کد درس: 3050402
هدف کلی: آشنایی با اصول مشترک ادیان

عنوان جزئی:دین یا ادیان
​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​مدت زمان: 60 دقیقه
​​​​​​​
ثبت گزارش

وجه بیان:
از منظر اسلام، ادیان توحیدی از یک منبع سرچشمه گرفته و خداوند نیز همگام با مقتضیات جامعه بشری ادیان کامل­تری را از طریق رسولان برای بشر فرستاده است که دین اسلام آخرین و کامل‌ترین دین است. شهید مطهری در خصوص وجود یک دین واحد یا ادیان متفاوت چنین می‌گویند: «علمای دین‏‌شناسی و نویسندگان تواریخ مذاهب معمولاً تحت عنوان «ادیان» بحث می‌کنند؛ مثلاً می‌گویند دین ابراهیم، دین یهود، دین مسیح و دین اسلام؛ هریک از پیامبران صاحب‌شریعت را آورنده یک دین می‌دانند. اصطلاح شایع میان مردم نیز همین است. ولی قرآن اصطلاح و طرز بیان ویژه‏‌ای دارد که از بینش خاص قرآنی سرچشمه می‌گیرد. از نظر قرآن دین خدا از آدم تا خاتم یکی است. همه پیامبران اعم از پیامبران صاحب‌شریعت و پیامبران غیر صاحب‌شریعت به یک مکتب دعوت می‌کرده‌اند. اصول مکتب انبیا که «دین» نامیده می‌شود یکی بوده است. تفاوت شرایع آسمانی یکی در یک سلسله مسائل فرعی و شاخه‌‏ای بوده که برحسب مقتضیات زمان و خصوصیات محیط و ویژگی‌های مردمی که دعوت می‌شده‌اند متفاوت می‌شده است و همه شکل‌های متفاوت و اندام‌های مختلف یک حقیقت و به‌سوی یک هدف و مقصود بوده است، و دیگر در «سطح تعلیمات» بوده که پیامبران بعدی به‌موازات تکامل بشر، در سطح بالاتری تعلیمات خویش را که همه در یک زمینه بوده القا کرده‌اند». با استناد به این سخن از شهید مطهری در این عنوان به مسئله دین یا ادیان می‌پردازیم. امید است تا پس از طرح این مسئله فراگیران از عمق نظری مناسبی در این مسئله و مواجهه با برخی از شبهات روز در جامعه بهره ببرند.

ذکر این نکته لازم است که در صورت اقتضای فضای جلسه، می‌توان پیرامون مبحث پلورالیزم دینی نیز به‌صورت مقدماتی صحبت‌هایی صورت گیرد.


هدف شناختی:
با اصول مشترک ادیان الهی یعنی توحید، معاد و نبوت آشنا می‌شود.
تفسیر کامل عبارت «إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ» را درک کرده و با این مفهوم که دین مقبول خداوند در هر دوره تاریخی اسلام نامیده می‌شود آشنا می‌شود.
با این مفهوم که دین مقبول خداوند در هر دوره تاریخی اسلام نامیده می‌شود آشنا می‌گردد.

هدف عاطفی:
تدین به اسلام را افتخار خویش می‌داند.

هدف رفتاری:
پیرامون نقاط مشترک دین اسلام با دیگر ادیان الهی مطالعه می‌کند.
به بررسی وضعیت امروزین ادیان ابراهیمی و نقاط ضعف و تحریف آنان مطالعه می‌کند.
در مسئله تمایل نسل جدید به مسیحیت و شبهات پیرامون آن متصل نبوده و موضعی روشنگرانه دارد.


جملات کلیدی:
قرآن کریم: «إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ ۗ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکتَابَ إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیا بَینَهُمْ ۗ وَمَنْ یکفُرْ بِآیاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الْحِسَابِ همانا دین (پسندیده) نزد خدا آیین اسلام است، و اهل کتاب راه اختلاف نپیمودند مگر پس از آگاهی به حقّانیت آن، و این خلاف را از راه حسد در میان آوردند و هر کس به آیات خدا کافر شود (بترسد که) محاسبه خدا زود خواهد بود» (آل‌عمران - ۱۹)
قرآن کریم: «وَمَنْ یبْتَغِ غَیرَ الْإِسْلَامِ دِینًا فَلَنْ یقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِینَ: هر کس غیر از اسلام دینی اختیار کند هرگز از وی پذیرفته نیست، و او در آخرت از زیانکاران است» (آل‌عمران - ۸۵)
قرآن کریم: «قُلْ یا أَهْلَ الْکتَابِ تَعَالَوْا إِلَی کلِمَةٍ سَوَاءٍ بَینَنَا وَبَینَکمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِک بِهِ شَیئًا وَلَا یتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ ۚ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ: بگو: ای اهل کتاب، بیایید از آن کلمه حق که میان ما و شما یکسان است پیروی کنیم که به جز خدای یکتا را نپرستیم، و چیزی را با او شریک قرار ندهیم، و برخی، برخی را به‌جای خدا به ربوبیّت تعظیم نکنیم. پس اگر از حق روی گردانند بگویید: شما گواه باشید که ما تسلیم فرمان خداوندیم» (آل‌عمران -۶۴)

کلیدواژه:
ادیان الهی - دین حق - اهل کتاب - دین واحد ​​​​​​​

سؤالاتی که ارائه این عنوان به آن‌ها پاسخ می‌دهد:
ویژگی دین الهی چیست؟ اصول مشترک ادیان کدام‌اند؟
تفسیر عبارت «إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ» چیست؟
کلمه اسلام به کدام یک از ادیان تعلق می‌گیرد؟

اهـــداف درس

ورود به بحث:
مطالعه صفحات ۳۹ الی ۴۲ کتاب وحی و نبوت و صفحات ۳۳ الی ۴۵ کتاب انسان و ایمان از شهید مطهری​​​​​​​

​​​​​​​
زمان و مکان پیشنهادی:
ایام ولادت حضرت عیسی (ع)

روش های درس

​​منابـع پیشنهادی

توضیحات سودمنـد


​​​​​​​قرآن هرگز کلمه «دین» را به‌صورت جمع (ادیان) نیاورده است. از نظر قرآن آنچه وجود داشته است دین بوده نه ادیان. یک تفاوت پیامبران با نوابغ و فلاسفه بزرگ این است که فلاسفه هرکدام مکتب مخصوص به خود داشته‌اند؛ ازاین‌رو همیشه در جهان «فلسفه‌ها» وجود داشته نه «فلسفه»، ولی پیامبران الهی همیشه مؤید و مصدّق یکدیگر بوده‌اند و یکدیگر را نفی نکرده‌اند. هرکدام از پیامبران اگر در محیط و زمان پیامبر دیگر می‌‏بود مانند او قانون و دستورالعمل می‌آورد.
قرآن تصریح می‌کند که پیامبران یک‌رشته واحدی را تشکیل می‌دهند و پیامبران پیشین مبشّر پیامبران پسین بوده‌اند و پَسینیان مؤید و مصدّق پیشینیان بوده‌اند، و هم تصریح می‌کند که از همه پیامبران بر این مطلب که مبشّر و مؤید یکدیگر باشند پیمان اکید و شدید گرفته شده است. می‌گوید: یاد کن هنگامی را که خداوند از همه پیامبران پیمان گرفت که آنگاه که به شما کتاب و حکمت دادم و سپس فرستاده‏‌ای آمد که آنچه را با شماست تصدیق می‌کند، به او ایمان آورید و او را یاری نمایید. خداوند گفت: آیا اقرار و اعتراف کردید و این بار را به دوش گرفتید؟ همه گفتند: اقرار کردیم. خداوند گفت: «پس همه گواه باشید، من نیز از گواهانم» (آل­عمران - ۸۱)‏.
قرآن کریم که دین خدا را از آدم تا خاتم یک جریان پیوسته معرفی می‌کند نه چندتا، یک نام روی آن می‌گذارد و آن «اسلام» است. البته مقصود این نیست که در همه دوره‌ها دین خدا با این نام خوانده می‌شده است و با این نام در میان مردم معروف بوده است، بلکه مقصود این است که حقیقت دین دارای ماهیتی است که بهترین معرّف آن لفظ «اسلام» است؛ و این است که می‌گوید: «إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللهِ الْإِسْلامُ؛ دین در نزد خدا اسلام است» (آل­عمران – ۱۹).
یا می‌گوید: «ما کانَ إِبْراهِیمُ یهُودِیا وَ لا نَصْرانِیا وَ لکنْ کانَ حَنِیفاً مُسْلِماً؛ ابراهیم نه یهودی و نه نصرانی بلکه حق‏جو و مسلم بود» (آل­عمران - ۶۷).
گفتیم که پیامبران با همه اختلافات فرعی و شاخه‏ای، حامل یک پیام و وابسته به یک مکتب بوده‌اند. این مکتب تدریجاً برحسب استعداد جامعه انسانی عرضه شده است تا بدان‌جا که بشریت رسید به حدی که آن مکتب به‌صورت کامل و جامع عرضه شد و چون بدین نقطه رسید نبوت پایان پذیرفت. آن کسی که به‌وسیله او صورت کامل مکتب عرضه و ابلاغ شد، حضرت محمّد بن عبدالله صلی‌الله علیه و آله است و آخرین کتاب آسمانی قرآن است و همان‌طوری که قرآن کریم فرموده است: «وَ تَمَّتْ کلِمَةُ رَبِّک صِدْقاً وَ عَدْلًا لا مُبَدِّلَ لِکلِماتِهِ» (انعام – ۱۱۵)‏.
پیام راستین و موزون پروردگارت کامل گشت؛ کسی را توانایی تغییردادن آن‌ها نیست.
اکنون باید ببینیم؛ چراکه در گذشته نبوت‌ها تجدید می‌شد و پیامبران یکی پس از دیگری می‌آمدند هرچند همه آن پیامبران صاحب قانون و شریعت نبودند و غالباً برای اجرای شریعت موجود مبعوث می‌شده‌اند؟ و چرا پس از حضرت خاتم‌‏النبیین این جریان پایان یافت و نه‌تنها پیامبر تشریعی (صاحب‌شریعت) نیامده و نخواهد آمد، حتی پیامبر تبلیغی نیز نیامده و نخواهد آمد؟ چرا؟ در اینجا مختصری به علل تجدید نبوت‌ها می‌‏پردازیم.
علل تجدید نبوت‌ها با اینکه نبوت یک جریان پیوسته است و پیام خدا یعنی دین یک حقیقت بیشتر نیست، علل تجدید نبوت‌های تشریعی و تبلیغی و ظهور پیامبران پیاپی و متوقف‌شدن همه آن‌ها بعد از ظهور خاتم‌الانبیا این است که اولاً بشر قدیم به علت عدم رشد و عدم بلوغ فکری قادر به حفظ کتاب آسمانی خود نبود؛ معمولاً کتب آسمانی مورد تحریف و تبدیل قرار می‌گرفت و یا به‌کلی از بین می‌رفت؛ ازاین‌رو لازم می‌شد که این پیام تجدید شود. زمان نزول قرآن یعنی چهارده‌قرن پیش مقارن است با دوره‌ای که بشریت کودکی خود را پشت سر گذاشته و مواریث علمی و دینی خود را می‌تواند حفظ کند و لهذا در آخرین کتاب مقدس آسمانی یعنی قرآن تحریفی رخ نداده. مسلمین از ساعت نزول هر آیه عموماً آن را در دل‌ها و در نوشته‌‏ها حفظ می‌کردند به‌گونه‌ای که امکان هرگونه تغییر و تبدیل و تحریف و حذف و اضافه از بین می‌رفت؛ لهذا دیگر تحریف و نابودی در کتاب آسمانی رخ نداد و این علت که یکی از علل تجدید نبوت بود منتفی گشت.
ثانیاً در دوره‌های پیش، بشریت به‌واسطه عدم بلوغ و رشد قادر نبود که یک نقشه کلی برای مسیر خود دریافت کند و با راهنمایی آن نقشه، راه خویش را ادامه دهد؛ لازم بود مرحله‌به‌مرحله و منزل‌به‌منزل راهنمایی شود و راهنمایانی همیشه او را همراهی کنند. ولی مقارن با دوره رسالت ختمیه و از آن به بعد، این توانایی که نقشه کلی دریافت کند برای بشر پیدا شده است و برنامه دریافت راهنمایی‌های منزل‌به‌منزل و مرحله‌به‌مرحله متوقف گشت. علت تجدید شریعت‌ها علاوه بر علت پیشین (نابودی یا وقوع تحریف در کتب آسمانی) این بود که بشر قادر نبود برنامه کلی و طرح جامع خود را دریافت نماید. با پیدایش این امکان و این استعداد، طرح کلی و جامع در اختیار بشر قرار گرفت و این علت تجدید نبوت‌ها و شرایع نیز منتفی‏گشت. علمای امت متخصصانی هستند که با استفاده از نقشه کلی راهنمایی که اسلام به دست می‌دهد و با تدوین و تنظیم آیین‌نامه‌ها و تاکتیک‌های موقت، راه را می‏‌نمایانند. ثالثاً غالب پیامبران، بلکه اکثریت‌قریب‌به‌اتفاق آن‌ها پیامبر تبلیغی بوده‌اند نه تشریعی. پیامبران تشریعی شاید از انگشتان یک‌دست تجاوز نکنند. کار پیامبران تبلیغی، ترویج و تبلیغ و اجرا و تفسیر شریعتی بود که حاکم بر زمان آن‌ها بوده است.
علمای امت در عصر خاتمیت که عصر علم است قادرند بامعرفت به اصول کلی اسلام و شناخت شرایط زمان و مکان، آن کلیات را با شرایط و مقتضیات زمانی و مکانی تطبیق دهند و حکم الهی را استخراج و استنباط نمایند. نام این عمل «اجتهاد» است. علمای شایسته امت اسلامی بسیاری از وظایفی را که پیامبران تبلیغی [انجام می‌دادند] و قسمتی از وظایف پیامبران تشریعی را (بدون آنکه خود مُشرّع باشند) با عمل اجتهاد و با وظیفه خاص رهبری امت انجام می‌دهند؛ ازاین‌رو در عین اینکه نیاز به دین همواره باقی است و بلکه هرچه بشریت به‌سوی تمدن پیش رود نیاز به دین فزونی می‌یابد، نیاز به تجدید نبوت و آمدن کتاب آسمانی جدید و پیامبر جدید برای همیشه منتفی گشت و «پیامبری» پایان یافت‏.
از آنچه گفته شد روشن گشت که بلوغ و رشد فکری اجتماعی بشر در ختم نبوت نقش دارد و این نقش در چند جهت است:
کتاب آسمانی‌‏اش را خالی از تحریف نگه داشته است.
به مرحله‏‌ای رسیده که برنامه تکاملی خویش را نه منزل‌به‌منزل و مرحله‌به‌مرحله بلکه یکجا تحویل بگیرد و استفاده نماید.
بلوغ فکری و رشد اجتماعی‏‌اش به او اجازه می‌دهد که ترویج و تبلیغ و اقامه دین و امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر را خود بر عهده بگیرد؛ نیاز به پیامبران تبلیغی که مروّج و مبلّغ شریعت پیامبران صاحب‌شریعت بوده‌اند، به این وسیله رفع شده است. این نیاز را علما و صلحای امت رفع می‌کنند.
از نظر رشد فکری به جایی رسیده که می‌تواند در پرتو «اجتهاد» کلیات وحی را تفسیر و توجیه نماید و در شرایط مختلف مکانی و متغیر زمانی هر موردی را به اصل مربوط ارجاع دهد. این مهم را نیز علمای امت انجام می‌دهند.