کد درس: 3030502
هدف کلی : آشنایی با شخصیت امام خمینی (ره) و نقش ایشان در احیای اسلام 
​​​​​​​
عنوان جزئی:سیره حضرت امام خمینی (ره) قبل و پس از پیروزی انقلاب اسلامی​​​​​​​​​​​​​​
​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​مدت زمان:۱۲۰ دقیقه ۲ جلسه 
​​​​​​​​​​​​​​
ثبت گزارش

وجه بیان:
علت علاقه جامعه ایرانی به شخصیت امام خمینی (ره) چه بود؟ چرا گروه‌های مختلف مردمی همگی اعتقاد به رهبری ایشان در نهضت انقلاب اسلامی و براندازی حکومت پهلوی داشتند؟ امام خمینی (ره) همواره با سخت‌کوشی، خستگی‌ناپذیری و مقاومت مثال‌زدنی‌شان - با پیروی از سیره ائمه اطهار (ع) - کوشیده‌اند تا در برابر وجود مشکلات و مصائب مختلف با توکل به خداوند، در سال‌های پیش‌وپس از انقلاب به دفاع از اسلام و حکومت اسلامی بپردازند. تجربه بازداشت‌های مکرر توسط حکومت پهلوی، تبعید به کشورهای دیگر، مرگ مشکوک فرزند، نشر اکاذیب برای بی‌اعتبار کردن ایشان در اذهان عمومی، افتراها و توهین‌ها و حمله‌های ناجوانمردانه به ایشان و مسائل دیگر همگی نشانه از حد بالای مقاومت ایشان در رسیدن به اهداف متعالی‌شان است. در روزهای نخست پیروزی انقلاب اسلامی، عده بر این عقیده بودند که امام (ره) پس از پیروزی انقلاب اسلامی دست از تلاش خواهند کشید، اما سیره و عملکرد ایشان چه در روزهای ابتدایی ورودشان به ایران و چه پس از آن نشان می‌دهد که ایشان همواره دغدغه دفاع از اسلام و حکومت اسلامی را بدون ذره‌ای تغییر داشته‌اند و تا آخرین لحظات عمرشان در این مسیر قدم برداشته‌اند. رهبری جامعه و نهادهای انقلابی در برخورد با تحرکات بلوک شرق و غرب، جنگ تحمیلی، گروهک‌های تروریستی و جدایی‌طلب، سازمان منافقان در داخل و خارج از کشور و همچنین تلاش در جهت تدوین قوانین اسلامی متناسب با جامعه ایرانی همگی نشان از همت بلند ایشان در جهت احیای اسلام و دفاع از آن است. امید است تا فراگیران با ارائه این مبحث شناخت جامع‌تری از شخصیت امام (ره) داشته باشند و با الگوگیری از ایشان در جهت اعتلا و پیشرفت جامعه اسلامی تلاش کنند.

هدف شناختی:
با برخی از مصادیق و روایات مقاومت امام (ره) در برابر سختی‌های قبل از پیروزی انقلاب اسلامی چون زندان، تبعید، مرگ عزیزان و... آشنا می‌شود.
با برخی از فعالیت‌ها و اقدامات بنیادین ایشان پس از پیروزی انقلاب اسلامی آشنا می‌شود. مواردی چون: تشکیل نهادهای انقلابی سپاه و بسیج، فراخواندن نخبگان و آحاد مردمی در جهت تأیید جمهوری اسلامی و تصویب قانون اساسی، رهبری نظام اسلامی در مواجهه با تحرکات دشمنان داخلی و خارجی، مواجهه با عراق در جنگ تحمیلی و سازمان منافقین.
سخت¬کوشی، پایداری، مقاومت و خستگی¬ناپذیری امام (ره) را منطبق بر آموزه‌های قرآنی مانند آیه ۴۶ سوره سبأ «قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکمْ بِوَاحِدَةٍ...» و همچنین سیره ائمه اطهار (ع) می‌داند.


هدف عاطفی:
علاقه وی به امام خمینی به‌عنوان احیاگر اسلام و پیرو اهل‌بیت (ع) در برابر مشکلات و مصائب بیشتر می‌شود.
به مقاومت و خستگی‌ناپذیری در برابر مصائب و مشکلات در زندگی و رسیدن به اهداف به‌عنوان یک ارزش و صفت پسندیده علاقه‌مند می‌شود.


هدف رفتاری:
سعی می‌کند تا با الگوگیری از ائمه (ع) و امام خمینی (ره) برابر مشکلات و سختی‌های دفاع از اسلام و اعتلای جامعه مقاومت کند.
در مسیر دفاع از ارزش‌های اسلامی با استعانت از صبر و نماز (بر اساس آیاتی چون ۱۵۳ بقره، ۴۶ سبأ و ۷ و ۸ انشراح) در برابر مشکلات و مصائب مقاومت کرده و خسته نمی‌شود.


جملات کلیدی:
قرآن کریم: «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ ینْصُرْکُمْ وَ یثَبِّتْ أَقْدامَکُمْ؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید! اگر (آیین) خدا را یاری کنید، شما را یاری می‌کند و گام‌هایتان را استوار می‌دارد» (محمد – ۷).
قرآن کریم: «۞ قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکمْ بِوَاحِدَةٍ ۖ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَیٰ وَفُرَادَیٰ ثُمَّ تَتَفَکرُوا ۚ مَا بِصَاحِبِکمْ مِنْ جِنَّةٍ ۚ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِیرٌ لَکمْ بَینَ یدَی عَذَابٍ شَدِیدٍ؛ بگو که من به یک سخن شما را پند می‌دهم و آن سخن این است که شما خالص برای خدا دو نفر دو نفر با هم یا هر یک تنها قیام کنید و (درباره من) عقل و فکرت کار بندید تا به خوبی دریابید که صاحب شما امت را جنون نیست، او جز این نیست که رسول خداست و از عذاب سخت روز قیامت که شما را در پیش است می‌ترساند» (سباء – 46).
قرآن کریم: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّـلاَةِ إِنَّ اللّه َ مَعَ الصَّابِرِینَ؛ ای کـسانی که ایمـان آورده‌اید، از صـبر و نـماز کمـک و اسـتعانت بـجوییـد، همـانا خـداونـد بـا صبـرکننـدگان است» (بقره - 153).
قرآن کریم: «فَإِذا فَرَغتَ فَانصَب وَإِلَی رَبِّک فَارْغَبْ؛ پس هنگامی که از کار مهمّی فارغ می‌شوی به مهم دیگری پرداز و به‌سوی خدای خود همیشه متوجه و مشتاق باش» (انشراح - ۸ و ۷).
امیرالمؤمنین علی (ع): «اللهُ اللهُ فی الـجهادِ بأَموالِکم وَ اَنفُسِکم وَ اَلسِنَتِکم فی سبیلِ الله؛ از خدا بترسید و با مال و جان و زبان خود در راه خدا مجاهدت نمایید» (نهج‌البلاغه، وصیت ۴۷).
امام خمینی (ره): «پیش من مکان معینی مطرح نیست، عمل به تکلیف الهی مطرح است، مصالح عالیه اسلام و مسلمین مطرح است» (صحیفه امام، ج۳، ص ۴۸۱).
امام خمینی (ره): «خدا اسلام را فرستاده و به پیامبر امر کرد که باید استقامت کنی. ما هم باید این مأموریت را به وجهی که در قدرت داریم انجام بدهیم» (صحیفه امام، ج ۱۶، ص ۱۳).
امام خمینی (ره): «مسئلۀ ما مسئلۀ مکتبی است. مسئلۀ دلخواهی نیست. ما سر اسلام دعوا داریم... یک نفر آدم و حزبی که اسلام را مخالف همه چیز خودش می‌داند، و با تمام قوا اگر دستش برسد می‌کوبد اسلام را، ما با او می‌توانیم مصالحه کنیم؟ یعنی اسلام را ما فدا کنیم؟ مگر اسلام زمین است؟ مگر اسلام آسمان است؟... ما با اینها هیچ راه مصالحه‌ای نداریم» (صحیفه امام، ج ۱۳، ص ۲۹۶).
مقام معظم رهبری: «یک خصوصیّت از خصوصیّات امام هست که بنده امروز دربارة آن بیشتر می‌خواهم صحبت کنم و آن، خصوصیّت «مقاومت» است؛ مقاومت، ایستادگی. آن چیزی که امام را در هیئت یک مکتب، یک اندیشه، یک تفکّر، یک راه، مطرح کرد برای زمان خود و در تاریخ، بیشتر این خصوصیّت بود؛ خصوصیّت ایستادگی، مقاومت، عدم تسلیم در مقابل مشکلات و موانع. در برابر طاغوت‌ها امام مقاومت خودش را به رخ همة دنیا کشید؛ چه طاغوت داخل در دوران مبارزات که خیلی‌ها خسته شدند، خیلی‌ها مشرف به ناامیدی شدند؛ اما امام محکم ایستاد، امام بدون ذرّه‌ای عقب‌نشینی در راه مبارزه ایستاد که این مال دوران قبل از پیروزی انقلاب بود». (بیانات در مراسم سی‌امین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمه‌الله) مورخ ۱۴/۰۳/۱۳۹۸ به نشانی farsi.khamenei.ir/speech-content?id=42758).
مقام معظم رهبری: «[امام خمینی (ره)] انسانی بود شجاع، انسانی بود باحکمت و باتدبیر، انسانی بود پارسا و پرهیزکار و ددلبستةبه خدای بزرگ، دلباختة به ذکر الهی؛ امام مردی بود ظلم‌ستیز؛ با ظلم کنار نمی‌آمد، با ظلم مبارزه می‌کرد، حامی مظلوم، استکبارستیز؛ امام مردی بود عدالت‌خواه، طرف‌دار مظلومان، حامی مظلومان؛ اهل صداقت، با مردم صادق بود، با مردم همان جوری سخن می‌گفت که دل او بود و احساس قلبی او بود؛ با مردم صادقانه رفتار می‌کرد؛ در راه خدا اهل مجاهدت بود، آرام نمی‌نشست، دائم در حال مجاهدت بود؛ [مصداق] این آیة شریفه: فَاِذا فَرَغتَ فَانصَب (انشراح - ۷)* وَ اِلی رَبِّکَ فَارغَب؛(انشراح - ۸) از یک کار بزرگ که فراغت پیدا می‌کرد، چشم به یک کار بزرگ دیگری می‌دوخت و آن را دنبال می‌کرد؛ اهل مجاهدت فی‌سبیل‌الله بود؛ اینها عوامل جاذبة امام است. این خصوصیّات در امام مجتمع شده بود؛ هر کسی با این خصوصیّات باشد، دل‌ها به سَمت او جذب می‌شود؛ اینها همان عمل صالحی است که خدای متعال می‌فرماید: «اِنَّ الَّذینَ ءامَنوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ سَیَجعَلُ لَهُمُ الرَّحمانُ وُدًّا» (مریم – ۹۶)؛ این وعدة الهی است؛ این محبت‌ها هم محبت‌های الهی است، محبت‌های تبلیغی و تحمیلی و تلقینی نیست؛ کار خدا است، دست خدا است» (بیانات در مراسم سی‌امین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمه‌الله) مورخ ۱۴/۰۳/۱۳۹۸ به نشانی farsi.khamenei.ir/speech-content?id=42758).
شهید مطهری: «من که قریب به دوازده سال در خدمت این مرد بزرگ تحصیل‌کرده‌ام باز وقتی که در سفر اخیر به پاریس به ملاقات و زیارت ایشان رفتم، چیزهایی از روحیه او درک کردم که نه فقط بر حیرت من، بلکه بر ایمانم نیز اضافه کرد. وقتی برگشتم دوستانم گفتند چه دیدی؟ گفتم چهارتا آمن دیدم: آمن بهدفه: به هدفش ایمان دارد، دنیا اگر جمع بشود نمی‌تواند او را از هدفش منصرف کند. آمن بسبیله: به راهی که انتخاب کرده ایمان دارد امکان ندارد بتوان او را از این راه منصرف کرد. آمن بقومه: احدی مثل ایشان به روحیه مردم ایران ایمان ندارد. آمن بربه: در یک جلسه خصوصی به من فرمود: این ما نیستیم که چنین می‌کنیم من دست خدا را به‌وضوح حس می‌کنم» (آینده انقلاب اسلامی، صص ۵۱-۵۰).


کلیدواژه:
مقاومت امام خمینی - خستگی‌ناپذیری امام خمینی - پایداری و استقامت امام خمینی - امام خمینی و احیای اسلام - مقاومت در اسلام - صبر و مقاومت - تشکیل بسیج توسط امام خمینی - تشکیل سپاه توسط امام خمینی - امام خمینی و جنگ تحمیلی - امام خمینی در مقابل منافقین - امام خمینی و تصویب قانون اساسی

سؤالاتی که ارائه این عنوان به آن‌ها پاسخ می‌دهد:        
امام خمینی (ره) با چه سختی‌ها و مصائبی در سال‌های قبل از پیروزی انقلاب اسلامی مواجه بودند؟
امام خمینی (ره) پس از پیروزی انقلاب اسلامی چه اقدامات بنیادینی در جهت دفاع از نظام اسلامی انجام دادند؟
مقاومت، پایداری، سخت‌کوشی و خستگی‌ناپذیری امام خمینی (ره) در احیای ارزش‌های اسلامی و دفاع از آن از چه مبنایی نشئت می‌گرفت؟



اهـــداف درس

ورود به بحث:
مطالعه بخش‌هایی از کتاب دیباچه خروش به انتخاب مربی

زمان و مکان پیشنهادی:
بیت امام خمینی (ره)
حسینیه جماران
سالروز تولد یا درگذشت امام خمینی (ره)


روش های درس

​​منابـع پیشنهادی

توضیحات سودمنـد


امام در سال‌های تبعید :
امام خمینی (ره) در تاریخ ۱۳ آبان ۱۳۴۳ به ترکیه تبعید و یازده ماه بعد یعنی در ۱۳ مهر ۱۳۴۴ به عراق منتقل شد و تا ۱۱ مهر ۱۳۵۷ در عراق به سر بردند و در ماه‌های آخر قبل از بازگشتشان به وطن در فرانسه گذر کردند؛ بنابراین در این قسمت، سیره و روش مبارزات سیاسی امام را ابتدا در ترکیه، عراق و پس از آن در فرانسه پی می‌گیریم.
تبعید به ترکیه:
امام پس از ورود به ترکیه که از دستگیری حاج‌آقا مصطفی اطلاع نداشت، در همان ابتدای ورود، چند نامه پرمهر و محبت، برای خانواده نوشت و در آن نامه‌ها خبر ورود و سلامتی خود را اعلام کرد. آنچه که در این نامه‌ها جلب‌توجه می‌کند این است که امام به‌منظور ایجاد آرامش و اطمینان خاطر در میان اعضای خانواده، بر راحتی خود و مناسب‌بودن شرایط تأکید دارد؛ اما در انتهای نامه‌ها می‌نویسد: «به من در تهران گفتند، اگر خانواده را بخواهید می‌فرستیم، لکن صلاح نیست. اینجا به ایشان بد خواهد گذشت» (صحیفه امام، ج ۱، صص ۴۲۹-۴۳۰).
متن این پیام از نامناسب‌بودن شرایط حکایت دارد و امام فقط به‌منظور رفع نگرانی، در ابتدای نامه‌ها، شرایط را مناسب توصیف می‌کرد. امام در مدت یازده ماه تبعید در ترکیه، نه‌تنها دچار تألمات روحی و ناامیدی نشد، بلکه در جهت اهداف مهم دینی و سیاسی، گام بلندی برداشت. در همان نخستین روزهای ورود به ترکیه، در نامه‌هایی که به ایران فرستاد، چند کتاب فقهی از جمله «مکاسب» و «وسیله النجاه» را درخواست کرد و با همان چند جلد کتاب محدودی که در اختیار داشت، دست‌به‌کار تألیف یک اثر مهم فقهی به نام «تحریرالوسیله» شد.
تبعید به عراق:
چنان که اشاره شد، در پی اعتراض‌های گسترده مراجع و علمای ایران و عراق و افزایش نگرانی رژیم شاه از موج نارضایتی‌ها، ساواک محل تبعید امام را از ترکیه به عراق تغییر داد تا بدین ترتیب با اعلام‌حضور امام در نجف اشرف، از نگرانی‌ها کاسته شده و فضای عمومی کشور آرام شود. احتمالاً هدف دیگری که طراحان تغییر محل تبعید امام دنبال می‌کردند این بود که امام در حوزه پررونق نجف و در کنار فقها و مراجع نامدار و باسابقه آن حوزه، کمتر موردتوجه قرار گیرد، غافل از اینکه طبق حدیث معصوم علیه‌السلام، هرگاه خدا بخواهد کسی را عزیز کند، اگر همه عالم جمع شوند که مانع شوند، نمی‌توانند. به‌هرتقدیر، امام و حاج‌آقا مصطفی در ۱۳ مهر ۱۳۴۴ وارد عراق شدند.
بدین ترتیب، با استقبال گرم علمای نجف و درخشش امام خمینی در حوزه نجف، رژیم شاه در این مرحله هم شکست خورد. با شروع درس خارج امام از تاریخ ۲۳ آبان ۱۳۴۴، مقام علمی او در حوزه نجف اشرف، ظهور کرد و روزبه‌روز بر جمعیت شاگردان امام افزوده شد. در این مرحله بود که مأموران سازمان امنیت ایران با نگرانی از تقویت بیش‌ازپیش موقعیت امام، با برخی از روحانیان حوزه نجف که به لحاظ علمی، در درجه دوم به پایین بودند و از همان ابتدای ورود امام از ملاقات با او سر باز زدند، هم داستان شده و در جهت تضعیف موقعیت امام از هیچ تلاشی فروگذار نکردند. سازمان امنیت ایران برای نیل به مقصودش، تعدادی از روحانی نمایان را تحریک کرده و بانفوذ در بیوت مراجع، جو حوزه نجف را نسبت به امام مسموم کردند. در نتیجه، از تعداد شاگردان امام کاسته شد و امام با بی‌مهری‌های فراوانی مواجه گشت. آنچه که مشکل امام را دوچندان می‌کرد این بود که عده‌ای در لباس خودی در برابر او صف کشیدند و چنان که می‌دانیم در طول تاریخ اسلام، پیچیده‌ترین و شکننده‌ترین مشکل امامان معصوم و رهبران دینی، مواجهه با غیرخودی‌های خودی نما (منافق) و خودی‌های ناآگاه بوده است. بدین ترتیب، بار دیگر جام تلخ غربت و تنهایی را به کام امام ریختند و روزبه‌روز فضای نجف، علیه امام تیره‌تر شد.
نامه سرگشاده به نخست‌وزیر ایران
امام در سال‌های تبعید، اوضاع ایران را به‌دقت زیر نظر داشت و در مناسبت‌های مختلف، با ایراد سخنرانی و انتشار پیام و اعلامیه، نهضتی را که در ایران آغاز کرده بود، رهبری و هدایت می‌کرد. اما در هیچ یک از این سخنرانی‌ها، پیام‌ها و نامه‌ها، کمترین نرمشی نشان نداده و هیچ‌گونه درخواستی جهت لغو حکم تبعید خود نداشت. به‌عنوان نمونه، در تاریخ ۲۶ فروردین ۱۳۴۶، درحالی‌که دو سال و نیم از تبعید غیرقانونی امام می‌گذشت، در نامه سرگشاده‌ای به هویدا، نخست‌وزیر وقت ایران که بعد از ترور حسنعلی منصور به نخست‌وزیری رسیده بود، جنایات رژیم را برشمرد، خطر نفوذ اسرائیل را گوشزد کرد و نسبت به رفتارهای استبدادی حکومت شاه هشدار داد. در قسمتی از این نامه که پنجمین و آخرین نامه امام به مقامات رژیم شاه بود، آمده است:
«رفراندوم غیرقانونی و درعین‌حال قلابی، سند عقب‌ماندگی است. آزاد نگذاشتن ملت برای انتخاب وکیل و نصب اشخاص معلوم‌الحال به دستور دیگران، بی دخالت ملت، دلیل ضعف و عقب‌افتادگی است. شماها می‌دانید اگر ملت سرنوشت خود را در دست بگیرد، وضع شماها این نحو نیست: و باید تا آخر کنار بروید. تسلیم به خواسته‌های دولت مملکت، سند ضعف و نوکری است و سند خیانت به اسلام و مسلمین است. اعطای مصونیت به اجانب، سند بزرگ عقب‌افتادگی و بی حیثیتی و تسلیم بی‌قیدوشرط است. با اسرائیل، دشمن اسلام و مسلمین، آواره کننده بیش از یک میلیون مسلم بی‌پناه، پیمان برادری نبندید. عواطف مسلمین را جریحه‌دار نکنید. دست اسرائیل و عمال خائن آن را به بازار مسلمین بیش از این باز نکنید. اقتصاد کشور را به‌خاطر اسرائیل و عمال آن به خطر نیندازید. فرهنگ را فدای هوس آن‌ها ننمایید. از خدای بزرگ بترسید. دخترهای جوان گول‌خورده را به سربازخانه‌ها نبرید. به نوامیس مسلمین خیانت نکنید» (صحیفه امام، ج۲، صص ۱۲۷-۱۲۳).
امام نه‌تنها نسبت به وضعیت مردم مسلمان ایران حساس بود، بلکه وضعیت عمومی دنیای اسلام را نیز زیر نظر داشت و در موقع مقتضی اقدام می‌کرد. از جمله در جریان حمله گسترده رژیم صهیونیستی به مسلمانان بی‌دفاع فلسطین در تاریخ ۶ خرداد ۱۳۴۶، طی اعلامیه‌ای، هرگونه رابطه سیاسی و اقتصادی کشورهای اسلامی با اسرائیل را تحریم کرد و خطر اسرائیل را به همه دولت‌های اسلامی به‌ویژه دولت ایران که آن را مجری سیاست‌های امریکا و اسرائیل می‌دانست، گوشزد نمود.
تبعید به فرانسه:
در پی رایزنی‌های پشت پرده دولت ایران با حکومت عراق، روز ۲ مهر ۱۳۵۷، بیت حضرت امام در نجف محاصره شد و جز تعدادی از نزدیکان، کسی حق ملاقات با امام نداشت. امام در این هنگام دست به‌نوعی مبارزه منفی زد. درس و نماز جماعت را تعطیل کرد و دیگر از خانه خارج نشد. این مسئله بازتاب گسترده‌ای در عراق و ایران داشت. دو نفر از مسئولان عالی‌رتبه حکومت عراق مأمور گفتگو با امام شدند. پیشنهاد آن‌ها این بود که باتوجه‌به روابط حکومت عراق با دولت ایران، امام از سخنرانی و صدور اعلامیه علیه حکومت ایران خودداری کند، در این صورت ماندن امام در عراق بلامانع خواهد بود. امام در پاسخ به این پیشنهاد اظهار داشت وظیفه شرعی من این است که این مطالب را بیان کنم و نمی‌توانم از این کار دست بردارم. اگر لازم باشد از عراق می‌روم. پرسیدند کجا می‌روید؟ امام پاسخ داد جایی می‌روم که مستعمره ایران نباشد. پس از این گفتگو و جدیت حکومت عراق در این مسئله، امام برای مهاجرت از عراق مصمم شد. شب حرکت، درحالی‌که مدتی به‌عنوان اعتراض از خانه خارج نشده بود، برای آخرین بار به حرم امیرالمؤمنین رفت و صبح روز ۱۲ مهر ۱۳۵۷، همراه با تعدادی از یاران، عراق را به‌سوی کویت ترک نمود. اما علی‌رغم عدم منع قانونی، حکومت کویت از پذیرش امام و همراهانش خودداری کرد. همراهان امام از حکومت کویت اجازه خواستند که فقط برای استفاده از فرودگاه وارد کویت شوند که باز هم با ممانعت دولت کویت مواجه شدند. به‌ناچار امام و همراهان به بغداد برگشتند و در ۱۴ مهر ۱۳۵۷ به فرانسه رفتند.
امام در آستانه سفر به فرانسه در پیامی به ملت ایران، در این باره نوشت:
«اکنون که من به‌ناچار باید ترک جوار مولا امیرالمؤمنین علیه‌السلام را نمایم و در کشورهای اسلامی، دست خود را برای خدمت به شما ملت محروم که مورد هجوم همه‌جانبه اجانب و وابستگان به آنان هستید باز نمی‌بینم و از ورود به کویت با داشتن اجازه ممانعت نمودند، به‌سوی فرانسه پرواز می‌کنم» (صحیفه امام، ج۳، صص ۴۸۲-۴۸۱).
بزرگ‌مردی که طعم تلخ تبعید و زندان و تنهایی را بارها تجربه کرده و در شهادت فرزند رشیدش، خم به ابرو نیاورده بود، در آن غربت سرد همچون کوه استوار بود و به اطرافیانش گفت: «اگر من در کشتی هم بنشینم و مرتب به بنادر کشورها و جاهای مختلف بروم و هیچ جا راهم ندهند، باز هدفم را دنبال می‌کنم» (دیباچه خروش، ص ۱۶۵).
در فرانسه، علی‌رغم بعد مسافت، ارتباط امام با ایران بیش از عراق بود. برخی از یاران امام در ایران، از جمله شهیدان مطهری، بهشتی و برخی دیگر از شخصیت‌های فعال سیاسی چون مهندس بازرگان و دکتر یدالله سحابی، بدون هیچ محدودیتی به پاریس آمدند و با امام دیدار و گفتگو کردند. تماس تلفنی با امام و همراهانش بسیار ساده بود به‌گونه‌ای که بسیاری از پیام‌های امام از طریق تلفن خوانده می‌شد و در ایران ضبط و از نوار پیاده و به‌سرعت منتشر می‌شد. امام تقریباً هر روز زیر درخت سیبی که در حیاط بود می‌نشست و با خبرنگاران گفتگو و برای حاضران صحبت می‌کرد. بدین ترتیب، دست الهی امام را در دل رسانه‌های عمومی قرار داد و امام به‌راحتی دیدگاه‌هایش را به گوش جهانیان رساند و نهضت از محاق خبری ناشی از حکومت دیکتاتوری عراق، نجات یافت و «شهره بازار شد».
مردم ایران که با نگرانی پیگیر وضعیت رهبر نهضت بودند، با اطلاع از ورود امام به فرانسه، به‌منظور تشکر از دولت فرانسه، با دسته‌های گل، مقابل سفارت فرانسه تجمع کردند. آیت‌الله مرعشی نجفی هم در پیامی برای رئیس‌جمهور وقت فرانسه، مقام و منزلت امام را یادآور و خواستار پذیرایی ویژه دولت فرانسه از امام شد.
شهادت حاج‌آقا مصطفی :
با آغاز نهضت امام خمینی، از سال ۱۳۴۱، حاج‌آقا مصطفی که هم فرزند امام بود و هم عالمی آگاه بود، همچون معاونی امین در کنار امام قرار گرفت و خدمات زیادی به امام و نهضت او نمود. در سال‌های تبعید امام به ترکیه و عراق نیز که فشارهای زیادی متوجه امام شده بود، همچون بازویی توانمند یارویاور امام بود. اما فوت ناگهانی این عالم بزرگ و این باور امین در صبح روز ۹ آبان ۱۳۵۶، ضربه سختی برای امام بود، هرچند که امام همچون همیشه با صلابتی مثال‌زدنی، در برابر این مصیبت نیز ایستادگی کرد و هیچ تغییری در رویه خود نداد، اما ازدست‌دادن فرزندی صالح و یار و یاوری چون حاج‌آقا مصطفی در آن سال‌های تلخ غربت و تنهایی و در آن شرایط پیچیده سیاسی، ضربه بزرگی بود که انسان‌های بزرگ و خودساخته را نیز می‌توانست به‌زانو در آورد.
امام در یادداشتی در خصوص درگذشت فرزندشان فرمودند: «در روز یکشنبه، نهم ذی‌القعده الحرام ۱۳۹۷، مصطفی خمینی، نور بصرم و مهجه قلبم، دار فانی را وداع کرد و به جوار رحمت حق‌تعالی رهسپار شد» (صحیفه امام، ج۳، ص ۲۳۳).
روایت زندان‌های ایشان
از ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ تا ۱۵ فروردین ۱۳۴۳، امام خمینی به مدت ۱۰ ماه در بازداشت و حصر رژیم شاه بودند. امام این مدت را در ۵ نقطه گذراندند که عبارت‌اند از: زندان باشگاه افسران، زندان قصر، زندان عشرت‌آباد، منزلی متعلق به ساواک در داوودیه تهران و منزل دیگری در قیطریه.
امام خمینی در زندان باشگاه افسران تنها چند ساعت ماندند. سپس به پادگان قصر (بی‌سیم) انتقال یافتند. ایشان در این مکان، به مدت ۱۹ روز در بازداشت بودند. در طول مدت بازداشت امام خمینی، رژیم شاه نتوانست کمترین توفیقی در بازجویی از امام به دست آورد. زیرا ایشان به هیچ یک از سؤالات بازجویان خود پاسخ نمی‌دادند.
در چنین شرایطی امام خمینی روز چهارم تیر به پادگان عشرت‌آباد منتقل شدند و در این مکان به مدت ۴۰ روز ماندند. امام در این مدت علاوه بر عبادات روزانه و قرائت قرآن و دعا به مطالعه کتاب‌هایی پیرامون انقلاب مشروطیت، استقلال هند، استقلال اندونزی و... نیز پرداختند. در همین مدت تنی چند از علما و روحانیون، از جمله برادر بزرگ امام توانستند که با ایشان ملاقات نمایند. در این دیدار بود که امام غیرمستقیم در جریان مهاجرت علمای شهرستان‌ها به تهران قرار گرفتند و پس از اطلاع از تعطیلی بازار و دروس حوزه، دستور بازگشایی بازار و شروع دروس را دادند.
امام خمینی روز ۱۱ مرداد به منزلی در منطقه داوودیه تهران که تحت‌نظر ساواک و مأموران شهربانی بود، منتقل شدند. ایشان سه روز پس از اقامت در داوودیه به منزل دیگری در قیطریه منتقل شدند. در این منزل نیز ایشان ۸ ماه اقامت داشتند. رژیم شاه سرانجام امام را پس از سالگرد واقعه فیضیه و پیش از فرارسیدن ماه محرم آزاد کرد.
خاطره‌ای از خستگی‌ناپذیری امام خمینی (ره)  :
از سید محمدجواد مهری نقل است: «یکی از خدمتگزاران جمهوری اسلامی می‌گفت: خدمت امام رسیدم و عرض کردم: من از کارکردن خسته شده‌ام؛ کارهایم خیلی زیاد است و توان انجام آن‌ها را ندارم؛ اگر ممکن است دیگری را به‌جای من نصب کنید تا من کمی استراحت کنم. امام در پاسخ من فرمودند: «اگر بناست کسی دست از کار بکشد و از وظیفه شانه خالی کند، من از شما اولی هستم؛ چون با این سن پیری و خستگی فراوان، بیشتر به آسایش نیاز دارم.» من شرمنده شدم و دیگر حرف نزدم».
نمونه‌هایی از اقدامات امام خمینی (ره) در روزهای ابتدایی ورود به ایران :
دوازدهم بهمن ۱۳۵۷
گروهی به نام «سازمان کماندویی مبارزه در راه قانون اساسی» با دفتر خبرگزاری آسوشیتدپرس تماس گرفته و هشدار می‌دهد که اگر آیت‌الله خمینی قصد داشته باشد از پاریس به سمت تهران پرواز کند، هواپیمای حامل ایشان را منهدم خواهند کرد. در پی این تهدیدها، امام خمینی (ره) به نزدیکان و همراهان خود فرمودند: «من بیعت خود را از شما برمی‌دارم، ما به‌طرف کار بزرگی می‌رویم. شما هم جانتان را به خطر نیندازید» (پرتال پژوهشی و اطلاع‌رسانی مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، کد: ۳۹۴۰۷).
چهاردهم بهمن ۱۳۵۷
امام در پاسخ تهدیدهای دولت وقت فرمودند: «من باید نصیحت کنم که دولت غاصب کاری نکند که مجبور شویم مردم را به جهاد دعوت کنیم. ما از ارتش می‌خواهیم هر چه زودتر به ملت متصل شوند. آن‌ها فرزندان ما هستند. ما به آن‌ها محبت داریم...» (چاپ دوم روزنامه کیهان مورخ ۱۴/۱۱/۱۳۵۷).
شانزدهم بهمن ۱۳۵۷
امام خمینی (ره) در حکمی دستور به تشکیل دولت موقت به نخست‌وزیری آقای مهدی بازرگان دادند: «جناب آقای مهندس مهدی بازرگان؛ بنا به پیشنهاد شورای انقلاب، بر حَسَب حق شرعی و حق قانونی ناشی از آرای اکثریت قاطع قریب به‌اتفاق ملت ایران که طی اجتماعات عظیم و تظاهرات وسیع و متعدد در سراسر ایران نسبت به رهبری جنبش ابراز شده است، و به‌موجب اعتمادی که به ایمان راسخ شما به مکتب مقدس اسلام و اطلاعی که از سوابقتان در مبارزات اسلامی و ملی دارم، جنابعالی را بدون درنظرگرفتن روابط حزبی و بستگی به گروهی خاص، مأمور تشکیل دولت موقت می‌نمایم تا ترتیب ادارۀ امور مملکت و خصوصاً انجام رفراندوم و رجوع به آرای عمومی ملت دربارۀ تغییر نظام سیاسی کشور به جمهوری اسلامی و تشکیل مجلس مؤسسان از منتخبین مردم جهت تصویب قانون اساسی نظام جدید و انتخاب مجلس نمایندگان ملت بر طبق قانون اساسی جدید را بدهید. مقتضی است که اعضای دولت موقت را هر چه زودتر باتوجه‌به شرایطی که مشخص نموده‌ام تعیین و معرفی نمایید. کارمندان دولت و ارتش و افراد ملت با دولت موقت شما همکاری کامل نموده و رعایت انضباط را برای وصول به اهداف مقدس انقلاب و سامان‌یافتن امور کشور خواهند نمود. موفقیت شما و دولت موقت را در این مرحلۀ حساس تاریخی از خداوند متعال مسئلت می‌نمایم. روح‌الله الموسوی الخمینی». (صحیفه امام، ج ۶، صص ۵۵-۵۴).
هجدهم بهمن ۱۳۵۷
امام خمینی فرمان داده‌اند نام اشخاصی که به‌نوعی به کشور و مردم خیانت کرده‌اند افشا شود. با تلاش مردم و متخصصین، فرستنده‌ای سیار در مدرسة علوی راه‌اندازی می‌شود. اینجا تهران، کانال انقلاب!
نوزدهم بهمن ۱۳۵۷
بختیار دستور تیراندازی به سمت مردم را می‌دهد. در بعضی از نقاط کشور به سمت مردم تیراندازی می‌شود. عدة زیادی از همافران و افراد نیروی هوایی، با لباس‌های نظامی و در میان شادی و حیرت مردم به اقامتگاه امام رفتند. امام خمینی در این دیدار، خطاب به همافران فرمودند: «همان‌طور که گفتید تا حالا در اطاعت طاغوت بودید، حال به قرآن پیوستید. قرآن حافظ شماست. امیدوارم با کمک شما بتوانیم در اینجا حکومت اسلامی را برقرار کنیم.».
بیست و یکم بهمن ۱۳۵۷
امام خمینی در پاسخ به دستور فرمانداری در خصوص برقراری منع رفت‌وآمد پیامی به این شرح صادر فرمودند: «اعلامیه امروز حکومت‌نظامی، خدعه و خلاف‌شرع است؛ مردم به‌هیچ‌وجه به آن اعتنا نکنند، برادران و خواهران عزیزم، هراسی به خود راه ندهید که به خواست خداوند تعالی، حق پیروز است» (صحیفه امام، ج ۶، صص ۱۲۲-۱۲۱). مردم خیابان‌ها را ترک نکردند.
سخنرانی در جمع مردم و تأکید بر رأی به «جمهوری اسلامی»  :
 «امروز رفتم در محلی که شهدای قم جان خود را برای اسلام و جمهوری اسلام از دست دادند. برای اینکه آن‌ها را شاد و ملت اسلام را دلگرم کنم، به جمهوری اسلامی رأی دادم. من امیدوارم که همۀ ملت اسلام و همۀ ملت ایران موفق باشند و ملت ما رأی به جمهوری اسلامی بدهند. جمهوری اسلامی برای ما سرنوشت آزاد، و خوشبختی و استقلال هدیه می‌آورد؛ و دشمنان اسلام می‌خواهند اخلال در امر کنند و ملت ما باید پافشاری کند و رأی خودشان را به جمهوری اسلامی بدهند. البته بعدازاین مرحله باز مراحل دیگر داریم، و آن تأسیس مجلس مؤسسان است که باید به قانون جدید اساسی رأی بدهند و بعد از آن، انتخابات است که آن‌ها باید نمایندگان خود را به مجلس بفرستند و [آن] مراحل، نهایی‌ترین مراحل نهضت است و سپس مرحلۀ ایران سازی فرامی‌رسد و پیاده‌شدن قانون اسلام در همۀ قشرهای مملکت. آن هم آن است که ما آرزو داریم، و امیدوارم با پشتیبانی همۀ ملت به آرزوی خودمان برسیم و قبل از همه از ملت می‌خواهم امروزوفردا هم رأی بدهند؛ به جمهوری اسلامی رأی بدهند. من از همۀ ملت می‌خواهم امروزوفردا رأی بدهد که سعادت آن‌ها در این است و رأی خود را به صندوق بریزند و مواظب باشند که خیانتگران توفیق خرابکاری نیابند و اما در مورد اینکه فردا هم طوری شد که همۀ ملت نتوانند رأی بدهند و اکثریت رأی‌دهندگان زیاد باشد که مشکلاتی در کار رأی‌دهندگان به وجود آید. دولت یک روز دیگر را تمدید خواهد کرد تا همه بتوانند رأی خود را به صندوق‌ها بریزند. همۀ ملت باید به‌پای صندوق‌های رأی بروند و آزادند هرچه می‌خواهند بنویسند و به صندوق بریزند. اگر چنانچه رأی‌شان «نه» باشد، آزادند هرچه می‌خواهند بنویسند و نحوۀ حکومتی را که انتخاب می‌کنند در رأی خود بنویسند؛ ولی من توصیه می‌کنم برای اطاعت امر خدا کوشش کنند و به جمهوری اسلامی رأی بدهند. خداوند همۀ شما را سعادتمند کند و ملت ما را به استقلال، آزادی و رفاه برساند».
•    دستور تشکیل سپاه پاسداران :
امام خمینی (ره) بنیان‌گذار جمهوری اسلامی ایران باتوجه‌به توطئه‌ها و نقشه‌های شوم دشمنان، در اقدامی دوراندیشانه در دوم اردیبهشت سال ۱۳۵۸ (آوریل ۱۹۷۹) طی فرمانی به شورای انقلاب رسماً تأسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را اعلام کردند.
تنها چند ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن‌ماه سال ۵۷ بود که حضرت امام خمینی (ره) در دوم اردیبهشت سال ۵۸ رسماً فرمان تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را صادر کردند.
در آن زمان اما شاید هیچ‌کس فکر نمی‌کرد این سازمان نوپا که برای حفاظت از انقلاب ملت ایران به وجود آمده است، در مدت‌زمان کوتاهی تنها چند سال پس از تأسیسش بتواند در مقابل انواع تهدیدات پیچیده داخلی و خارجی علیه نظام اسلامی ایستادگی و با آن‌ها مقابله کند. بر اساس این فرمان، وظیفه اصلی سپاه پاسداران، حراست و حفاظت از انقلاب اسلامی در مقابل دشمنان داخلی و خارجی است. تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نتیجه هوشمندی و درایت امام خمینی (ره) بود.
در ماه‌های اول انقلاب اسلامی نهادهای نظامی و انتظامی با ازهم‌گسیختگی و ازهم‌پاشیدگی مواجه شده بودند تشکیل یک تشکیلات نظامی و مردمی برای حفاظت از انقلاب اسلامی در برابر انواع تهدیدات داخلی و خارجی ضروری بود. امام خمینی (ه) این ضرورت را به‌موقع و به‌خوبی درک کرده و فرمان تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را صادر کردند.
در جریان جنگ تحمیلی رژیم صدام علیه ایران که باهدف نابودی انقلاب اسلامی و تجزیه ایران، توسط آغاز شده بود، سپاه شایستگی‌ها و توانایی‌های واقعی خود را به نمایش گذاشت و در عقب راندن نیروهای متجاوز عراقی و شکست توطئه‌های دشمنان، نقش مهمی داشت.
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در دوران سازندگی پس از جنگ تحمیلی، علاوه بر حفظ آمادگی نظامی خود در برابر تهدیدهای دشمنان در طرح‌های مختلف سازندگی کشور نیز مشارکت فعال دارد
•    ماجرای پاوه برخورد امام با این غائله :
 شامگاه ۲۲ مرداد سپاه پاسداران و گروهان ژاندارمری پاوه طی پیام‌های فوری که به مراکز خود در کرمانشاه فرستاده بودند، اعلام کردند: «پاوه به دست مهاجمان در شرف سقوط است» و از سپاه پاسداران و ارتش استمداد کردند. آن‌ها در این پیغام‌ها مدت مقاومت شهر را حدود یک ساعت پیش‌بینی کرده بودند. در پی اعلام این خبر، هیئتی مرکب از دکتر چمران معاون نخست‌وزیر، تیمسار فلاحی فرمانده نیروی زمینی و ابوشریف فرمانده عملیات سپاه پاسداران انقلاب با سه فروند بالگرد  و مهمات کافی راهی پاوه شدند.
در پی بالاگرفتن درگیری‌ها در پاوه و انتشار اخباری مبنی بر کشتار مردم و پاسداران توسط نیروهای مهاجم، بنیان‌گذار جمهوری اسلامی با صدور فرمانی خواهان اعزام نیرو به این منطقه شد. متن فرمان امام خمینی (ره) بدین شرح است:
«بسم‌الله الرحمن الرحیم
از اطراف ایران گروه‌های مختلف ارتش و پاسداران و مردم غیرتمند تقاضا کرده‌اند که من دستور بدهم به‌سوی پاوه رفته، غائله را ختم کنند. من از آنان تشکر می‌کنم و به دولت و ارتش و ژاندارمری اخطار می‌کنم، اگر با توپ‌ها و تانک‌ها و قوای مجهز تا ۲۴ ساعت دیگر حرکت به‌سوی پاوه نشود، من همه را مسئول می‌دانم. من به‌عنوان ریاست کل قوا به رئیس ستاد ارتش دستور می‌دهم که بی انتظار دستور دیگر و بدون فوت وقت با تمام تجهیزات به‌سوی پاوه حرکت کند و به دولت دستور می‌دهم وسایل حرکت پاسداران را فوراً فراهم کند. تا دستور ثانوی، من مسئول این کشتار وحشیانه را قوای انتظامی می‌دانم و درصورتی‌که تخلف از این دستور نمایند با آنان عمل انقلابی می‌کنم. مکرر از منطقه اطلاع می‌دهند که دولت و ارتش کاری انجام نداده‌اند. من اگر تا ۲۴ ساعت دیگر عمل مثبت انجام نگیرد، سران ارتش و ژاندارمری را مسئول می‌دانم. والسلام. روح‌الله الموسوی الخمینی» (صحیفه امام؛ ج 9، ص 285).
پس از پیام امام هزاران تن از نیروهای ارتش و سپاه و داوطلبان غیرنظامی به پاوه سرازیر شدند و پس چند ساعت خبر آزادی شهر پاوه از دست مهاجمان مخابره شد. نیروهای ارتش از نقاط مختلف با هواپیما راهی کرمانشاه شده بودند تا در صورت نیاز پس از تشخیص موقعیت به نقاط ضروری اعزام شوند. آخرین اخبار از شهر جنگ‌زده پاوه هم حاکی از آن بود که به دنبال اعزام نیروهای کمکی سپاه و ارتش به منطقه، در جریان درگیری‌ها ۳۰۰ نفر از مهاجمان کشته شدند. پس از پایان غائله و در بعدازظهر ۲۸ مرداد امام خمینی فرمانده کل قوا، با صدور پیامی از مردم و نیروهای انتظامی و نظامی «تشکر وافر» کرد. متن پیام دوم امام بدین شرح بود:
«بسم‌الله الرحمن الرحیم
پیرو مسائل پاوه، گروه‌های بسیار زیادی از اطراف‌واکناف کشور آمادگی خود را برای حرکت به منطقه و سرکوبی اشرار اعلام نمودند. من از مردم غیرتمند و برادران عزیزم تشکر وافر می‌کنم. پیرو مسئله سنندج - که به اطلاع رسید و به قوای انتظامیه دستور بسیج فوری دادم - از قوای انتظامی اطلاع رسید که اقدام مؤثر و فوری شده است. اکنون مطلع شدم که اهالی محترم و برادران غیور کرمانشاه به طور دسته‌جمعی پیاده به‌طرف سنندج حرکت کرده‏اند. ضمن تشکر فراوان، از آنان تقاضا دارم به منازل خود مراجعت کنند. به قوای انتظامیه و سپاه پاسداران دستور اکید داده‌ام که غائله کردستان را ختم نموده، و مردم شریف آن منطقه را از دست ضد انقلابیون نجات دهند و آن منطقه را از لوث اشرار خارج و داخل پاک نمایند. از خداوند تعالی سلامت و توفیق همگان را خواستارم. والسلام. روح‌الله الموسوی الخمینی» (همان؛ ص: 307).
•    دستور تشکیل بسیج مستضعفین :
به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی و قطع دست استکبار جهانی و منافع آن‌ها در ایران، توطئه‌ها و فتنه‌های شیاطین علیه ایران روزبه‌روز گسترش یافت. در چنین شرایطی امام خمینی در پنجم آذر ۱۳۵۸، فرمان تشکیل بسیج را صادر کردند و فرمودند: مملکتی که ۲۰ میلیون جوان دارد، باید بیست میلیون ارتش داشته باشد.
هنوز یک سال از صدور فرمان امام نگذشته بود که رژیم بعث عراق باهدف براندازی نظام نوپای اسلامی و با حمایت استکبار جهانی، علیه ایران دست به حمله همه‌جانبه زد. در چنین شرایطی بود که جوانان سلحشور، به اشاره امام به‌صورت خودجوش و تحت تشکل‌های بسیجی به جبهه‌ها شتافتند و در طول هشت سال دفاع مقدس، با تقدیم خون خود، نهال نوپای انقلاب اسلامی را آبیاری کردند و حماسه‌ها و رشادت‌های بی‌سابقه‌ای آفریدند.
این‌گونه بود که بسیج در تاریخ انقلاب اسلامی نه به‌عنوان یک نهاد نظامی صرف، بلکه به‌عنوان یک مکتب فرهنگی و ارزشی و کلمه طیبه‌ای که در بین همه اقشار ملت ایران ریشه دوانیده است، مطرح می‌شود.
•    الگوی مدیریتی امام خمینی (ره) در زمانه جنگ تحمیلی :
۱. تأکید بر وجوه حماسی در فرایند دفاع
امام خمینی (ره) با تأکید بر شعارهای انقلابی، بازخوانی پیام‌های نهضت عاشورا، همسان‌پنداری اهداف دفاع مقدس با قیام امام حسین (ع)، شعارهای دینی، مرثیه و شعارهای برآمده از رویدادهای عظیم اسلامی و.... تلاش می‌کرد تا جنبه حماسی رزمندگان را افزایش دهد و در برابر فریب و شعارهای تبلیغاتی رژیم بعث و حامیان غربی‌اش، روحیه رزمندگان را ارتقا می‌دادند. به عبارتی دیگر، ایشان بر احساسات مدافعان انقلاب اسلامی مدیریت می‌کردند تا با زنده کردن وجوه حماسی در آن‌ها، از ناامیدی و سیاه‌نمایی دشمنان بکاهند.
۲. بهره‌گیری از ظرفیت‌های شورای‌عالی دفاع
نمونه بارز مدیریت امام خمینی (ره) در جنگ تحمیلی تأکید خاص ایشان به نقش شورای‌عالی دفاع بود. این شورا که مطابق قانون اساسی برای اداره امور جنگ تشکیل شده بود؛ نقشی اساسی در تصمیم‌گیری‌های مرتبط با جنگ داشت. امام در سخت‌ترین شرایط جنگ تحمیلی نیز از این شورا سلب مسئولیت نکرده و همواره بر تمرکز تصمیم‌گیری‌ها در آن تأکید داشتند. با آنکه این شورا، به‌صورت مرتب جلسه‌هایی را در خدمت امام تشکیل می‌داد، اما امام به ارائه رهنمودهای کلی بسنده کرده و به‌هیچ‌وجه سعی نمی‌کردند اختیارات آن را محدود کنند و یا به طول کامل به تصمیم‌هایش جهت دهند. ۳. توجه به سلسله‌مراتب نظامی
در چارچوب سلسله‌مراتب تصمیم‌گیری و اجرا، امام بر رعایت سلسله‌مراتب و اطاعت نیروها از فرماندهان خود تأکید ویژه‌ای داشتند. برای نمونه، ایشان تا جایی که ممکن بود بر فرماندهی کل قوا از سوی بنی‌صدر (علی‌رغم عملکرد منفی وی) تأکید می‌کردند. در سطوح پایین نیز، به طور مرتب نیروهای ارتش، سپاه، بسیج و ژاندارمری را به اطاعت از فرماندهان خود توصیه می‌نمودند.
باید توجه داشت که بی‌توجهی به سلسله‌مراتب نظامی می‌تواند فرایند دفاع نظامی را با مشکلات فراوانی همراه کند و تصمیم‌های چندگانه و غیرمرتبط می‌تواند عامل سست‌شدن پایه‌های نظامی و دفاعی کشور شود. امام خمینی (ره) با اطلاع از این امر مهم، همواره بر نظم‌وانظباط در امر دفاع تأکید داشتند و یکی از اصول مورد تأکید ایشان، تأکید بر پیروی رزمندگان از فرماندهان بوده است.
۴. بهره‌گیری از ظرفیت انسانی و نیروهای جوان
همچنین حرکت جوانان به‌سوی جبهه‌ها با پیام‌های پرنفوذ رهبری انقلاب، یک جریان «هنجار درونی» به وجود آمد که به‌تدریج همه اقشار را فراگرفت. ایشان در سخنرانی‌های خود، جوانان را نسبت به وظیفه و تکلیف دینی نسبت به دفاع از مرزهای سرزمین اسلامی آگاه می‌ساختند و همین مسئله عامل بسیج نیروهای جوان و بهره‌گیری از پتانسیل آن‌ها در دفاع مقدس شد تا جایی که اغلب فرماندهان دوران دفاع مقدس، از جوانان بودند و همین عنصر اعتماد به جوانان باعث پویایی جبهه حق و نیروهای انقلابی در برابر متجاوزان خارجی گردید.
۵. استعانت از آموزه‌های دینی
امام با بهره‌گیری مناسب از خاطره جمعی مخاطبان خود، آموزه‌های مذهبی را به جریان انداخت. این گواهی بود بر تفکر امام که دین را جاری در زندگی می‌دانستند و به آن ابعادی همه‌جانبه می‌بخشیدند. امام خمینی با بهره‌گیری از آموزه‌هایی که از اسلام داشتند و بر اساس توانایی و قابلیت‌های رهبری خویش در هنگام بروز و امتداد جنگ تحمیلی توانستند با شناخت از وضع موجود، تصمیم‌گیری سنجیده و مطابق با شرایط انجام دهد. تأکید بر انسجام و بهره‌گیری از آموزه‌های مذهبی و ایجاد امواج مردمی در برابر نیروی متجاوز در آن شرایط، کاربرد بهینه داشته‌های کشور بود. ایشان با شناخت از واقعیت‌ها و حقیقت‌های موجود نظام نوپای جمهوری اسلامی، با تلفیق آموزه‌های مذهبی و ملی و برجسته‌کردن اتحاد درونی توانستند تا سرمایه اجتماعی را تقویت نماید و همین امر یکی از ابعاد مثبت مدیریت رهبری در دروان جنگ تحمیلی بود.