کد درس: 3030601
هدف کلی : هشت سال دفاع مقدس
​​​​​​​
عنوان جزئی:عملکرد منافقین و نهضت آزادی در جنگ​​​​​​​​​​​​​​
​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​مدت زمان:۶۰ دقیقه 
​​​​​​​​​​​​​​
ثبت گزارش

وجه بیان:
یکی از آفت‌هایی که دامن‌گیر نهضت‌های اسلامی در طول تاریخ شده است، وجود گروه‌هایی است که در خلال نهضت از آرمان‌ها و اهداف اولیه انقلاب دور شده و راه خود را از مسیر اصلی جدا کرده‌اند. در زمانه نهضت نبوی و علوی نیز گروه‌هایی چون منافقین، ناکثین، قاسطین، مارقین و خوارج به‌مرور از بدنه اصلی نهضت جدا شده و مانع به‌ثمررسیدن نهضت می‌شدند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز گروه‌هایی از مخالفین نظام شاهنشاهی وجود داشتند که رؤیای تسخیر انقلاب اسلامی مردم و مصادره به مطلوب آن را داشتند. این حرکات و اتفاقات می‌توانست موجب ازهم‌گسیختگی درونی انقلاب اسلامی و پایانی سریع بر رؤیای اصیل جامعه ایرانی باشد. نهضت آزادی به رهبری افرای چون مهدی بازرگان و سازمان مجاهدین خلق به رهبری مسعود رجوی از جمله مهم‌ترین گروه‌هایی بودند در مهم‌ترین دوران انقلاب یعنی رویارویی رژیم بعث و جمهوری اسلامی ایران در جنگ تحمیلی عراق هریک به نحوی بر آرمان‌های راستین نهضت انقلاب اسلامی پشت کردند. شاید بتوان گفت که اگر مدیریت و رهبری شخصی چون امام خمینی (ره) در آن دوران نبود حقیقتاً با پایانی تلخ بر رؤیای ایرانی مواجه بودیم؛ اما ایشان در بزنگاه‌های مهم ۱۰ساله آخر عمرشان نیز با توکل به خداوند و رویکردی اصولی کشور و انقلاب را به ساحل امن رساندند. در این طرح درس سعی شده تا در حد مناسبی به گروه‌های منافقین و نهضت آزادی و عملکرد آنان در دوران جنگ تحمیلی پرداخته شود. امید است تا فراگیران با فهم این مبحث نگاهی دقیق به تحولات انقلاب اسلامی و هریک از رویکردهای مقابل انقلاب اسلامی داشته باشند و همچنین توان مقابله با مغالطه‌های آنان را داشته باشند.وحدت کلمه در کلام امام خمینی (ره) به معنای گردآمدن همه آحاد مردمی زیر چتر توحید و پیروی از احکام راستین اسلامی است. چنانچه از نظر ایشان این حرکت در سیره حضرت رسول (ص) نیز موردتوجه است؛ باید دانست که  امام خمینی (ره) می‌خواستند در تمام دنیا وحدت کلمه ایجاد کنند و تمام ممالک دنیا را تحت کلمه توحید قرار بدهند (صحیفه نور، ج ۱، ص ۱۲۰). در این طرح درس ابتدا به معنای وحدت کلمه در نظر امام خمینی (ره) پرداخته شده و سپس با بیان مواردی از سخنان و رفتار امام (ره) به جایگاه این عامل در پیروزی و حفظ انقلاب اسلامی و به‌نوعی احیای اسلام اشاره خواهد شد. امید است تا با ارائه این مبحث فراگیران دغدغه حفظ وحدت کلمه را داشته باشند و همچنین از عوامل تفرقه‌افکن [در حیات اجتماعی و سیاسی خود] دوری کنند.

هدف شناختی:
 با ویژگی‌های منافقین در قرآن و روایات آشنا می‌شود.
جریان مقابله با نهضت اصیل اسلامی را جریانی به قدمت تاریخ اسلام می‌داند و در این مسیر با گروه‌هایی چون منافقین، ناکثین، قاسطین و مارقین آشنا می‌شود.
با ریشه‌های فکری، اقدامات خصمانه منافقین از قبیل جاسوسی در جنگ برای عراق، انجام عملیات خرابکارانه و ترورهای ناجوانمردانه در داخل کشور و... آشنا می‌شود.
با ریشه‌های فکری و اقدامات انحرافی نهضت آزادی در دوران به‌ثمررسیدن انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی آشنا می‌شود.
التقاط‌گرایی، عدم باور به آموزه¬های راستین را به‌عنوان مهم‌ترین عامل جدایی فرد و گروه از مسیر اصلی انقلاب اسلامی می‌داند.


هدف عاطفی:
 به‌واسطه خیانت‌ها و ضربه‌هایی که گرو‌هایی چون منافقین و نهضت آزادی به کشور زدند از آنان و تفکراتشان منزجر می‌شود.
 خود را به‌واسطه زحمات و ازخودگذشتگی‌های امام و شهدا در برابر دشمنان داخلی و خارجی در دفاع از اسلام و انقلاب اسلامی مدیون به ایشان می‌داند.


هدف رفتاری:
 در راه دفاع از اسلام و انقلاب اسلامی در برابر حملات و شبهه‌افکنی‌های دشمنان تلاش می‌کند.


جملات کلیدی:
قرآن کریم: «إِذَا جَاءَک الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّک لَرَسُولُ اللَّهِ وَاللَّهُ یعْلَمُ إِنَّک لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ یشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَکاذِبُونَ(۱) اتَّخَذُوا أَیمَانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ إِنَّهُمْ سَاءَ مَا کانُوا یعْمَلُونَ(2) ذَلِک بِأَنَّهُمْ آمَنُوا ثُمَّ کفَرُوا فَطُبِعَ عَلَی قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا یفْقَهُونَ(3) وَإِذَا رَأَیتَهُمْ تُعْجِبُک أَجْسَامُهُمْ وَإِنْ یقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ کأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُسَنَّدَةٌ یحْسَبُونَ کلَّ صَیحَةٍ عَلَیهِمْ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّی یؤْفَکونَ(4) وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ تَعَالَوْا یسْتَغْفِرْ لَکمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُءُوسَهُمْ وَرَأَیتَهُمْ یصُدُّونَ وَهُمْ مُسْتَکبِرُونَ(5)؛ چون منافقان نزد تو آیند گویند گواهی می‏ دهیم که تو واقعا پیامبر خدایی و خدا [هم] می‌داند که تو واقعا پیامبر او هستی و خدا گواهی می‌دهد که مردم دوچهره سخت دروغگویند. سوگندهای خود را [چون] سپری بر خود گرفته و [مردم را] از راه خدا بازداشته‏ اند راستی که آنان چه بد می کنند. این بدان سبب است که آنان ایمان آورده سپس به انکار پرداخته‏ اند و در نتیجه بر دلهایشان مهر زده شده و [دیگر] نمی‏ فهمند. و چون آنان را ببینی هیکلهایشان تو را به تعجب وا می دارد و چون سخن گویند به گفتارشان گوش فرا می‏ دهی گویی آنان شمعک‏هایی پشت بر دیوارند [که پوک شده و درخور اعتماد نیستند] هر فریادی را به زیان خویش می ‏پندارند خودشان دشمنند از آنان بپرهیز خدا بکشدشان تا کجا [از حقیقت] انحراف یافته‏ اند. و چون بدیشان گفته شود بیایید تا پیامبر خدا برای شما آمرزش بخواهد سرهای خود را بر می‏ گردانند و آنان را می ‏بینی که تکبرکنان روی برمی‏ تابند» (منافقون – 1 الی 5)
رسول اکرم (ص): «اِنّی لاَ اَخافُ عَلی اُمَّتی مُؤمناً وَ لا مُشْرِکاً، اَمّا المُؤمِنُ فَیَمنَعُهُ اللّهُ بِایمانِهِ وَ اَمَّا المُشْرِکُ فَیَقْمَعُهُ اللّهُ بِشرکِهِ، وَ لکِنّی اَخافُ عَلَیْکُمْ کُلَّ مُنافِق عالِمِ اللّسانِ، یَقُولُ ما تَعرِفُونَ وَ یَفْعَلُ ما تُنْکِرونَ؛ من از خطر آدم باایمان و انسان مشرک بر اُمّتم نمی‌ترسم؛ چون خداوند از خطر انسان مؤمن به‌وسیله ایمانش جلوگیری می‌کند و مشرک را خداوند به‌خاطر شرکش نابود می‌سازد؛ ولی تنها کسانی که از شرّ آن‌ها بر شما می‌ترسم، منافقان هستند. منافقانی که چرب‌زبان‌اند و در باطن در پی هدف دیگری هستند. سخنانشان جذّاب است؛ امّا در عمل مبتلا به کارهای زشت‌اند» (سفینة البحار، ج ۲، ص ۶۰۶).
امیرالمؤمنین علی (ع): «اُوصیکُم بِتَقوی اللّهِ وَ اُحَذَّرِکُم اَهلَ النِّفاقِ فَاِنَّهُم الضّالُونَ المُضِّلُون؛ شما را به پرهیزکاری سفارش می‌کنم و پرهیز می‌دهم از منافقین، زیرا اینان گمراه شده و گمراه‌کننده‌اند» (سفینة البحار، ج ۲، ص ۶۰۶).
امام خمینی (ره): «من امروز بعد از ده سال از پیروزی انقلاب اسلامی همچون گذشته اعتراف می‌کنم که بعضی از تصمیمات اول انقلاب در سپردن پُست‌ها و امور مهمه کشور به گروهی که عقیده خالص و واقعی به اسلام ناب محمدی نداشته‌اند، اشتباهی بوده است که تلخی آثار آن به‌راحتی از میان نمی‌رود. گرچه در آن موقع هم من شخصاً مایل به روی کار آمدن آنان نبودم؛ ولی با صلاحدید و تأیید دوستان قبول نمودم و الان هم سخت معتقدم که آنان به چیزی کمتر از انحراف انقلاب از تمام اصولش و حرکت به‌سوی آمریکای جهان‌خوار قناعت نمی‌کنند، درحالی‌که در کارهای دیگر نیز جز حرف و ادّعا هنری ندارند. امروز هیچ تأسفی نمی‌خوریم که آنان در کنار ما نیستند چرا که از اول هم نبوده‌اند. انقلاب به هیچ گروهی بدهکاری ندارد و ما هنوز هم چوب اعتمادهای فراوان خود را به گروه‌ها و لیبرال‌ها می‌خوریم» (صحیفه امام، ج ۲۱، ص ۲۸۵).
مقام معظم رهبری: «انقلاب اسلامی از بزرگ‌ترین کارهایی که کرد، دست آمریکا را کوتاه کرد. انقلاب اسلامی جزو افتخاراتش این بود که نفوذ آمریکا، دست آمریکا، ریشه‌های آمریکا، بند و بست‌های آمریکایی را در این کشور از بین برد. البته عده‌ای که در اول کار بر مسند حکومت در این کشور نشسته بودند و دل در گرو آمریکا و آمریکایی داشتند، می‌خواستند نگذارند» (بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم مورخ ۱۴/۰۷/۱۳۷۹ به نشانی farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3028).


کلیدواژه:
  سازمان منافقین - نهضت آزادی - نقش منافقین در جنگ - عملکرد نهضت آزادی در جنگ - مسعود رجوی - مهدی بازرگان - عملیات مرصاد

سؤالاتی که ارائه این عنوان به آن‌ها پاسخ می‌دهد:        
 در آیات و روایات چه ویژگی‌های برای منافقین بیان شده است؟
جریان اصیل نهضت اسلامی در طول دوران حیات خود با چه گروه‌ها و خوانش‌های اشتباه و انحرافی برخورد داشته؟
 ریشه‌های فکری جریان منافقین چه بوده و آن‌ها چه اقداماتی را در جهت ضربه‌زدن به کشور داشته‌اند؟
 برخی از ریشه‌های فکری و اقدامات انحرافی نهضت آزادی در دوران انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی چه بودند؟
 مهم‌ترین عوامل جدایی فرد و گروه‌های سیاسی از مسیر اصیل انقلاب اسلامی کدام‌اند؟


اهـــداف درس

ورود به بحث:
 مطالعه صفحات 116 الی 123 از کتاب دیباچه خروش
  پرسش از مفاهیم کلیدی طرح درس
 تحقیق و ارائه توسط فراگیران جلسه
  استفاده از توضیحات سودمند توسط شخص مربی
 تماشای فیلم سرهنگ ثریا

زمان و مکان پیشنهادی:
سالروز عملیات مرصاد
 ایام شهادت شهید بهشتی و هیئت دولت
سالروز شهادت سپهبد علی صیاد شیرازی
 تنگه مرصاد


روش های درس

​​منابـع پیشنهادی

توضیحات سودمنـد


ناکثین و قاسطین و مارقین :
به گفته استاد شهید، آیت‌الله مرتضی مطهری در کتاب جاذبه و دافعه حضرت علی (ع)، حضرت علی در دوران خلافتش سه دسته را از خود طرد کرد و با آنان به پیکار برخاست: اصحاب جمل که خود آنان را «ناکثین» نامید و اصحاب صفین که آن‌ها را «قاسطین» خواند و اصحاب نهروان یعنی خوارج که خود آن‌ها را «مارقین» می‌خواند.
ناکثین از لحاظ روحیه، پول‌پرستان بودند، صاحبان مطامع و طرف‌دار تبعیض. سخنان او درباره عدل و مساوات بیشتر متوجه این جمعیت است. اما روح قاسطین روح سیاست و تقلب و نفاق بود. آن‌ها می‌کوشیدند تا زمام حکومت را در دست گیرند و بنیان حکومت و زمامداری علی را در هم فروریزند. آن‌ها می‌خواستند که خود مسند خلافت اسلامی را اشغال کنند، و در حقیقت جنگ علی با آن‌ها جنگ با نفاق و دورویی بود.
دسته سوم که مارقین هستند روحشان روح عصبیت‌های ناروا و خشکه‌مقدسی‌ها و جهالت‌های خطرناک بود. علی نسبت به همه اینها دافعه‌ای نیرومند و حالتی آشتی‌ناپذیر داشت. یکی از مظاهر جامعیت و انسان کامل‌بودن علی این است که در مقام اثبات و عمل، با فرقه‌های گوناگون و انحرافات مختلف روبرو شده است و با همه مبارزه کرده است. گاهی او را در صحنه مبارزه با پول‌پرست‌ها و دنیا پرستان متجمل می‌بینیم، گاهی هم در صحنه مبارزه با سیاست‌پیشه‌های دو رو و صد رو، گاهی با مقدس‌نماهای جاهل و منحرف.
•    منافقین
ریشه‌یابی کلمه منافق :
مُنافِق شخصی که در دل، دین اسلام را نپذیرفته؛ ولی در ظاهر خود را مؤمن نشان می‌دهد. مسئله نفاق پس از هجرت پیامبر (ص) و قدرت‌گرفتن او در مدینه مطرح شد. در این دوره، کسانی مخالف اسلام بودند؛ اما نمی‌توانستند آشکارا با آن مخالفت کنند، به همین دلیل در ظاهر خود را مسلمان می‌نامیدند. منافق کسی است که کفرش را پنهان می‌کند و غیر آن را نمایان می‌سازد و با اسلام خودش را می‌پوشاند (مجمع‌البحرین، ج۵، ص۲۴۱). منافق در مقابل دو مفهوم مؤمن و کافر به کار می‌رود (مجموعه آثار شهید مطهری، ج۲۵، ص۲۰۱، ۲۰۲). به گفته استاد شهید، آیت‌الله مرتضی مطهری مؤمن کسی است که در دل، زبان و عمل به اسلام ایمان دارد، کافر کسی است که هم در باطن و در ظاهر اسلام را نپذیرفته است و منافق به کسی می‌گویند که در دل مخالف اسلام است، اما اظهار می‌کند که به اسلام اعتقاد دارد. سوره منافقون نیز در خصوص منافقان نازل شده است. در آن منافقان وصف شده‌اند و از دشمنی شدیدشان با مسلمانان سخن آمده است. همچنین در این سوره به پیامبر (ص) دستور داده شده است که از خطر منافقان برحذر باشد (المیزان، ج۱۹، ص۲۷۸). در سوره توبه نیز چندین آیه به منافقان اختصاص‌یافته است. بنا به گفته نویسندگان تفسیر نمونه، در سوره منافقون ده ویژگی برای آن‌ها ذکر شده است: دروغ‌گویی، سوگند دروغ خوردن، نداشتن درک درست از حقیقت، آراستگی ظاهری و چرب‌زبانی، انعطاف نداشتن در برابر سخن حق، سوءظن و ترس داشتن از هر حادثه‌ای، تمسخر حق، فسق و گناه، تصور مالکیت بر همه چیز و محتاج دانستن دیگران به خود، و بالاخره خودبزرگ‌بینی و کوچک‌شمردن دیگران (تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۲۴، ص۱۶۴).
منافقین و نهضت انقلاب اسلامی :
سازمان مجاهدین خلق که بعدها به علت خیانت‌ها و جنایت‌ها به سازمان منافقین معروف شد، در سال‌های ۴۴ تا ۴۶ با هدف مبارزۀ مسلحانه با رژیم شاه تشکیل شد. این سازمان به دلیل برداشت‌های سطحی رهبران آن از جمله مسعود رجوی آخرین رهبر این گروه، از اسلام به دام التقاط افتادند. امام خمینی در شرایطی که هنوز انحرافات ایدئولوژیک سازمان منافقین برملا نشده بود از تأیید آن خودداری ورزید و در زمانی که نماینده سازمان برای جلب حمایت امام به نجف رفته بود، آن حضرت با یادآوری انحرافات فکری آنان مجدداً بر موضع عدم حمایت خویش تأکید کرده بود.
اعضای این سازمان که به برکت قیام مردم و در آستانه پیروزی انقلاب از زندان‌های رژیم خلاصی یافته بودند، ادعای میراث‌خواری از انقلاب و گرفتن سهم بیشتر داشتند و از همین روزها بود که صف‌بندی علیه انقلاب اسلامی را در کنار گروهک‌های دیگر مانند طیفی از وابستگان رژیم شاه و ساواکیان و کمونیست‌ها آغاز کردند. سقوط بنی‌صدر اعضا و هواداران سازمان منافقین که بعد از پیروزی انقلاب از ضعف دولت موقت و حمایت‌های بنی‌صدر کمال استفاده را برده و تشکیلات خود را گسترش داده بودند، در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ دست به اغتشاشی خونین زدند. ساعاتی بعد مردمِ تهران، آشوبگران را سرکوب و جمعی را دستگیر کردند. ازاین‌پس منافقین رسماً دست به اقدامات براندازی و فعالیت‌های تروریستی زدند و سران و اعضای این گروه تروریسم، در خانه‌های تیمی مخفی شدند و ده‌ها تن از نقش‌آفرینان نهضت امام خمینی را در سرتاسر ایران به شهادت رساندند و علاوه بر چهره‌های سیاسی و مذهبی و مدیـران نظام اسلامی، افـراد زیادی از مردم کوچـه و بازار را نیز به جرم دفاع و پاسداری از انقلابشان در اقدامات تروریستی و انفجار بمب‌هایی که در اماکن عمومی کار می‌گذاشتند، ترور کردند.
منافقین پس از فرار، در کشورهای دیگر اروپایی و کشور امریکا تحت حمایت دولت‌های غربی قرار گرفتند و در جریان جنگ عراق با ایران، آن‌ها پایگاه اصلی خویش را طی معامله‌ای با صدام به عراق منتقل کردند و در تمام دوران جنگ رسماً به‌عنوان مزدور و جاسوس، امکانات خویش را در اختیار ارتش بعثی گذاردند. کار اصلی آن‌ها جمع‌آوری اطلاعات از جبهه‌های ایران به‌وسیله عوامل نفوذی و دادن اطلاعات مربوط به موشک‌هایی که به‌سوی مناطق مسکونی شهرهای ایران پرتاب می‌شد و بازجویی از اسرای ایرانی و شرکت در عملیات نظامی عراق بود.
منافقین در بحبوحه آغاز جنگ تحمیلی :
سازمان با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران موضع فریبکارانه‌ای را اتخاذ کرد، بدین ترتیب که در اعلامیه‌های آغازین خود، ضمن محکوم‌کردن تجاوز عراق، حضور نیروهای خود را در جبهه‌ها به تجویز مقامات کشور منوط دانست (منافقین و جنگ تحمیلی، ص ۱۸). بااین‌همه، هفت روز پس از این، در اطلاعیه دیگری، از حضور نیروهای خود در جبهه‌های جنگ خبر داد (منافقین و جنگ تحمیلی، ص ۱۹). کم‌تر از یک ماه از آغاز جنگ نگذشته بود که دادستان انقلاب اسلامی آبادان ۴۱ نفر از اعضای مجاهدین را به اتهام جاسوسی بازداشت کرد.
مسعود رجوی در پیام زودهنگام نوروزی خود در اسفند ۱۳۵۹، رهبر انقلاب را به آغاز جنگ تحمیلی متهم کرد (جنگ تحمیلی در تحلیل گروهک‌ها، ص ۲۷). در این پیام، رهبر سازمان ادعاهای دروغین سازمان متبوع خود را مبنی بر شرکت در جنگ برملا کرد. بدین ترتیب، موضع‌گیری‌های بعدی مجاهدین عمق رویارویی آنان با جمهوری اسلامی و حتی مقدسات و چارچوب‌های ملی را نشان داد. از همین رو، سازمان از ۳۰ خردادماه سال ۱۳۶۰ وارد گام عملیات مسلحانه علیه جمهوری اسلامی شد.
رهبر سازمان از همان نخستین سال سکونت در فرانسه کوشید تا از طریق پیام‌ها و مصاحبه‌هایش به دولتمردان عراق بفهماند که او به‌عنوان یک نیروی گروه مخالف  می‌تواند با زیاده‌خواهی‌های عراق همراهی کند. بدین ترتیب، سازمان مجاهدین خلق به رهبری مسعود رجوی که همه مراحل اعم از تحریم انتخابات، مخالفت قانونی، ایجاد تشنج، ضرب و شتم مخالفان و آخرالامر عملیات مسلحانه و ترورهای کور را آزموده بود، برای دستیابی به قدرت به آخرین مرحله، یعنی مزدوری بیگانگان وارد شد؛ مرحله‌ای که برگشت‌ناپذیرترین راه در پیشگاه خلقی بود که آنان داعیه نمایندگی‌شان را داشتند.
مسئولان سازمان از همکاری با حکومت عراق اهداف زیر را دنبال می‌کردند: نخست این که از نظر جغرافیایی، عراق با مرزهای زمینی طولانی ای که با ایران داشت، بهترین و آسان‌ترین مسیر برای نفوذ گروه‌های عضو سازمان به داخل ایران بود. دوم آن که سازمان با بهره‌گیری از کمک‌های مالی و تسلیحاتی سخاوتمندانه دولت عراق می‌توانست توان مبارزاتی خود را در برابر نظام اسلامی ایران به میزان در خور توجهی افزایش دهد. از سوی دیگر، دولت عراق علاقه‌مند بود با جلب حمایت این سازمان، از شبکه فعالان و حامیان این سازمان در داخل ایران برای اجرای عملیات‌های خرابکارانه، انجام ترور شخصیت‌ها، کسب اطلاعات و اخبار از اوضاع نظامی و اقتصادی کشور و تضعیف اراده مردم برای مشارکت در جبهه‌های جنگ بهره‌برداری کند. به دنبال این سیاست، پایگاه‌های منافقین که تعداد آن‌ها را هفده پایگاه برشمرده‌اند، در داخل خاک عراق و در نزدیکی مناطق مرزی این کشور با ایران تأسیس شد. اصلی‌ترین پایگاه آن‌ها به نام اشرف در صد کیلومتری شمال غربی بغداد واقع شده بود (حملات تهران علیه مخالفان در عراق، ماهنامه نگاه، سال اول، شماره ۳، ص ۱۸).
بدین ترتیب، با حمایت مالی و نظامی رژیم عراق، واحدهای نظامی سازمان به‌سرعت سازماندهی و تجهیز شدند. عمده فعالیت این سازمان در خلال جنگ هشت‌ساله را می‌توان اعزام گروه‌هایی برای انجام عملیات¬های ترور و خرابکاری، به‌ویژه ترور رزمندگان و فرماندهان نظامی در داخل ایران، جاسوسی از تحرکات نظامی ایران، انجام تبلیغات مسموم از طریق رادیوی اختصاصی این گروه در عراق و نیز شایعه‌سازی برای تحت‌الشعاع قراردادن حمایت‌های مردمی از جبهه‌ها دانست. نیروهای وابسته به سازمان منافقین حضور گسترده‌ای در کنار نیروهای عراقی داشتند و شنود مکالمات بی‌سیمی و تلفنی نیروهای ایرانی بیشتر از سوی نیروهای این سازمان صورت می‌گرفت (حملات تهران علیه مخالفان در عراق، ماهنامه نگاه، سال اول، شماره ۳، ص ۱۹). هم چنین، آن‌ها به‌عنوان نیرویی وابسته به ارتش عراق، در سرکوب قیام‌های مردمی این کشور نیز نقش مستقیمی را عهده‌دار بودند، به‌طوری‌که در سرکوب شورش کردهای شمال و شیعیان جنوب عراق سهم عمده‌ای را ایفا کردند و در این راستا، جنایت‌های بی‌شماری را مرتکب شدند (حملات تهران علیه مخالفان در عراق، ماهنامه نگاه، سال اول، شماره ۳، ص ۲۰). آن‌ها با اطلاعات نظامی با ارزشی که از تحرکات نظامی نیروهای نظامی ایران و مختصات دقیق پایگاه‌های نظامی و مراکز صنعتی در اختیار ارتش عراق قرار دادند، توانستند کمک‌های ارزشمندی را برای دستیابی به اهداف نظامی رژیم بغداد به آن ارائه کنند.
تا پایان جنگ همکاری تنگاتنگ سازمان با عراق در همه ابعاد روندی صعودی داشت. با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی ایران، ادعای صلح‌طلبی عراق در عرصه جهانی زیر سؤال رفت و چشم‌انداز نامعلومی بر روابط دو کشور و مشخصاً سازمان مجاهدین خلق (منافقین) حاکم شد. برخلاف دوره جنگ، روند امور برای این گروه ناامیدکننده و حضور آن در عراق برای رژیم بعث دردسرآفرین به نظر می‌رسید؛ بنابراین، سازمان به خیال یکسره‌کردن کار جمهوری اسلامی به فکر عملیات نظامی گسترده افتاد تا برای آخرین بار بخت خود را بیازماید.
در سوم مردادماه سال ۱۳۶۷، هم زمان با آغاز حمله نیروهای عراقی از منطقه جنوب ایران، نیروهای سازمان حملات خود را علیه ایران از سمت غرب آغاز کردند (آغاز تا پایان، ص ۲۱۰). آنان قصد داشتند بر اساس یک برنامه زمان‌بندی‌شده ۳۳ ساعته با بهره‌گیری از ۲۵ تیپ که مجموعاً چهار تا پنج هزار نفر را در برمی‌گرفتند، در پنج مرحله، از شهرهای سر پل ذهاب، اسلام‌آباد، همدان و قزوین عبور کنند و خود را به تهران برسانند (پایان جنگ، ص ۱۸۶). سخنگوی آنان، اهداف سازمان را از این عملیات چنین اعلام کرد: «راهبُرد  وارد آوردن هر چه بیشتر تلفات به نیروهای ایران و باز کردن راه برای یک انقلاب عمومی ضد [امام] خمینی است» (پایان جنگ، ص ۲۱۱). هم زمان در یکی از رسانه‌های غربی نیز راهبُرد منافقین ایجاد منطقه آزاد شده اعلام شد تا پس از پایان جنگ با استقرار در آن منطقه، منافع حکومت ایران را تهدید کنند (روزنامه رسالت مورخ ۰۴/۰۵/۱۳۶۷).
از همین رو، نیروهای سازمان از نقاط مختلف دنیا برای اعزام به ایران در عراق گرد هم آمدند و هم زمان، به تشکیلات درون زندان‌های ایران اطلاع داده شد که به‌زودی جمهوری اسلامی فرو خواهد پاشید؛ بنابراین، برای پیوستن به سازمان و ایجاد شورش در داخل زندان‌ها آماده باشند (پایان جنگ، ص ۱۸۹). عملیات فروغ جاویدان با ۲۵ تیپ آغاز شد. هدایت عملیات مزبور را مسعود رجوی از طریق فرماندهان محورها بر عهده داشت.
دولت عراق نیز در این عملیات با ادواتی از قبیل ۱۲۰ دستگاه تانک، چهارصددستگاه نفربر، نود قبضه خمپاره‌انداز هشتاد میلی‌متری، سی قبضه توپ ۱۲۲ میلی‌متری، ۱۵۰ قبضه خمپاره چهارصد میلی‌متری، هزار قبضه تیربار کلاشینکف، سی قبضه توپ ۱۰۶ میلی‌متری و هزار دستگاه کامیون و خودرو آنان را یاری می‌کردند (پایان جنگ، ص ۱۹۲). هم زمان با پیشروی نیروهای منافقین در عمق خاک ایران، برای جلوگیری از عملیات هوایی هواپیماها و بالگردهای جمهوری اسلامی، هواپیماهای عراقی پایگاه‌های شکاری نوژه همدان، وحدتی دزفول و همچنین پادگان تیپ ۲ سقز و پایگاه هوانیروز در کرمانشاه را بمباران کردند (پایان جنگ، ص ۱۹۲). یک روز بعد از حمله، یعنی در ۴ مردادماه، نیروهای سازمان با حمایت آتش توپخانه عراق به شهرهای سرپل ذهاب، کرند و اسلام‌آباد غرب وارد شدند (پایان جنگ، ص ۱۹۴). شاید در آن روز، تمام نیروهای سازمان به این یقین رسیده بودند که به‌زودی به تهران وارد خواهند شد، اما رؤیای آنان همچون رؤیای صدام در سال ۱۳۵۹ تعبیر نشد و دو روز پس از آن، عملیات نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تحت عنوان عملیات مرصاد با رمز «یا علی» در منطقه غرب آغاز شد. در این عملیات، سه گردان از تیپ نبی اکرم، تیپ مسلم و یک گردان از ایلام حضور داشتند. طی درگیری سختی که در منطقه چهار زبر اتفاق افتاد، بسیاری از نفرات منافقین به هلاکت رسیدند و تمام تجهیزاتشان منهدم و با بسته‌شدن سه‌راه اسلام‌آباد - ملاوی راه عقب‌نشینی نیروهای منافقین بسته شد. بدین ترتیب، در روز ۷ مردادماه، دیگر اثری از نیروهای ضدانقلاب در منطقه نبود. طی عملیات مرصاد، ۱۶۰۰ تا ۲۰۰۰ تن از مجاهدین به هلاکت رسیده و در حدود هزار نفر از آنان زخمی شدند.
•    نهضت آزادی
بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ اکثریت رهبران جبهه ملی دستگیر شده و در طول سال ۳۲ آزاد شدند و در اواخر سال ۳۳ نهضت «مقاومت ملی» را تأسیس کردند. چهره‌های برجسته در این تشکیلات عبارت بودند از ارسنجانی (سخنگوی اصلی حزب)، حسیبی، زیرک‌زاده، زنگنه، شاهپوربختیار، داریوش‌فروهر، خلیل‌مکی و همچنین مهدی بازرگان و آیت‌الله محمود طالقانی. نهضت مقاومت ملی بعد از چهار سال فعالیت کاملاً از هم پاشید. علت اصلی تفرقه و اختلاف در بین اعضا این گروه عبارت بود از اختلاف عقیده در رد یا تأیید شاه؛ برخی مانند طالقانی و بازرگان خود شاه را قبول نداشتند و کل رژیم را فاقد مشروعیت می‌دانستند درحالی‌که دیگران تنها به بعضی موارد در رژیم انتقاد داشتند. این اختلافات همچنین بر سر مسائل سازمانی در سال ۴۴، جبهه ملی را به دو اردوی رقیب تقسیم کرد (تاریخ احزاب سیاسی در ایران، ص۹۵). یک بخش غالباً متشکل از اعضای «حزب ایران»، عنوان «جبهه ملی دوم» را نگه داشت و فعالیتش را در میان دانشجویان ایرانی مقیم اروپا شدت بخشید و خواهان دولتی دموکراتیک و غیرمذهبی در ایران شد. بخش دیگر متشکل در نهضت آزادی در میان دانشجویان مقیم فرانسه و آمریکای شمالی فعال بود و می‌کوشید ارتباط مؤثری با رهبران مذهبی تبعیدی به‌ویژه امام خمینی در عراق برقرار کند (تاریخ احزاب سیاسی در ایران، ص۱۳۲).
مهدی بازرگان تاریخ تأسیس نهضت آزادی را ۲۷ اردیبهشت ۴۰ می‌داند. در اولین جلسه تشکیل نهضت آزادی در روز ۲۶ اردیبهشت ۴۰ در منزل «حاج صادق‌فیروز آبادی»، مهندس بازرگان از بنیان‌گذاران نهضت طی ایراد سخنرانی مفصلی چهارچوب کلی آن تشکل را مسلمان ایرانی، تابع قانون اساسی و مصدقی اعلام کرد (خاطرات بازرگان، صص ۳۸۰-۳۷۹). نهضت آزادی اعلام کرد هدف اصلی نهضت تقویت جبهه ملی و پاسخ به نیازهای دینی و اجتماعی و ملی مردم است. این نهضت اعلام کرد که ما مسلمانیم؛ زیرا نمی‌خواهیم اصول عقایدمان را از سیاست خود جدا کنیم، ایرانی هستیم؛ زیرا به میراث ملی خود احترام می‌گذاریم، مشروطه‌خواه هستیم؛ زیرا آزادی اندیشه و بیان و اجتماعات را خواستاریم مصدقی هستیم؛ زیرا استقلال ملی می‌خواهیم (ایران بین دو انقلاب، ص۵۶۶).
پایه «شورای انقلاب موقت» که در آذر ۵۷ تشکل رسمی مخفی یافت در ملاقات با مهندس بازرگان و دکتر یزدی با امام خمینی ریخته شد و برای همه اعضای مورد قبول قرار گرفت. با اصرار و فشار حاضرین در جلسه مهندس بازرگان به‌عنوان نخست‌وزیر «دولت موقت» انتخاب شد. بازرگان و دوستانش در چنان اوضاع و احوالی وظیفه شرعی و ملی خود می‌دانستند که شانه از زیر باز مسئولیت خالی نکنند. اما در سال‌های بعدی دولت موقت در مواردی با رهبران روحانی جمهوری اسلامی دچار اختلاف آرا شدند این موارد بیشتر عبارت بودند از:
پس از پیروزی انقلاب اسلامی سیاست خارجی دولت جدید حفظ رابطه دوستی با همه کشورها از جمله آمریکا به‌استثنای اسرائیل بود که البته بر اساس منافع ملی ایران، موازنه منفی در چهارچوب معاهدات بین‌المللی، بی‌طرفی و عدم تعهد استوار بود. رئیس دولت موقت نیز در مصاحبه‌های خود علاقه‌مندی خود و مردم ایران را از برقراری روابط دوستانه ابراز می‌داشت؛ اما دولت آمریکا حاضر به پذیرش واقعیت‌های تازه، احقاق حقوق و مطالبات حقه ایران نبود. با اتفاقات بعدی یعنی تسخیر سفارت آمریکا و گروگان‌گیری اعضا آن توسط دانشجویان ایرانی پیرو خط امام این روابط وارد مرحله جدید و بحرانی شد و با تأیید این کار توسط رهبر انقلاب واکنش‌های دولت آمریکا در مسدودکردن سپرده‌های ایران در آمریکا و طراحی تهاجم مستقیم (حادثه طبس)، تحریک دولت عراق به حمله به ایران بر ابعاد تیرگی مناسبات دو کشور در مقیاسی بی‌سابقه افزود. درحالی‌که مهندس بازرگان و دوستانش در دولت کوشش می‌کرد که روابطی بر پایه تفاهم‌های جدید به وجود آورد، امام صریحاً آمریکا را شیطان بزرگ خواند و قطع رابطه با این کشور را اعلام کرد (تاریخ احزاب سیاسی در ایران، صص ۱۲۷-۱۲۹).
بازرگان خود ادعا می‌کند که حمله نظامی عراق به ایران امری بدیهی بود و همگان می‌توانستند چنین موضوعی را پیش‌بینی کنند؛ ولی عملکرد وی نشان می‌دهد که هیچ توجهی به این موضوع نداشته به‌طوری‌که برخی تصمیمات نظامی‌اش، به تضعیف قدرت نظامی جمهوری اسلامی در آستانه تجاوز عراق به خاک ایران منجر شده است. به‌عنوان‌مثال تعلیق قراردادهای تسلیحاتی از سوی دولت موقت باعث شد خسارت‌های زیادی به ارتش جمهوری اسلامی برای مقابله با رژیم بعث عراق وارد شود. دولت موقت با تعلیق قرارداد خرید ۱۶۰ فروند هواپیمای اف ۱۶، یازده فروند فانتوم ۴-ای، هفت فروند هواپیمای آواکس، ۲۵ فروند بالگرد کبرا، ۱۰۰۰ فروند موشک ضدرادار، ۵۱۶ موشک هوا به هوای اسپارو، ۱۸۶ فروند موشک هوا به هوای ساید ویندر، ۱۰۰۰۰ فروند موشک سبک قابل‌حمل از آمریکا، چهار فروند کشتی جنگی بزرگ اژدرافکن و شش فروند زیردریایی از آلمان فدرال، سی فروند بالگرد از ایتالیا، ۱۷۵ فروند موشک ضدرادار و ۱۲۰۰ دستگاه تانک و دو فروند کشتی دفاعی از انگلستان و... لطمه بزرگی به ارتش ایران زد (ارتش در گذار از بحران‌های انقلاب، ص ۵۴۵). تصمیمات دولت موقت در لغو قراردادهای نظامی و کاهش شدید بودجه دفاعی کشور با اقدامات دیپلماتیک آن‌ها هماهنگی نداشت. اگر چنانچه دولت بازرگان از تصمیم عراق برای حمله به ایران آگاه بود، می‌بایست در قبال تبلیغات و تجاوزات مرزی عراق، موضع قوی‌تر و پیشگیرانه‌تری اتخاذ می‌کرد و از لغو پاره‌ای از قراردادهای نظامی اجتناب می‌کرد. چرا که در این زمینه خبرهایی از سوی کانال‌های ارتباطی خارجی نیز در مورد آمادگی عراق برای آغاز جنگ علیه ایران، به اطلاع دولت بازرگان رسیده بود.
چنانچه مشخص است سیاست‌های اتخاذ شده در دوران دولت موقت نتوانست به حل‌وفصل اختلاف‌های ایران و عراق منجر شود و در نتیجه فرصت مناسب برای برخورد جدی با سیاست‌های خصمانه عراق برای دولت بعدی نیز از بین رفت. در این زمینه «ابوالحسن بنی‌صدر» رئیس‌جمهور وقت ایران به ازبین‌رفتن بازدارندگی و اجتناب‌ناپذیری جنگ در دوره قبل از خود اشاره کرد و گفت «در این جنگ تحمیلی که البته قابل احتراز بود، طی ماه‌های گذشته ما می‌توانستیم منظومه [تصمیمات و عملیات] صحیحی اتخاذ کنیم تا خیال این نوع جنگ‌ها به ذهن دشمنان خطور نکند، اما چنین نکردیم» (عملکرد وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در زمینه آغاز جنگ عراق علیه ایران، صص ۲۲-۲۱).
نهضت آزادی در ماه‌های آغازین جنگ نظریاتی شبیه بیشتر رهبران روحانی حکومت داشتند و این جنگ را جنگ حق علیه باطل می‌دانستند؛ اما پس از پیروزی در فتح خرمشهر در سوم خرداد ۶۱ نهضت آزادی، رهبران جمهوری اسلامی ایران را مسئول و مقصر جنگ می‌شناسد و می‌گوید که سیاست دولت موقت برای جلوگیری از وقوع جنگ از طریق به‌کارگیری شیوه‌های درست دیپلماسی بدون کم‌ترین سازشی به سود و منفعت ملت بوده است؛ اما رهبران در انقلاب مانع اجرای این سیاست دولت شده و اقدامات دولت موقت در اجتناب از وقوع جنگ را خنثی کردند (نهضت آزادی، صص ۶۸-۶۵).
نهضت آزادی در جزوه و کتابچه‌ای که با عنوان «تحلیلی پیرامون جنگ‌وصلح» در سال ۱۳۶۳ به چاپ رساند، سعی کرد که ادامه جنگ را ناشی از بی‌لیاقتی و عدم درک صحیح فرماندهان جنگ نشان دهد و چنین القا کند که جمهوری اسلامی ایران، آرا و دیدگاه‌های مخالفان جنگ را نادیده گرفته و صدای مخالفان جنگ را قطع می‌کند. نهضتی‌ها همچنین کوشیدند تا القا کنند که مشارکت عمومی مردم در جبهه‌های حق علیه باطل بسیار سطحی و منفعلانه است.
علاوه بر این، نهضت آزادی، در جزوه‌ها و بیانیه‌های خود تلاش کرد تا تصمیم‌گیری‌های رهبر انقلاب را نادرست جلوه دهد. این نهضت در سال ۱۳۶۴ با صدور نامه‌ای به اعضای شورای‌عالی دفاع، عملکرد این شورا را منفی دانست و به‌نوعی، دفاع جمهوری اسلامی ایران را بعد از فتح خرمشهر، به زیاده‌طلبی و کشورگشایی تشبیه کرد. در ادامه این نامه، نوعی سیاه‌نمایی از اوضاع عمومی جامعه دیده می‌شود و به‌گونه‌ای اشاره می‌شود که شورای‌عالی دفاع در خرابی‌های مملکت، بحران‌های اقتصادی، فشار روانی بر جامعه و...نقش داشته است (نامه به اعضای شورای‌عالی دفاع پیرامون مسئله جنگ‌وصلح مورخ ۱۸/۰۱/۱۳۶۴).
نهضت آزادی در بحبوحه جنگ تحمیلی نیز مسئولان جمهوری اسلامی ایران را مستبد و فضای حاکم بر جامعه ایرانی را اختناق‌آور معرفی می‌کند و مدعی است که مسئولان نظامی ایران، زمینه‌ساز ادامه جنگ شده‌اند و این سیاست‌های ایرانیان است که باعث تداوم جنگ شده است و به همین منظور به‌نقد سیاست‌های نظامی و دفاعی ایران می‌پردازد؛ به‌گونه‌ای که نوعی عملیات روانی منفی در جامعه ایجاد کرده و احساسات مردم را جریحه‌دار می‌کند.
در اغلب بیانیه‌ها و مکتوبات نهضت آزادی در طول جنگ تحمیلی، به بی‌اعتمادی مردم نسبت به‌نظام جمهوری اسلامی و مسئولان دامن زده می‌شد. به طور مثال، در تیرماه ۶۴ نهضت آزادی بیانیه‌ای منتشر کرد با این مضمون که؛ «مسئله جنگ تحمیلی پنج سال است در رأس تمام مسائل و مصائب کشورمان قرار گرفته و سایه شوم خود را بر انقلاب و بر نظاممان افکنده است. به‌طوری که اهداف انقلاب یعنی خواسته‌های ملت و آینده مملکت به فراموشی افتاده یا فرع و فدای جنگ گردیده، یک سلسله سؤالات و ابهام‌ها و نگرانی‌های شدید و همچنین اختلافات را نیز به وجود آورده است. در چنین امر حیاتی مملکت هر کس حق دارد سؤالات و نظریات خود را مطرح کند، مسائل را بفهمد و بداند، تا بر حسب آنچه حق و صلاح تشخیص می‌دهد، اتخاذ نظر و عمل نماید. بیش از هر کس متولیان و متصدیان امور و گردانندگان جنگ که در برابر خلق و خدا عظیم‌ترین مسئولیت تاریخ ایران را به دوش گرفته‌اند، نیاز و وظیفه دارند محدود و مغرور به اطلاعات و افکار خود نشده به تحقیق و تفهیم بپردازند و با بررسی و تأیید افکار عمومی اتخاذ تصمیم نمایند. متأسفانه در امر جنگ مراجعه به مردم و به صاحب‌نظران، حتی به نمایندگان مجلس شورای اسلامی، خیلی کمتر از امور دیگر و تنها از طریق تصمیمات و تبلیغات یک‌طرفه خودشان، به عمل می‌آید و مطالعات صحیح روی عوامل پیچیده و جوانب گوناگون هولناک چنین فاجعه بزرگ صورت نمی‌گیرد...».
سران نهضت آزادی، در همایش نهم نهضت آزادی در بهمن سال ۱۳۶۶، نظام جمهوری اسلامی ایران که تحت رهبری امام خمینی (ره) قرار داشته را طاغوتی و سرکوبگر و استبدادی می‌نامند: «باتوجه‌به این امر که دشمن اصلی، نظام طاغوتی حاکم بر سرنوشت مردم ماست... مردم را سرکوب می‌کند و به بند می‌کشد... لذا هدف مبارزاتی خود را محو استبداد قرار می‌دهیم» (خیانت نهضت آزادی از زبان رهبر معظم انقلاب، روزنامه کیهان، ۷۰/۱۰/۱۳۹۳).
نهضت آزادی همچنین طی نامه‌ای در اردیبهشت ۶۷، امام (ره) را در ادامه جنگ هشت‌ساله مقصر اعلام می‌کنند: «آیا وقت آن نرسیده است که رهبر انقلاب، بازگشتی به خود، و به خدای خودکرده و تجدیدنظری در تصمیم و تصورات گذشته بفرمایید!» (بررسی تحلیلی نهضت آزادی، ص ۸۷-۸۶).
نهضتی‌ها در اردیبهشت ۱۳۶۹، در نامه‌ای که بازرگان، ابراهیم یزدی، یدالله سحابی و اکثر دیگر اعضای نهضت آزادی آن را امضا کرده‌اند، نظام جمهوری اسلامی ایران در زمان حیات امام خمینی (ره) یعنی از سال ۵۸ تا ۶۸ را «حکومت مطلقه انحصار و اختناق و انحراف» نامیده‌اند! (خیانت نهضت آزادی از زبان رهبر معظم انقلاب، روزنامه کیهان، ۰۷/۱۰/۱۳۹۳). نهضت آزادی، در تحلیل‌های ارائه شده خویش، سعی در بزرگ جلوه‌دادن قدرت‌های استکباری و ضعف جمهوری اسلامی داشته و مجموعه مکتوباتی که این نهضت در طول هشت سال دفاع مقدس منتشر کرده است، دائماً بر ضعف مدیران نظامی، بی‌تدبیری مسئولان، جنگ‌طلبی افراطی فرماندهان نظامی ایران، وضعیت اسفناک اقتصادی، کاهش رشد اقتصادی، فلاکت مردم در امور تولیدی، بحران مالی و اقتصاد ورشکسته و... مانور مطبوعاتی می‌داد و بدین شکل در جامعه فشار روانی ایجاد کرده و یاس و ناامیدی را به جامعه تزریق می‌کرد.
بخشی از سخنرانی مقام معظم رهبری در اجتماع بزرگ مردم قم مورخ ۱۴/۰۷/۱۳۷۹:
«انقلاب اسلامی از بزرگ‌ترین کارهایی که کرد این بود که دست امریکا را کوتاه کرد. انقلاب اسلامی جزو افتخاراتش این بود که نفوذ امریکا، دست امریکا و ریشه‌های امریکا و بند و بست‌های امریکایی را در این کشور از بین برد. البته عدّه‌ای که در اوّلِ کار بر مسند حکومت در این کشور نشسته بودند و دل در گرو امریکا و امریکایی داشتند، می‌خواستند نگذارند. من در شورای‌عالی دفاعِ سال ۵۸ از نزدیک خودم شاهد بودم. داشتند مصوّبه‌ای می‌گذراندند که بر اساس آن مصوّبه، هیئت‌های مستشاریِ نظامیِ امریکایی - همان‌هایی که آن همه جنایت و خیانت کرده بودند - با نام دیگری در ارتش جمهوری اسلامی باقی بمانند! بنده مانع شدم، گفتم این چه کاری است که شما می‌کنید؟! قدری بحث شد، مطلب را متوقّف گذاشتند. بعد هم خدای متعال به آن‌ها توفیق نداد این کار را بکنند و رفتند. یک‌بار دیگر هنوز یک سال از پیروزی انقلاب اسلامی نگذشته بود که همان آقایان، در الجزایر طرح گفتگوی با امریکایی‌ها - دشمنان خونی این ملت - را ریختند؛ ولی امام مانع شدند و نگذاشتند. انسان وقتی ازاین‌گونه افراد، نام «اصلاح» و «آزادی» را می‌شنود، حق دارد بدبین شود. کسانی که پس از یک چنین انقلاب باشکوهی - که لبة تیز این انقلاب هم علیه سلطة امریکا بود - می‌خواستند با تدابیر گوناگون، امریکایی‌ها را که از در رفته بودند، از پنجره برگردانند، اکنون دم از «آزادی» و «اصلاح» بزنند و کسانی از تفاله‌ها و از مزدوران رژیم گذشته به آن‌ها کمک کنند! هر آدم هوشمندی حق دارد نگران شود و سوءظن پیدا بکند. استقلال، بیت‌الغزل انقلاب اسلامی بود؛ یعنی نفوذ بیگانه در این کشور ممنوع؛ یعنی امریکا و انگلیس و دیگران حق ندارند در مسائل سیاسی و فرهنگی کشور هیچ‌گونه اعمال‌نفوذی بکنند» (بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم مورخ ۱۴/۰۷/۱۳۷۹ به نشانی https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3028).