبر (ص) به مطالعه بپردازد.
سعی می‌کند تا همواره پیامبر (ص) را به‌عنوان الگوی نظری و عملی خود انتخاب کند.
سعی می‌کند تا همواره پیامبر (ص) با الگوگیری از سیره پیامبر (ص) رفتاری عادلانه، صحیح و برادرانه نسبت به هم‌کیشان خود داشته باشد.

جملات کلیدی:
قرآن کریم: «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا ۚ وَاذْکرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیکمْ إِذْ کنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَینَ قُلُوبِکمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَکنْتُمْ عَلَیٰ شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکمْ مِنْهَا ۗ کذَٰلِک یبَینُ اللَّهُ لَکمْ آیاتِهِ لَعَلَّکمْ تَهْتَدُونَ[1]؛ و همگی به رشته (دین) خدا چنگ زده و به راه‌های متفرّق نروید، و به یاد آرید این نعمت بزرگ خدا را که شما با هم دشمن بودید، خدا در دل‌های شما الفت و مهربانی انداخت و به لطف و نعمت خدا همه برادر دینی یکدیگر شدید، و در پرتگاه آتش بودید، خدا شما را نجات داد. بدین‌گونه خدا آیاتش را برای (راهنمایی) شما بیان می‌کند، باشد که هدایت شوید». (آل­عمران – ۱۰۳).
پیامبر اکرم (ص): «عَدلُ ساعَةٍ خَیرٌ مِن عِبادَةِ سِتّینَ سَنَةً قِیامِ لَیلِها و صِیامِ نَهارِها، و جَورُ ساعَةٍ فی حُکمٍ أشَدُّ و أعظَمُ عِندَ اللّه ِ مِن مَعاصی سِتّینَ سَنَةً؛ یک ساعت عدالت، بهتر از شصت سال عبادت است که شبش به عبادت و روزش به روزه‌داری بگذرد و یک ساعت بی‌عدالتی در حکومت (داوری) نزد خدا سخت‌تر و سنگین‌تر از شصت سال گناه است» (جامع الأخبار، ۴۳۵،۱۲۱۶).
پیامبر اکرم (ص): «ما کرِهتَهُ لِنَفسِک فَاکرَهْ لِغَیرِک، و ما أحبَبتَهُ لِنَفسِک فأحبِبْهُ لِأخیک؛ تَکن عادِلاً فی حُکمِک، مُقسِطا فی عَدلِک، مُحَبَّا فی أهلِ السَّماءِ، مَودودا فی صُدورِ أهلِ الأرضِ؛ آنچه برای خود نمی‌پسندی، برای دیگری هم مپسند و آنچه برای خود دوستداری، برای برادرت نیز دوست بدار، تا در قضاوتت عادل باشی و در عدالتت دادگر و نزد آسمانیان دوست‌داشتنی و در دل‌های زمینیان محبوب» (تحف‌العقول، ۱۴).
پیامبر اکرم (ص): «الْمُسْلِمُ أَخُو الْمُسْلِمِ لَایظْلِمُهُ وَ لَایسْلِمُهُ؛ مسلمان، برادر مسلمان است، هرگز به او ستم نمی‌کند، دست از یاری‌اش برنمی‌دارد و او را در برابر حوادث تنها نمی‌گذارد» (کنز العمّال، ۷۴۵).
پیامبر اکرم (ص): «مَثَلُ الأَخَوَینِ مَثَلُ الیدَینِ تَغسِلُ إحداهُمَا الاخری‌؛ دو برادر دینی همانند دو دست هستند که هرکدام دیگری را می‌شوید» (نهج‌الفصاحه، ح ۲۷۳۴).
پیامبر اکرم (ص): «همه انسان‌ها فرزند آدم و حوا هستند. عرب هیچ برتری بر عجم ندارد و عجم هیچ برتری بر عرب ندارد. سفید بر سیاه و سیاه بر سفید برتری ندارد مگر کسی که تقواپیشه کند و عمل صالح انجام دهد» (نهج‌الفصاحة، ج ۱، ص ۳۶۵، ح ۱۰۴۴).
پیامبر اکرم (ص): «مؤمنان برادرند، نیازهای یکدیگر را برآورده می‌سازند و با برآوردن نیازهای یکدیگر است که خداوند، در روز قیامت، نیازهای آنان را برآورده می‌کند» (بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۳۱۱).
​​​​​​​​​​​​
کلیدواژه:

عدالت در قرآن - برابری در قرآن - برادری در قرآن - سیره و سبک زندگی پیامبر (ص) - پیامبر (ص) و عدالت - پیامبر (ص) و برابری - پیامبر (ص) و برادری - ظلم‌ستیزی پیامبر (ص) - پیامبر (ص) و وحدت - قسط و عدل ​​​​​​​

سؤالاتی که ارائه این عنوان به آن‌ها پاسخ می‌دهد:
در زمینه عدالت، برابری و برادری در سیره اجتماعی پیامبر (ص) به چه آیات و احادیثی می‌توان اشاره کرد؟
باتوجه‌به سیره اجتماعی حضرت رسول اکرم (ص) برقراری عدالت و برابری، ظلم‌ستیزی و همچنین تحکیم برادری و وحدت بین مسلمانان از چه جایگاهی برخوردار است؟


اهـــداف درس

ورود به بحث:
مطالعه صفحات ۳۹ الی ۶۰ کتاب سیری در سیره نبوی از شهید مطهری

پخش فیلم سینمایی محمد رسول‌الله

زمان و مکان پیشنهادی:
​​​​​​​
ایام روز جهانی قدس​​​​​​​

روش های درس

​​منابـع پیشنهادی

توضیحات سودمنـد

تعریف واژه عدل:
عدل واژه عربی، اسم‌مصدر در مقابل ستم و مقابل بیداد قرار می‌گیرد و به معنای داد است. عدل به معانی قسط، عدالت، مساوات، انصاف، امری بین افراط‌وتفریط، مساوات در مکافات در نیکی و بدی داوری به حق به کار گرفته شده است.
دیدن و دانستن عدل خدای کار حکیمان و راه انبیاست.
هر کجا عدل روی بنموده است، نعمت اندر جهان بیفزوده است. عدل به طور مختصر به دو جمله برمی‌گردد:
۱ - عدل: قراردادن هر چیزی در جای خودش «وضع کلّ شیء فی موضعه» (صحیفه عشق، ص ۲۶۲).
۲ - ظلم: قراردادن هر چیزی در غیر از جایگاهش «وضع الشیء فی غیر موضعه» (صحیفه عشق، ص ۲۶۲).


تعریف مفهوم عدالت از منظر شهید مطهری:
برای بررسی آن لازم است که ابتدا گذری به تعاریف آن داشته باشیم. شهید مطهری در مقام تبیین مفهومی عدالت سعی می‌کند که باتوجه‌به تنوع کاربردهای عدل در فضاهای مختلف، آن را تفسیر نماید و لذا در این راستا چهار معنا برای عدل بیان می‌کند.
۱. موزون‌بودن و تعادل: هر اجتماع متعادل، نیازمند به کارهای فراوان اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، قضایی و تربیتی است و ازآنجایی‌که عالم هستی موزون و متعادل است، لذا این کارها باید میان افراد تقسیم شود. برای هرکدام از آن‌ها نیز باید به‌قدر لازم کارگزار گماشته شده و بودجه و نیروصرف گردد؛ لذا در غیر این صورت امکان برپایی عالم هستی وجود نداشته و این نظم، تناسب و حساب معین نیز در آن نبود، چنان که حدیث نبوی اشاره می‌نماید: «بالعدل قامت السموات و الارض» (تفسیر صافی، ذیل آیه ۷ سوره الرحمن).
نقطه مقابل عدل در این معنا بی‌تناسبی است نه ظلم، چون بحث عدل به معنای تناسب در برابر بی‌تناسبی در نظر کل نظام عالم بوده، درحالی‌که عدل در مقابل ظلم، به دنبال ملاحظه هر جزء حقوق فردی مطرح می‌شود. همچنین عدل به معنای تناسب و توازن در نظام عالم، از شئون خداوند حکیم نیز است.
۲. تساوی و نفی هر گونه تبعیض: مقصود از عدالت در اینجا، رعایت تساوی در زمینه استحقاق‌هایی است که افراد از آن برخوردار بوده و این رفع تبعیض باملاحظه تفاوت‌های بین افراد است.
۳. رعایت حقوق افراد و عطاکردن حق به ذی‌حق: عدل در این معنا در برابر ظلم (پایمال‌کردن حق دیگران) قرار گرفته و آنچه همواره باید در قوانین بشری به معنای عدالت اجتماعی رعایت شده و همگان آن را محترم بشمارند همین معناست؛ لذا ظلم به معنای تجاوز به حریم و حق دیگری نسبت به خداوند محال است، چون او مالک علی‌الاطلاق بوده و هیچ‌چیز در مقایسه با او اولویت ندارد.
استاد مطهری این تعریف از عدالت را متکی بر دو چیز دانسته که یکی حقوق و اولویت‌هایی است که نیمی از افراد بشر نسبت به یکدیگر و در مقایسه با یکدیگر نوعی حقوق و اولویت پیدا کرده و دیگر اینکه خصوصیت ذاتی بشر به‌گونه‌ای است که با استفاده از اندیشه‌های اعتباری، در دستیابی به مقاصد و سعادت خود از آن‌ها به‌عنوان ابزار فعل بهره می‌برد؛ لذا باید برای رسیدن افراد جامعه به سعادت، یک‌رشته[1] حقوق و اولویت رعایت شود.
برخی از آیاتی که با موضوع عدالت، برابری و برادری بر پیامبر (ص) نازل شده‌اند[1]:
«وَلِکلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ ۖ فَإِذَا جَاءَ رَسُولُهُمْ قُضِی بَینَهُمْ بِالْقِسْطِ وَهُمْ لَا یظْلَمُونَ؛ و برای هر امتی رسولی است که هرگاه رسول آن‌ها آمد (و حجت بر آنان تمام شد) میان آن‌ها حکم به عدل شود و بر هیچ‌کس (در کیفر و پاداش) ستم نخواهد شد». (یونس - ۴۷)
«سَمَّاعُونَ لِلْکذِبِ أَکالُونَ لِلسُّحْتِ ۚ فَإِنْ جَاءُوک فَاحْکمْ بَینَهُمْ أَوْ أَعْرِضْ عَنْهُمْ ۖ وَإِنْ تُعْرِضْ عَنْهُمْ فَلَنْ یضُرُّوک شَیئًا ۖ وَإِنْ حَکمْتَ فَاحْکمْ بَینَهُمْ بِالْقِسْطِ ۚ إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ الْمُقْسِطِینَ؛ آن‌ها جاسوسان دروغ‌زن و خورندگان مال حرام‌اند، اگر به نزد تو آمدند خواهی میان آن‌ها حکم کن یا روی از آن‌ها بگردان، و چنانچه روی از آن‌ها بگردانی هرگز کوچک‌ترین زیان به تو نتوانند رسانید، و اگر حکم کردی میان آن‌ها به عدالت حکم کن که خداوند دوست می‌دارد آنان را که حکم به عدل کنند». (مائده – ۴۲)
«إِنَّ اللَّهَ یأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِیتَاءِ ذِی الْقُرْبَیٰ وَینْهَیٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْکرِ وَالْبَغْی ۚ یعِظُکمْ لَعَلَّکمْ تَذَکرُونَ؛ همانا خدا (خلق را) فرمان به عدل و احسان می‌دهد و به بذل و عطا خویشاوندان امر می‌کند و از افعال زشت و منکر و ظلم نهی می‌کند و به شما پند می‌دهد، باشد که موعظه خدا را بپذیرید». (نحل - ۹۰)
«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَینَ أَخَوَیکمْ ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکمْ تُرْحَمُونَ؛ به حقیقت مؤمنان همه برادر یکدیگرند پس همیشه بین برادران ایمانی خود صلح دهید و خداترس و پرهیزکار باشید، باشد که مورد لطف و رحمت الهی گردید». (حجرات - ۱۰)
«یا أَیهَا النّاسُ إِنّا خَلَقناکم مِن ذَکرٍ وَأُنثیٰ وَجَعَلناکم شُعوبًا وَقَبائِلَ لِتَعارَفوا ۚ إِنَّ أَکرَمَکم عِندَ اللَّهِ أَتقاکم ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ خَبیرٌ؛ ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره‌ها و قبیله‌ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید؛ (اینها ملاک امتیاز نیست)، گرامی‌ترین شما نزد خداوند باتقواترین شماست؛ خداوند دانا و آگاه است!». (حجرات - ۱۳)
«فَلِذَٰلِک فَادْعُ ۖ وَاسْتَقِمْ کمَا أُمِرْتَ ۖ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ ۖ وَقُلْ آمَنْتُ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ کتَابٍ ۖ وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَینَکمُ ۖ اللَّهُ رَبُّنَا وَرَبُّکمْ ۖ لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَکمْ أَعْمَالُکمْ ۖ لَا حُجَّةَ بَینَنَا وَبَینَکمُ ۖ اللَّهُ یجْمَعُ بَینَنَا ۖ وَإِلَیهِ الْمَصِیرُ؛ بدین سبب تو همه را (به دین اسلام و کلمه توحید) دعوت کن و چنان‌که مأموری پایداری کن و پیرو هوای نفس مردم مباش و بگو که من به کتابی که خدا فرستاد (قرآن) ایمان آورده‌ام و مأمورم که میان شما به عدالت حکم کنم،خدای یگانه پروردگار همه ما و شماست، (پاداش) عمل ما بر ما و عمل شما بر شماست (و پس از تبلیغ رسالت) دیگر هیچ حجت و گفت‌وگویی بین ما و شما باقی نیست. خدا (روز جزا برای حکم حق) میان ما جمع می‌کند و بازگشت همه به‌سوی اوست». (شورا - ۱۵)
«۞ یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا کونُوا قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلَّهِ وَلَوْ عَلَیٰ أَنْفُسِکمْ أَوِ الْوَالِدَینِ وَالْأَقْرَبِینَ ۚ إِنْ یکنْ غَنِیا أَوْ فَقِیرًا فَاللَّهُ أَوْلَیٰ بِهِمَا ۖ فَلَا تَتَّبِعُوا الْهَوَیٰ أَنْ تَعْدِلُوا ۚ وَإِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللَّهَ کانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرًا؛ ای اهل ایمان، نگهدار عدالت باشید و برای‌خدا گواهی دهید هر چند بر ضرر خود یا پدر و مادر و خویشان شما باشد، (برای هر کس شهادت می‌دهید) اگر فقیر باشد یا غنی، خدا به (رعایت حقوق) آن‌ها اولی است، پس شما (در حکم و شهادت) پیروی هوای نفس نکنید تا مبادا عدالت نگاه ندارید و اگر زبان را (در شهادت به نفع خود) بگردانید یا (از بیان حق) خودداری کنید خدا به هر چه کنید آگاه است». (نساء - ۱۳۵)
«یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا کونُوا قَوَّامِینَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ ۖ وَلَا یجْرِمَنَّکمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَیٰ أَلَّا تَعْدِلُوا ۚ اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَیٰ ۖ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ؛ ای اهل ایمان، برای‌خدا پایدار و استوار بوده و به عدالت و راستی و درستی گواه باشید، و البته شما را نباید عداوت گروهی بر آن دارد که از راه عدل بیرون روید، عدالت کنید که به تقوا نزدیک‌تر (از هر عمل) است، و از خدا بترسید که البته خدا به هر چه می‌کنید آگاه است». (مائده - ۸)
داستان‌هایی از قانون‌گرایی و همچنین اجرای بی‌قیدوشرط عدالت توسط پیامبر:
ام‌سلمه، یکی از همسران نیک پیامبر (ص)، کنیزی داشت که دزدی کرده بود. او را دستگیر کرده و نزد پیامبر (ص) آوردند. ام‌سلمه درباره آن کنیز شفاعت کرد. پیامبر (ص) به ام‌سلمه فرمود: «ای ام‌سلمه، این حد از حدود الهی است، نمی­توان آن را تباه ساخت و اجرا نکرد». آن گاه پیامبر (ص) دستور داد دست آن کنیز را به جرم دزدی بریدند (فروع کافی، ج ۷، ص ۲۵۴).
نقل شده است که فاطمه بنت ابی الاسد که دختر برادر ابوسلمه و از خانواده‌های بزرگ قریش بود، هنگام بازگشت از حج (حجةالوداع)، از کاروانی، صندوقچه‌ای دزدید. ازآنجاکه وی برادرزاده ابوسَلمه بن عبد الاسد مخزومی بود، بزرگان قریش از وی حمایت کردند و از رسول خدا صلی‌الله علیه و آله خواستند وی را ببخشاید و حکم خداوند را درباره وی جاری نکند. ازاین‌رو، اسامه بن زید را که پیامبر بسیار به وی علاقه داشت، نزد آن حضرت فرستادند تا با وساطت خویش، مانع اجرای حدّ سرقت درباره فاطمه شود. پیامبر گرامی اسلام با دیدن اسامه فرمود: «ای اسامه! با من سخن مگو که چون اجرای حدود الهی به دست من افتد، راهی برای رهایی از آن نیست. حتی اگر فاطمه، دخترم نیز مرتکب چنین جرمی شده بود، دستش را قطع می‌کردم» (سنن النسایی، ج ۴، ص ۳۳۲).
داستانی از پیامبر مبنی بر اهتمام ایشان بر ایجاد برابری و برادری بین مسلمانان:
رسول اکرم صلی‌الله علیه و آله طبق معمول، در مجلس خود نشسته بود، یاران گرداگرد حضرتش حلقه‌زده او را مانند نگین انگشتر در میان گرفته بودند. دراین‌بین یکی از مسلمانان که مرد فقیر ژنده‌پوشی بود از در رسید و طبق سنت اسلامی که هرکس در هر مقامی هست، همین که وارد مجلسی می‌شود باید ببیند هر کجا جای خالی هست همان جا بنشیند و یک نقطه مخصوص را به‌عنوان اینکه شأن من چنین اقتضا می‌کند در نظر نگیرد آن مرد به اطراف متوجه شد، در نقطه‌ای جایی خالی یافت، رفت و آنجا نشست. از قضا پهلوی مرد متعین و ثروتمندی قرار گرفت. مرد ثروتمند جامه‌های خود را جمع کرد و خودش را به کناری کشید، رسول اکرم که مراقب رفتار او بود به او رو کرد و گفت: «ترسیدی که چیزی از فقر او به تو بچسبد؟!».
نه یا رسول‌الله!
«ترسیدی که چیزی از ثروت تو به او سرایت کند؟».
نه یا رسول‌الله!
«ترسیدی که جامه‌هایت کثیف و آلوده شود؟».
نه یا رسول‌الله!

«پس چرا پهلو تهی کردی و خودت را به کناری کشیدی؟».
اعتراف می‌کنم که اشتباهی مرتکب شدم و خطا کردم. اکنون به جبران این خطا و به کفاره این گناه حاضرم نیمی از دارایی خودم را به این برادر مسلمان خود که درباره‌اش مرتکب اشتباهی شدم ببخشم.
مرد ژنده‌پوش: ولی من حاضر نیستم بپذیرم.
جمعیت: چرا؟!
چون می‌ترسم روزی مرا هم غرور بگیرد و با یک برادر مسلمان خود آن‌چنان رفتاری بکنم که امروز این شخص با من کرد.
چند نکته و داستان دیگر در این زمینه:
برخورد پیامبر (ص) با خالد بن ولید و قبیله بنی جَذِیمه:
هنگامی که پیامبر اعظم (ص) «خالد بن ولید» را برای تبلیغ و شکستن بت «عُزی» به سرزمین قبیله «جذیمه بن عامر» رهسپار کرد و به او دستور داد که خونی نریزد و از در جنگ وارد نشود، اما وی به دستور پیامبر عمل نکرد و عده‏ای از بنی جذیمه را به قتل رساند. وقتی خبر جنایت خالد به گوش پیامبر رسید. سخت ناراحت شد. فوراً به علی (ع) مأموریت داد که به میان قبیله مزبور برود و خسارت جنگ و خون‌بهای افراد را به طور دقیق بپردازد. علی (ع) در اجرای دستور پیامبر به‌قدری دقت به خرج داد که حتی قیمت ظرف چوبی که سگان قبیله در آن آب می‏خوردند و در برخورد خالد شکسته شده بود، پرداخت.
علی (ع) این دست‌پرورده پیامبر اعظم (ص) کار عدالت را به فرمان پیامبر (ص) به چنان صحنه‏ای زیبا و به‌یادماندنی تبدیل کرد تا صحنه جنایات خالد از ذهن مردمان کمی زدوده شود. علی (ع) حتی مبلغی به کسانی که از حملات خالد ترسیده بودند پرداخت و کاملاً از آنان دلجوئی کرد. پیامبر اعظم (ص) روش عادلانه علی (ع) را تحسین کرد و سپس روبه‌قبله ایستاد و به حالت استغاثه گفت: «خدایا تو آگاهی که من از جنایت خالد بیزارم و من هرگز به او دستور جنگ نداده بودم».
پیامبر و اهداف ایشان در برقراری عهد اخوت بین مهاجران و انصار:
از مهم‌ترین دغدغه‌های پیامبر (ص) چگونگی برقراری عدالت اجتماعی در میان همه مردم بوده است و لازمه پدیدار گشتن چنین عدالتی، از یک سو برافتادن تضادهای طبقاتی و از دیگر سو، ایجاد پیوندهای قرابت میان آحاد مردمان بوده است. به همین سبب پیامبر (ص) پیوند برادری دینی را به‌عنوان راهکاری عملی برای شکل‌گیری برادری و برابری میان همه انسان‌ها برقرار ساخته است. ازبین‌بردن کینه‌ها و دشمنی‌ها، زدودن غربت و تنهایی مهاجران و جایگزین‌کردن پیوند ایمانی به‌جای پیوندهای قومی و نژادی نیز از جمله اهداف عقد اخوت شمرده شده است.
تا پیش از نزول آیه دهم از سوره حجرات، گمان می‌شد که ایجاد پیوند برادری میان مسلمانان، تنها کاری هوشمندانه و خردمندانه از سوی شخص پیامبر (ص) در مقام یک رهبر دینی و سیاسی باهدف بنیان‌نهادن جامعه‌ای اسلامی و فراهم‌آوردن پشتوانه معنوی برای آن بوده است، اما با نزول این آیه معلوم شد که این پیوند افزون بر یک شیوه سیاسی برای ایجاد وحدت و یکپارچگی بین امت اسلام، بخشی از آیین اجتماعی اسلام است که خداوند متعال تشریع کرده است.
عدالت اجتماعی پیامبر اعظم (ص) در برخورد با کودکان:پیامبر اعظم (ص) سفارش می‏نمایند که اگر دوست دارید فرزندانتان در هنگام نیاز در نیکی‌کردن و محبت‌کردن به شما باعدالت رفتار کنند و از خط و مدار عدل خارج نشوند شما هم در کار بخشش بین آن‌ها باعدالت رفتار کنید: «اعدلو بین أولادکم بالنحل کما تحبون أن یعدلوا بینکم فی البر و الطف؛ شما که می‏خواهید فرزندانتان در نیکی و محبت با شما به عدالت رفتار کنند در کار بخشش با آن‌ها باعدالت رفتار کنید».
پیامبر اعظم (ص) حتی در بوسیدن کودکان، امت و پیروان خود را به عدالت سفارش می‌کردند. علی (ع) می‌فرماید: پیامبر اعظم (ص) مردی را دید که دو کودک داشت یکی را بوسید و دیگری را نبوسید. آن حضرت فرمود: چرا بین آنان باعدالت رفتار نمی‏کنی؟!
عدالت اجتماعی پیامبر اعظم (ص) در برخورد با دشمنان‏:
پیامبر اعظم (ص) همواره رعایت اصول انسانی و مقررات الهی را حتی در جنگ و پیکار نسبت به دشمن فراموش نمی‏کردند. پیامبر اعظم (ص) بر خلاف مدعیان دروغین امروزی حقوق بشر که جنایات آنان در لبنان و فلسطین ننگ ابدی بر پیشانی مجامع بین‏المللی و دفاع از حقوق بشر حک کرده است، به لشکر اسلام همواره سفارش می‏فرمودند پیران و اطفال و زنان را نکشید، هرگز آب مشرکان را زهرآلود نکنید، مکر نکنید و درختان را از بیخ قطع نکنید و...این است عدالت اجتماعی پیامبر اعظم (ص) در مقابل دشمنان اسلام. پیامبر اعظم (ص) وقتی لشکر اسلام را بسیج می‌کرد سپاه را با تمام افراد لشکر احضار نموده و به ایشان می‏فرمود: «بروید بنام خدای تعالی و استقامت جویید به خدای و در راه خدا و بر ملت پیغمبر خدا جهاد کنید. مکر نکنید، از غنائم سرقت نکنید و کفار را بعد از قتل مثله نکنید و پیران و اطفال و زنان را نکشید و رهبانان را که در غارها و بیغوله‏ها جای دارند به قتل نرسانید، حیوانات حلال‌گوشت را نکشید مگر اینکه برای تغذیه به آن‌ها نیاز داشته باشید. هرگز آب مشرکان را زهرآلود نکنید. شبیخون بر دشمن نزنید. درختان را از بیخ قطع نکنید مگر اینکه مضطر باشید و درختان میوه را برنیاورید و حرث و زرع و نخلستان را نسوزانید و می‏فرمود: من بیشتر دوست دارم که شما را در موقع مراجعت (از جهاد) همراه با مردمی ببینم که به اسلام گرویده‏اند نه با عده‏ای کودکان و زنانی که پدران و شوهران آن‌ها را کشته باشید».






​​​​​​​