وجه بیان:
یکی از عناصر بسیار مهم دین اسلام، جاودانگی و پویایی آن در همه اعصار است. این دین بهعنوان برنامهای برای هدایت و سازگار با طبیعت و فطرت اولیه انسانها است. این بدان معناست که دین برای احتیاجات ثابت و دائم بشر قوانین ثابت و لایتغیری در نظر گرفته و برای اوضاعواحوال متغیر وی، وضع متغیری را پیشبینی کرده است. گرچه ظهور دین اسلام به هزار و چهارصد سال قبل برمیگردد ولیکن به علت تناسب با فطرت و پیوند با عقل این دین پاسخگو به همه نیازهای بشر در هر مکان و زمان است.
هدف شناختی:
دین اسلام را سازگار با فطرت انسانها میداند.
دین اسلام را بهعنوان دینی پویا و متناسب با مقتضیات همه زمانها و مکانها میشناسد.
متوجه نیازهای ثابت و متغیر انسان میگردد.
هدف عاطفی:
نسبت به دین اسلام، بهواسطه پاسخگویی به نیازهای بشری تعصب و غیرت نشان میدهد..
هدف رفتاری:
در پاسخگویی به نیازهای زمان خویش به دین اسلام وفادار میماند.
جملات کلیدی:
قرآن کریم: «فَأَقِمْ وَجْهَک لِلدِّینِ حَنِیفًا ۚ فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیهَا ۚ لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ۚ ذَٰلِک الدِّینُ الْقَیمُ وَلَٰکنَّ أَکثَرَ النَّاسِ لَا یعْلَمُونَ؛ پس روی خود را با گرایش تمام به حق، بهسوی این دین کن، با همان سرشتی که خدا مردم را بر آن سرشته است. آفرینش خدای تغییرپذیر نیست. این است همان دین پایدار، ولی بیشتر مردم نمیدانند». (روم - ۳۰)
قرآن کریم: «إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ ۗ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکتَابَ إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیا بَینَهُمْ ۗ وَمَنْ یکفُرْ بِآیاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الْحِسَابِ؛ همانا دین (پسندیده) نزد خدا آیین اسلام است، و اهل کتاب راه اختلاف نپیمودند مگر پس از آگاهی به حقّانیت آن، و این خلاف را از راه حسد در میان آوردند و هر کس به آیات خدا کافر شود (بترسد که) محاسبه خدا زود خواهد بود». (آلعمران - ۱۹)
قرآن کریم: «لَئِنْ بَسَطْتَ إِلَی یدَک لِتَقْتُلَنِی مَا أَنَا بِبَاسِطٍ یدِی إِلَیک لِأَقْتُلَک ۖ إِنِّی أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِینَ؛ سوگند که اگر تو به کشتن من دست برآوری من هرگز به کشتن تو دست دراز نخواهم کرد که من از خدای جهانیان میترسم». (مائده - ۲۸)
قرآن کریم: «وَأَنْزَلْنَا إِلَیک الْکتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَینَ یدَیهِ مِنَ الْکتَابِ وَمُهَیمِنًا عَلَیهِ ۖ فَاحْکمْ بَینَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ ۖ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَک مِنَ الْحَقِّ ۚ لِکلٍّ جَعَلْنَا مِنْکمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا ۚ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَکمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَٰکنْ لِیبْلُوَکمْ فِی مَا آتَاکمْ ۖ فَاسْتَبِقُوا الْخَیرَاتِ ۚ إِلَی اللَّهِ مَرْجِعُکمْ جَمِیعًا فَینَبِّئُکمْ بِمَا کنْتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ؛ و ما این (قرآن عظیم) را به حق بر تو فرستادیم که تصدیق بهدرستی و راستی همه کتب که در برابر اوست نموده و بر حقیقت کتب آسمانی پیشین گواهی میدهد. پس حکم کن میان آنها به آنچه خدا فرستاد و در اثر پیروی از خواهشهای ایشان حکم حقی که بر تو آمده وامگذار، ما برای هر قومی از شما شریعت و طریقهای مقرّر داشتیم، و اگر خدا میخواست همه شما را یک امت میگردانید، و لیکن (این نکرد) تا شما را به احکامی که در کتاب خود به شما فرستاد بیازماید. پس به کارهای نیک سبقت گیرید که بازگشت همه شما بهسوی خداست و در آنچه اختلاف مینمایید شما را به (حقیقت) آن آگاه خواهد ساخت». (مائده - ۴۸)
شهید مطهری: «هیچ دینی مانند اسلام با عقل پیوند نزدیک نداشته است و برای او «حق» قائل نشده است. کدام دین را میتوان پیدا کرد که عقل را یکی از منابع احکام خود معرّفی کند؟ فقهای اسلام منابع و مدارک احکام را چهار چیز شمردهاند: کتاب، سنّت، اجماع، عقل. فقهای اسلام میان عقل و شرع رابطه ناگسستنی قائلاند و آن را «قاعده ملازمه» مینامند، میگویند: کلّ ما حکم به العقل حکم به الشّرع و کلّ ما حکم به الشّرع حکم به العقل. هر چه را عقل دریابد، شرع بر طبق آن حکم میکند، و هر چه شرع حکم کند، مبنای عقلی دارد. عقل در فقه اسلامی، هم میتواند خود اکتشافکننده یک قانون باشد و هم میتواند قانونی را تقیید و تهدید کند و یا آن را تعمیم دهد و هم میتواند در استنباط از سایر منابع و مدارک مددکار خوبی باشد. حقّ دخالت عقل از آنجا پیدا شده که مقرّرات اسلامی با واقعیت زندگی سروکار دارد. اسلام برای تعلیمات خود رمزهای مجهول لاینحلّ آسمانی قائل نشده است» (مجموعه آثار شهید مطهری. ج۳، ص، ۱۹۱).
کلیدواژه:
جاودانگی دین اسلام - نیازهای ثابت - نیازهای متغیر - قوانین ثابت یا متغیر - اسلام و عصر نوین - اسلام و پیشرفت زمانه
سؤالاتی که ارائه این عنوان به آنها پاسخ میدهد:
دین اسلام با فطرت آدم چه نسبتی دارد؟
دین اسلام با مقتضیات زمان و مکان چه نسبتی برقرار میکند؟
نیازهای انسان به چند دسته تقسیم میشود؟