کد درس: 3050102
هدف کلی: آشنایی با پیامبر اسلام (ص) (پیامبر (ص) در قرآن کریم)
عنوان جزئی:مباحث نظری سیره اجتماعی (تکریم انسان‌ها)
​​​​​​​​​​​​​​مدت زمان: 60 دقیقه
​​​​​​​
ثبت گزارش

وجه بیان:
شناخت رسول اکرم (ص) از نگاه قرآن از جهات مختلفی قابل‌بررسی است. مضافاً به استناد قرآن، ایشان الگویی نیکو در همه عرصه‌ها برای بشریت هستند. از جمله مهم‌ترین عرصه‌ها، وجهه و سیره رسول گرامی اسلام (ص) است. سیره اجتماعی آن بزرگوار مختصراً در ۲ جلسه و در موضوعات عدالت، برابری و برادری و همچنین تکریم انسانی از نگاه قرآنی بررسی خواهد شد.
یکی از ویژگی‌های مشهود در سیره عملی پیامبر اعظم (ص) نوع برخورد با افراد و  اقشار مختلف است.  ایشان در برخورد و تکریم تمامی انسان‌ها با هر نژاد، رنگ، سن و طبقه اجتماعی با رعایت حقوق و عدالت و احترام شناخته‌شده‌اند. در این طرح درس، فراگیران با ابعاد این اصول رفتاری و ارزش‌ها و مصادیق آن آشنا می‌شود.​​​​​​​


هدف شناختی:
با آیه «ان اکرمکم عندالله اتقاکم» (حجرات – ۱۳) به‌عنوان معیار کرامت انسانی به‌جای ارزش‌های دنیوی آشنا می‌شود.
با سیره پیامبر اکرم (ص) و مصادیق آن در زمینه برخورد با قشرهای مختلف انسان‌ها و اکرام آن‌ها و همچنین رعایت آداب و حقوق انسان‌ها آشنا می‌شود.
با مفهوم، مصادیق و حدود کرامت و تکریم انسانی (مانند مشورت با مسلمانان، رفتار با مهمان، تکریم کودکان، نوع ارتباط صحیح و مورد خطاب دادن دیگران و...) آشنا می‌شود.


هدف عاطفی:
علاقه وی به رسول اکرم (ص) به‌واسطه سیره عملی ایشان در برخورد و تکریم انسان‌ها با هر نژاد، رنگ، سن و طبقه اجتماعی تعمیق می‌یابد.
به زندگی در جامعه‌ای که شهروندانش از حقوق برابر برخوردارند و عقلانیت و تکریم حقوق یکدیگر از ارزش‌های غالب آن است، علاقه‌مند می‌شود.
رعایت حقوق دیگران و اکرام هم‌نوعان در رفتارهای روزانه خود برایش اهمیت و اولویت پیدا می‌کند.


هدف رفتاری:
سعی می‌کند تا با مطالعه در سیره عملی پیامبر (ص) حقوق و احترام انسان‌ها را بیشتر از گذشته رعایت کند.
سعی می‌کند مفهوم و مصادیق کرامت و تکریم انسانی را در زندگی عملی خود پیاده نماید.

​​​​​​​
جملات کلیدی:
قرآن کریم: «وَلَقَدْ کرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّیبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَیٰ کثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلًا؛ و محققاً ما فرزندان آدم را بسیار گرامی داشتیم و آن‌ها را (بر مرکب) در برّ و بحر سوار کردیم و از هر غذای لذیذ و پاکیزه آن‌ها را روزی دادیم و آن‌ها را بر بسیاری از مخلوقات خود برتری و فضیلت کامل بخشیدیم». (اسراء - ۷۰)
قرآن کریم: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ؛که ما انسان را در نیکوترین صورت (در مراتب وجود) بیافریدیم». (تین – ۴)
قرآن کریم: «ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَکسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ ۚ فَتَبَارَک اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ؛ آن‌گاه نطفه را علقه و علقه را گوشت پاره و باز آن گوشت را استخوان ساختیم و سپس بر استخوآن‌ها گوشت پوشانیدیم (و پیکری کامل کردیم) پس از آن (به دمیدن روح پاک مجرد) خلقتی دیگرش انشا نمودیم؛ آفرین بر (قدرت کامل) خدای که بهترین آفرینندگان است.». (اعراف - ۱۵۷)
قرآن کریم: «یا أَیهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکمْ مِنْ ذَکرٍ وَأُنْثَیٰ وَجَعَلْنَاکمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا ۚ إِنَّ أَکرَمَکمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ؛ ای مردم، ما همه شما را نخست از مرد و زنی آفریدیم و آن گاه شعبه‌های بسیار و فرق مختلف گردانیدیم تا یکدیگر را بشناسید، همانا بزرگوار و با افتخار‌ترین شما نزد خدا باتقواترین شمایند، همانا خدا کاملاً دانا و آگاه است». (حجرات - ۱۳)
قرآن کریم: «ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَکسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ ۚ فَتَبَارَک اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ؛ آن‌گاه نطفه را علقه و علقه را گوشت پاره و باز آن گوشت را استخوان ساختیم و سپس بر استخوان آن‌ها گوشت پوشانیدیم (و پیکری کامل کردیم) پس از آن (به دمیدن روح پاک مجرد) خلقتی دیگرش انشا نمودیم؛ آفرین بر (قدرت کامل) خدای که بهترین آفرینندگان است». (مؤمنون – ۱۴) 
پیامبر اعظم (ص): «اسلام آن است که قلبت را [به حق] واگذاری و مسلمانان از دست و زبانت در امان باشند». (مفاتیح الحیاة - ۲۷۶)
پیامبر اعظم (ص): «مسلمانانی که با زبان اسلام آورده؛ ولی ایمان خالصانه در دلتان جای نگرفته است! مسلمانان را مذمت نکنید و عیب‌هایشان را آشکار نسازید؛ زیرا هرکس عیب‌های مسلمانان را آشکار سازد، خدا عیبش را آشکار کند». (مفاتیح الحیاة - ۲۸۸)
پیامبر اعظم (ص): «ای معاذ! (در مقام قاضی و فرماندار)، با مردم به نرمی سخن بگوی و به همه سلام کن و در برابر همه فروتن باش». (الحیاة - ۶۶)
پیامبر اعظم (ص): «با فقیران و مستمندان نشست‌وبرخاست کنید و با آنان معاشرت داشته باشید، تا در جامعه، تنها نمانند و فراموش نشوند!». (الحیاة - ۶۳)
پیامبر اعظم (ص) به نقل از شیخ طبرسی: «خداوند دوست دارد بنده­اش هنگامی که برای دیدن برادران از خانه بیرون می‌رود، خود را آراسته و آماده نماید». (سنن‌النبی – ۳۴)
امیرالمؤمنین (ع): «[ای مالک] مهربانی و محبت و لطف به رعیت را شعار قلب خود قرار ده، بر رعیت همچون حیوان درنده مباش که خوردن آنان را غنیمت دانی که رعیت بر دو گروه‌اند: یا برادر دینی تواند، یا انسان‌هایی مانند تو که خطاهایی از آنان سر می‌زند، علل گناهی بر آنان عارض می‌شود و گناهانی از آنان به‌عمد یا اشتباه بروز می‌کند، پس همان‌گونه که علاقه داری خداوند بخشش و چشم‌پوشی را به تو عنایت نماید رعیت را مورد عفو و چشم‌پوشی قرار بده، چرا که تو از نظر قدرت برتر از آنانی، و آن که بر تو ولایت دارد بالاتر از تو است، و خداوند برتر از آن کسی که تو را والی مصر نموده، خداوند کفایت امور رعیت را از تو خواسته، و به‌خاطر آنان تو را در عرصه آزمایش قرار داده.». (نهج‌البلاغه- نامه ۵۳)

​​​​​​​​​​
کلیدواژه:

پیامبر (ص) و کودکان - تکریم مسلمانان - آداب اسلامی - پیامبر (ص) و تکریم - پیامبر (ص) و احترام به انسان - عطوفت پیامبر (ص) با بردگان - جایگاه بانوان در نگاه پیامبر (ص) - پیامبر (ص) و مشورت با مسلمانان - شیوه برخورد پیامبر (ص) با مسلمانان - پیامبر (ص) و تکریم مهمان

سؤالاتی که ارائه این عنوان به آن‌ها پاسخ می‌دهد:
کدام آیه در قرآن کریم به‌عنوان معیار حقیقی کرامت انسانی است؟
برخورد پیامبر (ص) در برخورد با قشرهای مختلف مردمی، اکرام آن‌ها و همچنین رعایت حقوق انسان‌ها چگونه بوده است؟
مفهوم کرامت و تکریم انسانی به چه معناست و برای آن چه مصادیق و حدودی می‌توان یافت؟


اهـــداف درس

ورود به بحث:
مطالعه صفحات ۸۹ الی ۱۱۶ و ۱۲۷ الی ۱۴۰ کتاب وحی نبوت از شهید مطهری
پخش فیلم سینمایی محمد رسول‌الله

زمان و مکان پیشنهادی:
​​​​​​​
ایام روز جهانی قدس​​​​​​​

روش های درس

​​منابـع پیشنهادی

توضیحات سودمنـد

تکریم افراد و شهروندان در سیره نبوی:
همه مکتب‏های فکری به‌نوعی بر کرامت انسان و شأن و منزلت او تأکید کرده‏اند. در اسلام، بر مفهوم کرامت و اصل تکریم شهروندان جامعه اسلامی پای فشرده شده، اما سؤال این است که سیره پیامبر در تکریم انسان‌ها چگونه بوده است؟ آیا نگاه او به همه یک اندازه بود؟ حضرت چه چیزی را ملاک و معیاری برای تکریم انسان‌ها قرار می‌داد؟ روش و نوع تکریم انسان‌ها در سیره ایشان چه بود؟
بررسی سیره رسول گرامی (ص) در این زمینه، در حقیقت بررسی همه دیدگاه‏های اسلام درباره کرامت و منزلت انسان است؛ زیرا گفتار و رفتار او مصداق عملی احکام و اخلاق اسلامی است. در اقدامات کریمانه پیامبر اکرم (ص) می‌توان به دو نوع تکریم اشاره کرد: «تکریم افراد باتوجه‌به کرامت ذاتی انسان و تکریم افراد باتوجه‌به کرامت اکتسابی آنان»؛ زیرا در دیدگاه اسلام، کرامت انسانی بر دو قسم است:
قسم اول که همه انسان‌ها بدون استثنا از آن برخوردارند، کرامت طبیعی (ذاتی) انسان است و قرآن در آیه ۷۰ سوره اسراء به این نوع کرامت اشاره دارد؛ (وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّیِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَی کَثِیرٍ مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلا.)
قسم دوم کرامت انسانی عبارت است از شرف، حیثیت، ارج و ارزشی که با کوشش و خواست خود انسان به دست می‏آید. انسانی که در راه پالایش خویش و اندوختن دانش و آگاهی و شناخت جهان و خالق آن گام برمی‏دارد از کرامتِ انسانی الهی برخوردار است. از این قسم، در قرآن با آیه (اِنَّ اَکرَمکُم عِندَاللّهِ اتقیکُم) (حجرات - ۱۱) یاد شده است. در ابتدای آیه، مردم را از این نظر که انسان‌اند، با هم برابر دانسته، هرگونه فضیلت و برتری را در میان قبایل و شعب گوناگون بشری نفی کرده است و بر تمام امتیازات موهوم حسب‌ونسب جاهلی خط بطلان کشیده، ملاک برتری را «تقوا» و کمالات اکتسابی انسان می‌داند؛ زیرا چنین امتیازی است که انسان را به سعادت حقیقی‏اش که همان زندگی پاکیزه و ابدی در جوار رحمت پروردگار است، می‏رساند.
بنابراین «تکریم» به معنای احترام نهادن، در اصل فقط برای کسانی مطرح است که شایسته احترام و بزرگ داشتند و آن را در سایه نیکویی‏های اخلاقی و تلاش و کسب کمالات انسانی به دست می‏آورند، نه اینکه به هر انسان زورگو، بی‏خرد، بی‏فرهنگ و تبهکار فقط به این دلیل که انسان بوده و در چهره آدم است، باید احترام گذاشت؛ زیرا انسان‌ها از نظر حقوقی که به دست می‏آورند همیشه یکسان نیستند. اما همان‏گونه که گفته شد، اگر منظور از تکریم انسان‌ها رعایت حقوق شخصی ثابتی باشد که هر انسان از آن نظر که انسان است دارا است، همه انسان‌ها از آن برخوردارند و باید رعایت شود.
برای تبیین بیشتر، بحث را با ذکر مصادیقی از تکریم شهروندان و افراد ادامه می‏دهیم:
مصادیق تکریم

الف. مشورت
یکی از مهم‏ترین مصادیقِ تکریم شهروندان در سیره رسول خدا، «مشورت» حضرت با اصحاب در جنگ‏هاست. دلیل این امر، تکریم افراد و شخصیت دادن به آن‌ها بوده است؛ زیرا:
۱. پیامبر احتیاج به مشورت نداشت؛ زیرا خود حضرت فرمود: «خدا و رسولش از مشورت بی‏نیازند، اما خدا آن را رحمت بر امت قرار داده است» (تفسیر الدرالمنثور، ج ۲، ص ۹۰).
در همین آیه، خداوند پس از مشورت، تصمیم‏گیری را بر عهده خود پیامبر گذاشته، در بخشی از آیه ۱۵۹ سوره آل‌عمران می‌فرماید (فَاِذا عَزمتَ فَتَوکّلْ عَلَی‏اللّه)؛ هنگامی که تصمیم گرفتی بر خدا توکّل کن؛ بنابراین، باید گفت مشورت در آیه، امری تعلیمی و اخلاقی برای امّت بود تا آن را یاد بگیرند و به‌نوعی، تکریم شخصیت آن‌ها بود.
۳. اصحابی که حاضر بودند جان خود را فدای رسول‏اللّه (ص) کنند، دیگر لزوم و وجوب مشورت با آنان معنا نداشت، جز اینکه برای تکریم آن‌ها باشد، و اینکه حاکمان بعدی این شیوه را الگوی خود سازند و از استبداد پرهیز نمایند.
۴. علاوه بر این، ضمیر «هُم» در آیه (وَ أَمرُهُم شوری بَیْنَهُمْ) (شوری - ۳۸)، بیانگر این است که فقط در امر مباح زندگی‏شان حضرت با آن‌ها مشورت می‌کند، نه در امور دین و تشریع.
۵. به‌هرحال، جنگی که باید به روش مردم اداره شود احتیاج به مشارکت و دل‏گرمی آن‌ها در امور دارد و باید همه خود را در امور آن شریک بدانند تا در صورت شکست نیز قصور و تقصیر متوجه یک فرد نشود و تحمّل آن آسان‏تر باشد. به همین دلیل، پیامبر در صدد است دل آن‌ها را نیز به دست آورد و این کار با تکریم و محبت نسبت به آن‌ها ممکن است، و در صورت دستوری بودن مشورت، رحمت و تکریم به‌حساب نمی‏آید.

ب. تفقّد و احوالپرسی
بزرگواری و عنایت حضرت به افراد و شهروندان را نباید فقط منحصر به مسائل سیاسی و اجتماعی که در آن تعاون و همکاری در پیشبرد امور مطرح است، دانست، بلکه تمام اقشار جامعه به‌نوعی از محبت و بزرگواری حضرت برخوردار بودند و در این میان، تکریم حضرت نسبت به اصحاب از همه چشمگیرتر است. سیره کریمانه ایشان با اصحاب باعث ایجاد ارتباط عاشقانه و وحدت فکری و اجتماعی فکری و اجتماعی می‌شد که همه خود را وابسته به این کانون عشق و ایثار و کرامت می‏دیدند و هیچ‏گاه پیامبر را از خود جدا نمی‏دانستند. انس بن مالک نقل می‌کند: «هرگاه پیامبر یکی از اصحاب را سه روز نمی‏دید، درباره او سؤال می‌کرد؛ اگر آن فرد در شهر نبود برایش دعا می‌کرد، اگر حضور داشت به دیدن او می‏رفت و اگر مریض بود از او عیادت می‏نمود» (بحارالانوار، ج ۱۶، ص ۲۳۲). ​​​​​​​
ج. ادب در خطاب​​​​​​​
در مخاطب قراردادن افراد، از سخن و عباراتی که باعث تضعیف شخصیت او شود، پرهیز می‏نمود. علاوه بر اینکه اصحاب را با کنیه صدا می‏زد، اگر کسی کنیه نداشت برای او کنیه قرار می‌داد و گاهی اسامی برخی افراد را به‌خاطر منافات باکرامت انسانی‏شان عوض می‏نمود.​​​​​​​
د. تواضع در نشستن
مجلسی که حضرت با اصحاب حضور پیدا می‌کرد دارای صدر و ذیل نبود، بلکه به‌صورت گرد و حلقه‏ای می‏نشستند و حضرت در میان آن‌ها قرار می‌گرفت، به‌طوری‌که اگر بیگانه‌ای وارد می‌شد نمی‏توانست تشخیص دهد کدام‏یک رسول خدا (ص) است، مگر اینکه می‏پرسید. ابوذر غفاری می‌گوید: ما از پیامبر خواستیم تا اجازه دهد مکان خاصی برای نشستن او آماده کنیم تا هر که وارد می‌شود بتواند تشخیص دهد که رسول خدا کدام یک است و حضرت اجازه دادند و ما با خشت، مکانی با اندکی ارتفاع درست کردیم و از آن به بعد، پیامبر روی آن می‏نشست و ما در دو طرف حضرت می‏نشستیم.
مطلب دیگر اینکه وقتی انسان وارد مجلسی می‌شود نباید حتماً در صدر مجلس جایی پیدا کند، بلکه هر نقطه‏ای برای نشستن جا باشد، خوب است بنشیند و چه‌بسا در ذیل مجلس نشستن، به‌نوعی تکریم حاضران به‌حساب آید. ازاین‌رو، رسول اکرم (ص) وقتی وارد مجلسی می‏شدند، در پایین مجلس می‏نشستند؛ چرا که تواضع در مقابل مؤمنان تکریم آنان محسوب می‌شود و این سیره حضرت بود.

هـ . تعلیم تکریم​​​​​​​
ایشان علاوه بر تکریم افراد، تکریم نمودن را نیز به آن‌ها می‏آموخت. سلمان فارسی می‌گوید: «حضور رسول خدا (ص) شرفیاب شدم، دیدم حضرت به بالشی تکیه داده است. وقتی من وارد شدم، حضرت بالش را برای من قرار داد، سپس فرمود: سلمان! اگر شخص مسلمانی به برادر مسلمانش وارد شود و او برای احترام و اکرام او برایش بالشی قرار دهد، خداوند او را می‏آمرزد».
قاعده کلی که می‌توان از این روایت به دست آورد اهمیت تکریم انسان مؤمن است، به‌گونه‌ای که حضور و عدم حضور دیگران تأثیری در موضوع ندارد، بلکه مهم این است که احترام شخص مخاطب حفظ شود و حق تکریم او ادا گردد.
بنا بر نقل طبرسی، روزی رسول خدا (ص) به‌تنهایی در مسجد نشسته بود. شخصی به حضور حضرت رسید. حضرت تکانی خورد و جایی برای او باز نمود. آن شخص عرض کرد: یا رسول‏الله! مکان وسیع و جا زیاد است. در حقیقت، می‏خواست علت جابه‌جاشدن حضرت را بداند؛ زیرا لزومی در این کار نمی‏دید. حضرت فرمود: «حق برادر مسلمان بر برادرش این است که وقتی می‏بیند او می‏خواهد در کنارش بنشیند، جایی برایش باز کند» (رضی‏الدین طبرسی، مکارم‏الاخلاق، ص ۲۶).​​​​​​​
و. برخورد گرم و صمیمی​​​​​​​​​​​​​​
امیرالمؤمنین علی (ع) می‌فرماید: «وقتی حضرت با کسی مصافحه می‌کرد، هیچ‏گاه اتفاق نیفتاد که حضرت دستش را از دست او جدا کند تا اینکه آن شخص دستش را برمی‏داشت و اگر کسی برای بیان حاجتی با او صحبت می‌کرد، حضرت هیچ‏گاه سخن او را قطع نمی‏کرد و از او جدا نمی‌شد تا آن شخص سخن را به پایان برد و از حضرت جدا شود» (محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۱۶، ص ۲۳۶ و ص ۲۳۰).
در روایت دیگری با همین مضمون با اندکی تفاوت، انس بن مالک می‌گوید: «ده سال با رسول خدا (ص) بودم، عطری از او استشمام می‏کردم که بهتر از آن را سراغ ندارم. هرگاه کسی با حضرت ملاقات می‌کرد، وقت جداشدن، حضرت همراه او بلند می‌شد و کسی نزد رسول خدا (ص) ننشست مگر اینکه حضرت وقت برخاستن با او برخاست، و در وقت دست‌دادن، تا وقتی فرد دستش را جدا نمی‏کرد، حضرت در این کار پیش‏قدم نمی‌شد» (محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۱۶، ص ۲۳۶ و ص ۲۳۰).
ز. ارتباط عاطفی با افراد

اگر کسی از حضرت دعوت به عمل می‏آورد، در مهمانی او شرکت می‏نمود و برایش تفاوتی نمی‏کرد که دعوت‏کننده عبد باشد یا آزاد. هدیه افراد را هرچند اندک بود، می‏پذیرفت. به چهره افراد خیره نمی‌شد. اگر کسی از اشتباه خود عذر می‏خواست، حضرت عذر او را می‏پذیرفت. اگر کسی مریض می‌شد، حتی در دورترین نقطه شهر، به عیادتش می‏رفت و تکریم مسلمان پس از حیات او نیز از سیره حضرت بود. ازاین‌رو، در تشییع‌جنازه افراد حضور پیدا می‌کرد (محمدباقر مجلسی، پیشین، ج ۱۶، ص ۲۲۷ ـ ۲۲۸).
ح. تکریم مهمان
تکریم مهمان بخش دیگری از سیره رسول خدا (ص) است. همراهی با مهمان در خوردن طعام، به‌خاطر آنکه مهمان احساس تنهایی نکند و شرمنده نشود، از کارهای آن حضرت بود. از امام موسی بن جعفر (ع) روایت شده است: «هنگامی که برای رسول خدا (ص)، مهمان می‏رسید، حضرت با او غذا می‏خورد و تا وقتی مهمان از غذاخوردن دست نمی‏کشید، پیامبر همچنان به خوردن غذا ادامه می‌داد (سید محمدحسین طباطبائی، سنن‏النبی، ص ۶۷). در این امر، تفاوتی بین برده و آزاد نبود. به همین دلیل از جمله مسائلی که حضرت فرمود تا وقت مرگ ترک نخواهم کرد، نشستن روی زمین و هم‏غذا شدن با بردگان است» (محمدباقر مجلسی، پیشین، ج ۱۶، ص ۲۱۵).
ط. تکریم بیشتر نسبت به بزرگان قوم
آوازه اخلاق حسنه و برخوردهای کریمانه حضرت گاهی قلوب بزرگان عرب را متوجه خود می‏نمود و در اولین برخوردها، حتی زمانی که آن‌ها هنوز اسلام اختیار نکرده بودند، مشمول الطاف کریمانه پیامبر قرار می‏گرفتند. جریر بن عبدالله می‌گوید: «وقتی پیامبر (ص) مبعوث شد، به محضرشان شرفیاب شدم تا اسلام آورده، با ایشان بیعت کنم. حضرت به من فرمود: برای چه کاری آمده‏ای؟ عرض کردم: آمده‏ام تا به دست شما مسلمان شوم. حضرت عبایش را برای نشستن من پهن نمود و سپس رو به اصحاب فرمود: هرگاه بزرگ قومی نزد شما می‏آید او را احترام نمایید» (همان، ج ۱۶، ص ۲۲۷ ـ ۲۲۸).
ی. تکریم اطفال
تکریم اطفال و نونهالان علاوه بر ارزش اخلاقی، از تأثیر فوق‏العاده تربیتی نیز برخوردار است که نباید از آن غفلت کرد. در روایات بسیاری آمده است که حضرت به آن‌ها سلام می‌کرد و در روایتی حضرت سلام‌کردن به بچه‏ها را از کارهایی ذکر نموده است که تا وقت مرگ ترک نخواهد کرد و فرمود: باید پس از من این امر به سنّتی در جامعه تبدیل شود (محمدباقر مجلسی، پیشین، ج ۱۶، ص ۲۱۵). اطفال را نزد ایشان می‏آوردند تا برای آن‌ها اسم انتخاب کند یا برای آن‌ها دعا نماید و حتی گاهی برای حضرت ایجاد زحمت می‌کردند، ولی حضرت از ادامه محبت و تکریم نسبت به آن‌ها و همراهانشان دریغ نمی‏ورزیدند.
حسن‌ختام این نوشتار ذکر روایتی است درباره تکریم حضرت نسبت به فرزند خردسالش امام حسن مجتبی (ع)؛ عبدالله بن شبیه از پدرش نقل می‌کند: «رسول گرامی امام حسن (ع) را در کنار خود قرار داد و به نماز ایستاد، اما سجده نماز را طولانی به‌جای آورد. من در میان نمازگزاران، سر از سجده برداشتم، دیدم امام حسن (ع) بر شانه پیامبر (ص) سوار شده است. وقتی نماز به پایان رسید، مردم به حضرت عرض کردند: تاکنون این‌چنین سجده را طول نمی‏دادید! گویا وحی نازل شده است. حضرت فرمود: وحی نازل نشده، بلکه فرزندم حسن بر شانه‌ام سوار شده بود و دوست نداشتم در پایین آوردنش عجله کنم تا اینکه خود پایین آید» (محمدباقر مجلسی، پیشین، ج ۴۳، ص ۲۹۴).