کد درس: 2040701
هدف کلی: صداقت و راست‌گویی
عنوان جزئی: صداقت
مدت زمان: 30 دقیقه
ثبت گزارش

وجه بیان:
یکی از فضیلت‌های اخلاقی که نقش بسزایی در سازندگی انسان دارد، صداقت در گفتار، رفتار و پندار است. پیشرفت و تعالی بشر، در گرو پایبندی آنان به راستی در کردار و گفتارشان است (راستی و صدق عملی). از آنجا که انسان‌ها بر اثر نیازمندی‌های فراوان روحی و جسمی ناگزیرند به‌ صورت اجتماعی زندگی کنند، آنچه بقای چنین حیاتی را تضمین می‌کند، درستکاری و راستی میان افراد جامعه است.
بنابراین اگر همه کارهای انسان بر صدق و راستی بنا نهاده شود و از هرگونه ناراستی پیراسته باشد، زمینه‌های نیک‌بختی و گران‌قدری او فراهم می‌آید، چنان‌که گشوده شدن دریچه‌های کمال و بهروزی به روی جامعه بشری، تنها با استوار کردن پایه صداقت فراهم می‌شود. رسیدن به این مهم در اثر ریشه دواندن فضیلت صداقت در قلب نوجوانان است.
مربی گرامی این موضوع به دو بخش تقسیم می‌شود که در جلسه اول به محاسن و اهمیت صداقت پرداخته می‌شود و در جلسه دوم به معایب و مضرات دروغ.
​​​​​​​

هدف شناختی:
ویژگی‌های انسان‌های صادق را می‌فهمد.
صداقت را هم‌شأن دین و تنها راه نجات می‌داند.
مسائل متقابل با صداقت را می‌فهمد


هدف عاطفی:
به صداقت و دوستی عشق می‌ورزد و از راست‌گویی لذت می‌برد.


هدف رفتاری:
صداقت و راستی را در عمل و گفتار پیشه می‌کند.

جملات کلیدی:
رسول اکرم (ص): «قُولُوا الْحَقَّ وَ لَوْ عَلی أَنْفُسِکُمْ أَوِ الْوالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبِینَ؛ حق را بگویید حتّی اگر برعلیه شما یا والدینتان و نزدیکانتان باشد» (بحار الأنوار، ج۳۰، ص۴۱۴).
امام صادق(ع): «مَن صَدُقَ لِسانُهُ زَکی عَمَلُهُ؛ هر کس راست‌گو باشد عملش پاکیزه می‌شود و رشد می‌کند» (بحار الأنوار، ج۷۵، ص۱۷۵).
رسول اکرم (ص): «النَّجاةُ مَع الصَّدقِ؛ رَستن با راستى است» (غرر الحکم، 799).
امام علی (ع): «الصِّدْقُ رأس الدِّینِ؛ نسبت راستی به دین، نسبت سر به بدن است». (غرر الحکم، 517).


کلیدواژه:
صداقت در عمل ▪ راستی و صداقت


سؤالاتی که ارائه این عنوان به آن‌ها پاسخ می‌دهد
​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​
انسان‌های صادق چه ویژگی‌هایی دارند؟
صداقت چه جایگاهی نزد دین و خدا دارد؟
چه چیزی‌هایی باعث می‌شوند تا ما بعضی اوقات نتوانیم صداقت را رعایت کنیم؟

اهـــداف درس

ورود به بحث:
پرسش درباره سؤالات کلیدی طرح درس


زمان و مکان پیشنهادی:
​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​​
مربیان عزیز می‌توانند زمان‌ها (اعیاد، وفیات و مناسبت‌های ملی) و مکان‌های خاصی (مانند حرم‌های ائمه و امامزادگان، گلزار شهدا و ...) را با توجه‌ به محتوای درس، غیر از فضای همیشگی جلسه در نظر بگیرند.
دوران ابتدای تشکیل جلسه

روش های درس

توضیحات سودمنـد

احادیث و روایاتی در این خصوص
امام صادق (ع) : «لاتَنْظُروُا الی طُولِ‌ رُکُوعِ الرَّجُلِ وَ‌ سجودِهِ، فَاِنَّ ذلِکَ شَئءٌ قَدِ اعْتادَهُ وَ لَو تَرَکَهُ استَوحَشَ لِذلِکَ‌ ولکِنَ انْظُرُوا الی صدقِ حدیثهِ وَ اَداءِ‌ اَمانَتهِ؛ (برای شناخت تدین افراد) به طولانی شدن رکوع و سجده او نگاه نکنید چرا که به آن عادت کرده و اگر ترکش کند، وحشت‌زده می‌شود، لیکن به راست‌گویی و امانت‌داری او توجه کنید)» (الکافی، ج۲، ص۱۰۵).
قرآن کریم: «یا آیها الذین آمنوا اتقوا الله و کونوا مع الصادقین؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید، تقوای خدا پیشه کنید و با راست‌گویان باشید.» (توبه – 119)
امام صادق (ع) می‌فرماید: «پس چون برنامه معنوی تو از جهت افکار و عقاید و اخلاق، روی عدالت و درستی و صحت قرار گرفت و اظهارات و ادعاهای تو طبق معنا و باطنت صورت پیدا کرد، البته مقام صدق برایت ثابت خواهد شد و این کمترین مرتبه صدق است که در میان زبان و قلب کوچک‌ترین مخالفت و تضادی نباشد و شخص صادق به همین کیفیت و تعریفی که ذکر شد مانند آدمی است که در حالت احتضار باشد. شخص محتضر خواه و ناخواه روی به عالم روحانیت کرده و از جهان ماده و صورت می‌‏گذرد، همچنین شخص صادق در همه احوال، اقوال و افکار خود صد در صد از صدق و درستی و حقیقت پیروی کرده و از تظاهرات و اختلافات و دعواها و هوسرانی‌های مردم خواهد گذشت» (مصباح الشریعة، ص 35).
امیرالمومنین علی (ع): «الصدق اقوی دعائم الایمان؛ راستی؛ محکم‌ترین ستون ایمان است» (غرر الحکم، 1579).
امیرالمومنین علی (ع): «الصِّدْقُ أَمَانَةُ اللِّسَانِ وَ حِلْیَةُ الْإِیمَانِ؛ راستی؛ امانت زبان و زیور ایمان است» (غرر الحکم، 1451).
امیرالمومنین علی (ع): «لَا یَسْتَقِیمُ إِیمَانُ عَبْدٍ حَتَّى یَسْتَقِیمَ قَلْبُهُ وَ لَا یَسْتَقِیمُ قَلْبُهُ حَتَّى یَسْتَقِیمَ لِسَانُه‏؛ ایمان هیچ بنده‌ای پابرجا نمی‌شود، مگر زمانی که قلبش استوار شود و قلب او استوار نمی‌شود، مگر زمانی که زبانش راست و استوار گردد» (نهج البلاغة، الخطبة 176).
امام باقر(ع): «أَلَا فَاصْدُقُوا فَإِنَّ اللَّهَ مَعَ مَنْ صَدَق‏؛ صداقت داشته باشید؛ چراکه دست عنایت الهی با کسی است که راست بگوید» (بحارالانوار، ج 69، ص 386).
رسول‌الله (ص): «الصّدیق مبارک و الکذب مشووم؛ صدق مایه برکت و دروغ باعث شومی و بدعاقبتی می‌شود» (بحارالانوار، ج 77، ص 67)
امیرالمومنین علی (ع): «الصّدیق صلاح کلّ شیء الکذب فساد کلّ شیء؛ صداقت اصلاح‌کننده همه چیز و دروغ فاسدکننده همه ‌چیز است» (غرر الحکم، ص 1115-1116).
رسول‌الله (ص): «لَا یسْتَقِیمُ إِیمَانُ عَبْدٍ حَتَّی یسْتَقِیمَ قَلْبُهُ وَ لَایسْتَقِیمُ قَلْبُهُ حَتَّی یسْتَقِیمَ لِسَانُهُ؛ ایمان بنده، به درستی نمی‌گراید تا قلبش درست شود و قلبش درست نمی‌شود تا زبانش درست (و راست‌گو) شود!» (نهج البلاغة، خطبه 176).
امام صادق (ع) : «مَنْ صَدَقَ لِسَانُهُ زَکَی عَمَلُه؛ هر که راست‌گو باشد، عملش هم بدون غل و غش خواهد بود» (کافى، ج 2، ص 105، ح 11).
شبی که علی (ع) فدایی پیامبر شد و در بستر پیامبر (ص)قرار گرفت پیامبر اکرم (ص) به ابوذر فرمودند: مرا از این خانه بیرون ببر! ابوذر اطاعت کرد به این ترتیب پیامبر در میان روپوشی "کیسه‌ای” قرار گرفتند، ابوذر کیسه را به گرده خود گرفته و از خانه بیرون آمد. افراد قریش وقتی ‌که ابوذر را دیدند، گفتند آن کیسه چیست که در پشت حمل کرده‌ای؟ ابوذر می‌دانست “النجاة فی الصدق کما ان الهلاک فی الکذب” یعنی نجات در راست‌گویی است و هلاکت در دروغ‌گویی می‌باشد. گرچه در این امر خطیر، دروغ مصلحت‌آمیز اشکال نداشت و لکن ابوذر راستش را گفت جواب داد: در این کیسه پیامبر خدا (ص) می‌باشد. آنها گفتند: ابوذر در این موقعیت حساس ما را مسخره می‌کند، غیرممکن است او جای پیامبر را به ما نشان دهد، از ابوذر دست کشیدند (پندهاى جاویدان، ص 125).
پیش از این و پس از رحلت پیامبر (ص)عده‌ای از اصحاب با این استدلال که امر انتخاب خلیفه به مردم واگذار شده، در سقیفه جمع شدند و بدون توجه به آنچه در واقعه غدیر روی داد، ابوبکر را به خلافت برگزیدند. عمر، خلافت را به شورایی شش نفره از اصحاب پیامبر خدا کشاند: علی بن ابی‌طالب (ع)، عثمان بن عفان، عبدالرحمان بن عوف، زبیر بن عوام، طلحۀ بن عبیداللّه و سعد بن ابی وقّاص. عبدالرحمن‌ بن عوف پس از ۳ روز رایزنی با مردم، به‌ویژه اشراف و امرا، ابتدا از علی (ع) خواست تا متعهد شود که در صورت نیل به مقام خلافت، به کتاب خدا، سیره پیامبر (ص)و ابوبکر و عمر عمل کند. علی (ع) در جواب گفت: «امید آن دارم که در محدوده دانش، توانایی و اجتهاد خود به کتاب خدا و سنت رسول‌خدا (ع) عمل کنم» در واقع امیرالمؤمنین با اینکه می‌توانست به مصلحت دروغ بگوید، حقیقت را گفت و از خلافتی که از دروغ مصلحتی گرفته شده باشد سرباز زد. سپس عبدالرحمن شرط خود را با عثمان در میان گذاشت و او بلافاصله پذیرفت. به همین جهت، ابن‌ عوف با عثمان بیعت کرد (الکامل فی تاریخ، ج ۳، ص ۶۶).