کد درس: 3030501 هدف کلی : آشنایی با شخصیت امام خمینی (ره) و نقش ایشان در احیای اسلام عنوان جزئی:اسلام آمریکایی و اسلام ناب محمدی (ص) مدت زمان:60 دقیقه
وجه بیان: شاید بتوان گفت که مهمترین هدف و وظیفهای که امام خمینی (ره) بهعنوان رهبر و بنیان¬گذار انقلاب اسلامی برای خود و پیروانشان در نظر داشتند، تشکیل حکومت و جامعه توحیدی بر اساس آموزههای راستین اسلام و دفاع از اصول آن در تمامی شرایط است. اما ازآنجاییکه اسلام راستین همواره مسلمانان را به پویایی و عدم انفعال در مبارزه با مستکبرین و منافقین و عدم سکوت در برابر ظالمین، برقراری عدالت و حمایت از محرومان و کمتر برخورداران و... دعوت کرده است، عدهای در هر عصر و زمان برای حفظ منافع خود همواره سعی در به گوشه راندن اسلام راستین و تبلیغ تفسیری از اسلام هماهنگ با منافع خود کردهاند. امام خمینی (ره) در راه دفاع از انقلاب اسلامی با نگاه عمیق و شناخت دقیق خود از اوضاع زمانه عبارات اسلام ناب محمدی (ص) و اسلام آمریکایی را به خدمت گرفته و در موارد متعدد به مرزبندی بین این دو نوع قرائت از اسلام پرداختهاند. امید است تا فراگیران پس از آشنایی با این مبحث اولاً توانایی تمییز و شناخت شاخصههای هریک از این دو قرائت را به دست آورند و ثانیاً سعی داشته باشند در زندگی فردی و اجتماعی خود از آموزههای اسلام ناب محمدی الگو گیرند و در جهت دفاع از آن بکوشند.
هدف شناختی: با برخی از شاخصههای بنیادین اسلام ناب محمدی (ص) یعنی ۱. سازشناپذیری با زورگویان ۲. حمایت از ضعفا و پابرهنگان ۳. دوری از دنیازدگی و عافیتطلبی ۴. منحصر نشدن دین به امور فردی ۵. عدالتطلبی ۶. حریت و آزادی و ۷. حساسیت داشتن نسبت به مسائل دنیای اسلام آشنا میشود. با شاخصههای بنیادین اسلام آمریکایی یعنی ۱. انزوا و عافیتطلبی ۲. جداکردن دین از سیاست ۳. توجه و تحجر به ظواهر دین . 4.ذلت و سرسپردگی در برابر استکبار و خوشخدمتی به آنها ۵. بیتوجهی به پا برهنگان و مظلومان آشنا میشود. توانایی مرزبندی بین اسلام ناب و اسلام آمریکایی و قضاوت در خصوص آنان را به دست میآورد.
هدف عاطفی: به اسلام ناب محمدی (ص) و احیاگر آن یعنی امام خمینی (ره) اعتقاد و دلبستگی دارد. از مظاهر و مصادیق اسلام آمریکایی بیزار است.
هدف رفتاری: سعی میکند تا فعالیتهای جهادی در رفع محرومیت از پابرهنگان به برقراری اسلام ناب کمک کند.
جملات کلیدی: امام خمینی (ره): «ما یک اسلام نداریم؛ بلکه اسلامهای متفاوتی داریم و همه این اسلامها از اعتبار برخوردار نیستند؛ یکی در خدمت قدرتهای استعماری، تحجر، پولدارها، جهان سرمایهداری، پرخورها و یکی در جهت حمایت از توده¬های میلیونی، مستضعفین، کسانی که بر آنها غضب شده، کسانی که زیر سلطه استعمار هستند» (صحیفه امام، ج ۲۰، ص ۲۳۶). مقام معظم رهبری: «اسلام ناب محمّدی، اسلام عدل و قسط است؛ اسلام عزت و اسلام حمایت از ضعفا و پابرهنگان و محرومان است؛ اسلام دفاع از حقوق مظلومان و مستضعفان است؛ اسلام جهاد با دشمنان و سازشناپذیری با زورگویان و فتنهگران است؛ اسلام اخلاق و فضیلت و معنویت است. اسلام امریکایی، چیزی به نام اسلام است که در خدمت منافع قدرتهای استکباری و توجیهکنندة اعمال آنهاست؛ بهانهای برای انزوای اهل دین و نپرداختن آنان به امور مسلمین و سرنوشت ملتهای مسلمان است» (پیام به حجّاج بیتاللهالحرام اوّل ذیالحجّة ۱۴۰۹ مورخ ۱۴/۰۴/۱۳۶۸ به نشانی farsi.khamenei.ir/message-content?id=2126).
کلیدواژه: اسلام ناب محمدی و اسلام امریکایی - امام خمینی (ره) - شاخصه¬های اسلام ناب محمدی (ص) - شاخصههای اسلام آمریکایی
سؤالاتی که ارائه این عنوان به آنها پاسخ میدهد: شاخصههای بنیادین اسلام ناب محمدی (ص) کداماند؟ شاخصههای بنیادین اسلام آمریکایی کداماند؟ تفاوتهای بین اسلام ناب محمدی (ص) و اسلام آمریکایی چیست؟
اهـــداف درس
ورود به بحث: مطالعه بخشهایی از کتاب جدال دو اسلام به انتخاب مربی تحقیق و ارائه توسط فراگیران جلسه
زمان و مکان پیشنهادی: دیدار از لانه جاسوسی ایام ۱۳ آبان
اسلام ناب محمدی (ص) و اسلام آمریکایی در سخنان مقام معظم رهبری : امام خمینی اسلام را به اسلام ناب محمدی و اسلام آمریکایی تقسیم کرد ... سخن امام فقید ما، آن داعی الیاللَّه و فانی فیاللَّه آشکار میشود که اسلام را به اسلام ناب محمّدی (ص) و اسلام امریکایی تقسیم میکرد. اسلام ناب محمّدی، اسلام عدل و قسط است؛ اسلام عزت و اسلام حمایت از ضعفا و پابرهنگان و محرومان است؛ اسلام دفاع از حقوق مظلومان و مستضعفان است؛ اسلام جهاد با دشمنان و سازشناپذیری با زورگویان و فتنهگران است؛ اسلام اخلاق و فضیلت و معنویت است. اسلام امریکایی، چیزی به نام اسلام است که در خدمت منافع قدرتهای استکباری و توجیهکننده اعمال آنهاست؛ بهانهای برای انزوای اهل دین و نپرداختن آنان به امور مسلمین و سرنوشت ملتهای مسلمان است؛ وسیلهای برای جداکردن بخش عظیمی از احکام اجتماعی و سیاسی اسلام از مجموعه دین و منحصر کردن دین به مسجد است (و مسجد نه بهعنوان پایگاهی برای رتقوفتق امور مسلمین - چنانکه در صدر اسلام بوده است - بلکه بهعنوان گوشهای برای جداشدن از زندگی و جداکردن دنیا و آخرت). اسلام امریکایی، اسلام انسانهای بیدرد و بیسوزی است که جز به خود و به رفاه حیوانی خود نمیاندیشند؛ خدا و دین را همچون سرمایة تجار، وسیلهای برای زراندوزی یا قدرتطلبی میدانند و همة آیات و روایاتی را که برخلاف میل و منفعتشان باشد، بیمحابا به زاویة فراموشی میافکنند و یا وقیحانه تأویل میکنند... ولی اسلام ناب محمّدی، سیاست را بخشی از دین و غیر قابل جدایی از آن میداند و همة مسلمین را به درک و عمل سیاسی دعوت میکند؛ و این چیزی است که ملتهای مسلمان باید همواره از امام فقید خود و زبان گویای اسلام به یاد داشته باشند (پیام به حجّاج بیتاللهالحرام اوّل ذیالحجّة ۱۴۰۹ مورخ ۱۴/۰۴/۱۳۶۸ به نشانی https://farsi.khamenei.ir/message-content?id=2126). راز اصلی جذب دلها و مقاومت مردم در انقلاب، اسلام ناب بود بهخاطر اسلام، خدا دلها را متوجه انقلاب و رهبر و ملت ایران کرد. آن چیزی که به پاها و دلهای شما قوّت داد، تا بتوانید راههای طولانی را طی کنید و به اینجا بیایید، اسلام ناب و مدافع مظلوم و ناسازگار با ظالم بود. این اسلام است که دلها را جذب و جمع میکند و نیرویی عظیم و شکستناپذیر به وجود میآورد. راز اصلی همین نکته است که ما باید آن را درست درک کنیم و همیشه به یاد داشته باشیم. انقلاب اسلامی تا وقتیکه در خط صحیح اسلام ناب - یعنی خط امام - بادقت حرکت میکند و شما مردم دین و اسلام را بر هر چیز دیگر ترجیح میدهید و روحیة دفاع از اسلام و ارزشهای اسلامی را زنده نگه میدارید و شعارهای کوبنده و برخاسته از متن اسلام را موردتوجه قرار میدهید، نه امریکا و نه شرق و غرب و نه ارتجاع و نه هیچ قدرت دیگر، قادر نخواهند بود که شما و کشور و نظام جمهوری اسلامی را از حرکت به سمت هدفهای خود بازدارند (بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم مورخ ۲۱/۰۴/۱۳۶۸ به نشانی https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2139). در انقلاب اسلامی، اسلام ناب محمدی جایگزین اسلام آمریکایی شد طبیعت اسلام ناب، طبیعتی پُرجاذبه است و دلهایی را که آلودة غرضورزی و کینهتوزی نباشد، به خود جلب میکند و این همان است که انقلاب ما و امام ما، دوباره در جهان مطرح کردند و بر دلها و چشمهای نیازمند و جستجوگر عرضه داشتند. در مدرسة انقلاب که امام ما بنیان گذارد، بساط اسلام سفیانی و مروانی، اسلام مراسم و مناسک میانتهی، اسلام در خدمت زر و زور و خلاصه اسلام آلت دست قدرتها و آفت جان ملتها برچیده شده و اسلام قرآنی و محمّدی (صلیالله علیه و آله و سلّم)، اسلام عقیده و جهاد، اسلام خصم ظالم و عون مظلوم، اسلام ستیزنده با فرعونها و قارونها و خلاصه، اسلام کوبندة جباران و برپاکنندة حکومت مستضعفان، سر برکشیده است. در انقلاب اسلامی، اسلام کتاب و سنت، جایگزین اسلام خرافه و بدعت؛ اسلام جهاد و شهادت، جایگزین اسلام قعود و اسارت و ذلت؛ اسلام تعبد و تعقل، جایگزین اسلام التقاط و جهالت؛ اسلام دنیا و آخرت، جایگزین اسلام دنیاپرستی یا رهبانیت؛ اسلام علم و معرفت، جایگزین اسلام تحجر و غفلت؛ اسلام دیانت و سیاست، جایگزین اسلام بیبندوباری و بیتفاوتی؛ اسلام قیام و عمل، جایگزین اسلام بیحالی و افسردگی؛ اسلام فرد و جامعه، جایگزین اسلام تشریفاتی و بیخاصیت؛ اسلام نجاتبخش محرومین، جایگزین اسلام بازیچة دست قدرتها؛ و خلاصه اسلام ناب محمّدی (صلیالله علیه و آله و سلّم)، جایگزین اسلام امریکایی گردید و مطرحشدن اسلام بدین صورت و با این واقعیت و جدیت است که موجب خشم سراسیمه و دیوانهوار کسانی شده است که دل به زوال اسلام در ایران و در همة کشورهای اسلامی بسته بودند و یا از اسلام، فقط نامی بیمحتوا و وسیلهای برای تحمیق و اغفال مردم را میپسندیدند و لذا از روز اول پیروزی انقلاب تا امروز، هیچ فرصتی را برای تهاجم و ضربهزدن و توطئه و بدخواهی نسبت به جمهوری اسلامی و کانون حرکت جهانی اسلام یعنی ایران از دست ندادهاند (پیام به مناسبت اولین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی (ره) مورخ ۱۰/۰۳/۱۳۶۹ به نشانی https://farsi.khamenei.ir/message-content?id=2316). اسلام تطبیق داده شده با اصول آمریکایی و غربیها اسلام نیست امروز دنیای اسلام برای بهدستآوردن عزّت و موجودیّت و هویّتِ خود یک راه بیشتر ندارد و آن برگشت به اسلام است؛ البته اسلام واقعی، نه یک اسلام متحجّرِ آمیخته با خرافات که دشمنان اسلام تبلیغ میکنند و میگویند اسلام این است - اینطور اسلامی کارآمد نیست - و نه اسلامِ تطبیق داده شده با اصول امریکایی و موردنظر غربیها که آن هم اسلام نیست؛ هر دوی اینها اسلام امریکایی است که امام بزرگوار ما تقابل ایجاد کردند و فرمودند: «اسلام امریکایی» و «اسلام ناب محمّدی». اسلام ناب و خالص، اسلامِ توحید و وحدت بین امّت اسلامی، اسلامِ «و لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا» (نساء – ۱۴۱)، اسلامِ «الاسلام یعلو و لا یعلی علیه» (مناقب آل ابیطالب (ع)، ج۳، ص ۲۷۹)، اسلامی که میگوید: «و لو انّ اهل القری آمنوا و اتّقوا لفتحنا علیهم برکات من السّماء و الأرض» (اعراف - ۹۶). برگشت به این اسلام، تنها علاج و نسخة درمان امّت اسلامی است و این ممکن است. امروز حرکت به سمت این اسلام، از شرق تا غرب دنیای اسلام، همهجا را فراگرفته و این همان چیزی است که دشمنان اسلام را دستپاچه کرده است (بیانات در دیدار کارگزاران نظام مورخ ۲۹/۰۲/۱۳۸۲ به نشانی https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3178). تحقق اسلام ناب جز با تشکیل نظام اسلامی امکانپذیر نیست اولین و اصلیترین نقطه در مبانی امام و نظرات امام، مسئلة اسلام ناب محمدی است؛ یعنی اسلام ظلمستیز، اسلام عدالتخواه، اسلام مجاهد، اسلام طرفدار محرومان، اسلام مدافع حقوق پابرهنگان و رنجدیدگان و مستضعفان. در مقابل این اسلام، امام اصطلاح «اسلام آمریکائی» را در فرهنگ سیاسی ما وارد کرد. اسلام آمریکائی یعنی اسلام تشریفاتی، اسلام بیتفاوت در مقابل ظلم، در مقابل زیادهخواهی، اسلام بیتفاوت در مقابل دستاندازی به حقوق مظلومان، اسلام کمک به زورگویان، اسلام کمک به اقویا، اسلامی که با همة اینها میسازد. این اسلام را امام نامگذاری کرد: اسلام آمریکائی. فکر اسلام ناب، فکر همیشگی امام بزرگوار ما بود؛ مخصوص دوران جمهوری اسلامی نبود؛ منتها تحقق اسلام ناب، جز با حاکمیت اسلام و تشکیل نظام اسلامی امکانپذیر نبود. اگر نظام سیاسی کشور بر پایة شریعت اسلامی و تفکر اسلامی نباشد، امکان ندارد که اسلام بتواند با ستمگران عالم، با زورگویان عالم، با زورگویان یک جامعه، مبارزة واقعی و حقیقی بکند؛ لذا امام حراست و صیانت از جمهوری اسلامی را اوجب واجبات میدانست. اوجب واجبات، نه از اوجب واجبات. واجبترین واجبها، صیانت از جمهوری اسلامی است؛ چون صیانت اسلام - به معنای حقیقی کلمه - وابستة به صیانت از نظام سیاسی اسلامی است. بدون نظام سیاسی، امکان ندارد (خطبههای نمازجمعه در بیست و یکمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمهالله) مورخ ۱۴/۰۳/۱۳۸۹ به آدرس https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=9524). • اسلام آمریکایی و شاخصههای آن در نقطه مقابل «اسلام ناب محمدی» که اسلام رحمانی، با پایه عقلانیت و توجه به زمان و مکان و... است؛ نوعی برداشت از اسلام است که در ادبیات امام خمینی از آن بهعنوان «اسلام آمریکایی» یاد میشود. در مبانی و اصول رفتاری این نوع از اسلام دگرگونیهای بسیاری رخداده است. بر اساس بینش و اندیشه حضرت امام، این نوع اسلام، وارونه شده و دینی بیمحتوا و متظاهر و یاری گر قدرتهای استکباری و استبدادی است. به همین دلیل هم حمایتهای قدرتهای استکباری، اعم از غربی و شرقی را در پی دارد. این نوع برداشت از دین - بهویژه از دین اسلام - بیشتر متناسب با اهداف جریان سرمایهداری و گروههای ظالم در جهان است که عموماً منافع آنها در تضاد با اسلام راستین قرار دارد. در اسلام امریکایی دیانت جدای از سیاست تعریف میشود. درحالیکه در اسلام ناب دیانت و سیاست دوروی آن هستند و مبارزه و مقابله با مستکبران و دفاع از ستمدیدگان از اهداف آن است. یکی دیگر از ویژگیهای اسلام آمریکایی که عاملی برای شناسایی و تفکیک از اسلام اصیل است، ویژگی همپوشانی این نوع اسلام در قالب اسلام راستین است، با این توضیح که اسلام آمریکایی بر خلاف محتوای ناصحیحی که دارد، توجه ویژهای برای حفظ ظواهر و رعایت شعائر نمادین دین قائل است. امام خمینی همواره پشتیبان اسلام ناب محمدی بود، و اسلامِ پابرهنگان و رنجدیدگان و اسلامِ عارفانِ مبارزهجو را اسلام ناب محمدی میدانست و در مقابل، اسلام سرمایهداران، متکبران، مرفهان بیدرد، منافقان، راحتطلبان و فرصتطلبان را مظهر اسلام آمریکایی معرفی میکرد. معرفی این دو نوع برداشت از اسلام بهگونهای برایشان اهمیت داشت که در دو سال پایانی عمر شریفشان، با پیامهای پیاپی ویژگیهای آنها را بیان کرد؛ ازجمله در پیام قبولی قطعنامه ۵۹۸، فرمان تشکیل بسیج دانشجویی و پیام به هنرمندان میتوان آن را دید. اسلام آمریکایی و مفهوم آن امام خمینی از آغاز روشنگریهای خود از سال ۱۳۲۳ و نیز آغاز نهضت اسلامی از سال ۱۳۴۱ تلاش کرد با شناساندن اسلام راستین به جامعه، اداره حکومت را بر اساس آن رقم بزند (امام خمینی، کشف اسرار، ص ۱۷۹ - ۱۸۵؛ همو، ولایتفقیه، ص ۱۰). برپایی نظام جمهوری اسلامی ایران فرصت مناسبی برای اجرای اسلام ناب محمدی ایجاد کرد؛ درعینحال برداشتهای مختلف و گاه بیراهه از اسلام، به طرح موضوع اسلام آمریکایی کشیده شد که نقطه مقابل اسلام ناب بود. اصطلاح «اسلام ناب محمدی» از نوآوریهای امام خمینی است که از اواخر دهه شصت در ادبیات سیاسی کشور رایج شده است. ایشان نخستینبار در ۳۱ شهریور ۱۳۶۶ از اسلام اصیل با عنوان «اسلام ناب رسول گرامی» یادکرد (صحیفه امام، ج ۲۰، ص ۳۹۲) و ۱۱ فروردین ۱۳۶۷ در پیام به ملت ایران به مناسبت انتخابات سومین دوره مجلس شورای اسلامی، اصطلاح «اسلام ناب محمدی» را به کاربرد و اسلام برابر آن را «اسلام آمریکایی» نام نهاد. (همان، ج ۲۱، ص ۹ - ۱۱) البته در پیامها و سخنرانیهای بعدی، ابعاد و زوایای آنها را تشریح کرد. در بیان مفهوم «اسلام آمریکایی»، امام خمینی برای فهم بهتر و دقیقتر، آن را به صدر اسلام نسبت میداد؛ یعنی اسلامِ پیغمبر اکرم (ص) و اولیای ایشان را اسلام ناب، و اسلام ساختگیِ امثال معاویه و دیگر حکومتهای غاصب و جائر را تا کنون، اسلام آمریکایی میدانست. یعنی اسلامی که دولتهای دستنشانده استعمار و استکبار به وجود آوردهاند تا اغراض شوم استعمارگران تأمین گردد. (همان، ج ۲، ص ۴۸۶) از نگاه ایشان از صدر اسلام تا کنون خط اسلام آمریکایی در میان مسلمانان وجود داشته است؛ خط راحتطلبی که تلاش کرده است در عین عبادت خدا، طعمه خود را یافته، راحت و بیدغدغه زندگی کند و به تعبیر امیرالمؤمنین علی (ع) افرادی که همّشان، علفشان است (نهجالبلاغه، نامه ۴۵، ص ۴۴۱) و کاری با ظلم و بیدادگری ظالمان زمان ندارند. به جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار، و جنگ پابرهنهها و مرفهان بیدرد باور ندارند. (صحیفه امام، ج ۱۴، ص ۵۲۰؛ ج ۲۱، ص ۸۵) امام خمینی، اسلام آمریکایی را اسلام سرمایهداری، اسلام مستکبرین، اسلام مرفهین بیدرد، اسلام نفاق و دورویی، اسلام راحتطلبان، اسلام فرصتطلبان، (همان، ج ۲۱، ص ۱۱) اسلام اشرافیت، اسلام ابوسفیان، اسلام روحانیان درباری، اسلام مقدسنماهای حوزههای علمیه و دانشگاهی، اسلام ذلت و نکبت، اسلام پول و زور، اسلام فریب و سازش و اسارت، اسلام حاکمیت سرمایه و سرمایهداران بر مظلومین و پابرهنهها (همان، ص ۸۰) اسلام سرمایهداری مدرن و کمونیسم خونآشام، اسلام رفاه و تجمل، اسلام التقاط و اسلام سازش و فرومایگی (همان، ص ۱۴۵) شمرده است. با این نگاه امام خمینی، بهراستی، یکی از ویژگیهای اسلام آمریکایی که عاملی برای شناسایی و تفکیک از اسلام حقیقی است، ویژگی همپوشانی این نوع اسلام در قالب اسلام راستین است؛ با این توضیح که برخلاف محتوای ناصحیحی که دارد، توجه ویژهای برای حفظ ظواهر و رعایت شعائر نمادین دین قائل هست. بهعنوان نمونه با این که انجام فرائض دینی بر تمام مسلمین واجب شمرده شده، لکن اصل حرّیت و آزادگی در دین اسلام و سر تعظیم فرودنیاوردن در مقابل ظالمان از اصول اساسی آن محسوب میشود؛ اما آنچه که مشاهده میشود این است که گاهی به بهانه بهجایآوردن سنت نبوی، و گاهی به بهانه تعظیم شعائر دینی دست به بدعتهایی میزنند که نه با منابع اسلامی و نه با مبانی عقلی جور درمیآید، بلکه تنها ادعایی از اسلامگرایی است که میتوان بهجرئت گفت که مصداق آیه شریفه «وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ لاَ تُفْسِدُواْ فِی الأَرْضِ قَالُواْ إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ؛ و چون به آنان گفته شود در زمین فساد نکنید، میگویند ما خود اصلاحگر هستیم» (بقره – ۱۱) هستند. شاخصههای اسلام آمریکایی برخی از این ویژگیها باتوجهبه آثار حضرت امام چنین است: 1. راحتطلبی قرآن کریم دینداری را دارای چارچوبهایی میداند و سیره پیامبر اسلام (ص) و ائمه اطهار (ع) نیز نشانگر آن است که دینداری دارای ضوابط و شرایطی است و انسان نباید فکر کند بیهدف رها شده (قیامت - ۳۶) و زبانی به دینوایمان اقرار نماید، کفایت کرده و به حال خود رها شده و آزمایش نمیشود (عنکبوت - ۲). راحتطلبی حالتی در انسان ایجاد میکند که اندکاندک همه مفاهیم اعتقادی او را دگرگون میسازد. انسان راحتطلب مفاهیم دین را بهگونهای توجیه و تفسیر میکند که با امیال و هواهای نفسانی او در تزاحم نباشد و تکلیفی برایش ایجاد نکند. از نگاه امام خمینی اسلام حقیقی مخالف اینگونه برداشتهاست. اسلام راستین ظلمستیز است (صحیفه امام، ج ۱۱، ص ۲۶۴) و هر نوع ظلمستیزی با راحتطلبی قابلجمع نبوده و در تضاد است؛ لذا راحتطلبی یکی از ویژگیهای اسلام آمریکایی است. (همان، ج ۲۱، ص ۱۱ و ۸۶) امام خمینی بر این باور است که مذهب تشیع، مذهب خون و شمشیر است و همه انبیا (ع) و اولیای بزرگ، تمام عمرشان را صرف مبارزه با بیدادگری کردند و اگر بنا بر راحتطلبی بود، قیام امام حسین (ع) پدید نمیآمد (همان، ج ۱۴، ص ۵۲۰ - ۵۲۱) و ملتی که میخواهد مستقل و آزاد باشد و وابسته و تحت سلطه نباشد، باید برای همه چیز مهیا باشد و راحتطلبی را کنار بگذارد. (همان، ۵۲۲) از دیدگاه امام خمینی راحتطلبی چند رُویه و سویه دارد؛ روی دیگر راحتطلبی سازش با ستم کاران و مستبدان است. برای همین اسلام آمریکایی را اسلام ذلت، نکبت، فریب و سازش و اسارت و فرومایگی مینامد. (همان، ج ۲۱، ص ۸۰ و ۱۴۵) و مردم و مسئولان نظام را هشدار میدهد که مواظب باشند به این بلا دچار نشوند. 2. سرمایهداری ظالمانه واژه سرمایهداری علاوه بر «نظام اقتصادی سرمایهداری» به جمعکردن و داشتن مال و ثروت و انباشت سرمایه نیز گفته میشود. این دو معنا از سرمایهداری در کلام و بیان امام خمینی، بدون ورود به بحثهای فنی و تخصصی آمده است. سرمایه و سرمایهداری تا زمانی که از راه کسب حلال و قانونی باشد و از حالت ابزاری خارج نشود، پذیرفته شده است. امام خمینی معتقد بود اقتصاد اسلامی، نظامی متعادل است که مالکیت خصوصی را به رسمیت میشناسد و آن را در دایرهای معین و محدود محترم میشمارد و نظارت و هدایت آن، دستورها و احکامی دارد که عدالت اجتماعی را تضمین میکند. (صحیفه امام، ج ۵، ص ۴۳۶ - ۴۳۷؛ ج ۲۱، ص ۴۴۴) از دیدگاه امام خمینی اجرای درست احکام و قوانین اقتصادی اسلام موجب رشد و ترقی اقتصاد جامعه میشود و میان برخورداری از مال و ثروت و سرمایهداری که با نوعی ظلم و زیر پا گذاشتن حقوق دیگران همراه است، فاصله است و این دو با هم جمع نمیشوند (همان، ج ۴، ص ۵۱ و ۲۴۲). امام خمینی در نظام اقتصادی کشور بر رعایت سه شاخص مهم پافشاری داشتند؛ «حفظ منافع محرومان»، «گسترش مشارکت عمومی مردم» و «مبارزه با زراندوزان» (همان، ج ۲۰، ص ۳۴۰). ایشان یک نگاه اخلاقی و انسانی هم به ثروت و سرمایه داشتند و معتقد بود اگرچه آنها از راه مشروع بهدستآمده باشد، اما درصورتیکه همراه با انسانیت و اخلاق نباشد و رفتارهایی مثل کاخ نشینی، اشرافیت، اسراف، بیبندوباری، حرص و طمع، بیتوجهی به محرومان، دورویی و نفاق و... را در پی داشته باشد، (همان، ج ۱۷، ص ۳۷۴ - ۳۷۶، ۱۸۴، ۳۷۸ و ۵۳۰؛ ج ۲۱، ص ۴۴۶ - ۴۴۷) مذموم و منفی است. از نظر ایشان، ویژگی اشرافیت این است که چون همیشه ترس از مقام و موقعیت در آن وجود دارد، به زیردستها ظلم کرده و زور میگویند، و از بالادستها، ازجمله قدرتهای خارجی، ترس داشته و اطاعت حقیرانه و توسریخوری دارند و هیچوقت درد و مشکلات محرومان را نمیفهمند. (همان، ج ۱۰، ص ۱۱۷) برای همین یکی از مشخصههای اسلام آمریکایی را اسلام اشرافیت، اسلام زر و زور و تزویر میدانست و میفرمود: تمام پیامبران الهی (ع) ازجمله پیغمبر اکرم (ص) پیوسته در ستیز با سرمایهداران، اشراف و ستم کاران بودهاند (همان، ج ۴، ص ۱۸ - ۲۰) و علمای اصیل اسلام نیز هرگز زیر بار سرمایهداران و پولپرستان و خوانین نرفتهاند و همواره این شرافت را برای خود حفظ کردهاند. 3. تحجر و تحجرگرایی تحجّر در اصطلاح به بستهبودن ذهن، تنگنظری و داشتن اندیشه ساکن و راکد گفته میشود (اسفندیاری، ص ۶۵) و فرد متحجر دارای اندیشه و خصوصیاتی است که پذیرای مسائل و موضوعات فرهنگی و فکری جدید نیست (انوری، ج۳، ۱۶۳۰). امام خمینی تحجرگرایی در حوزه دین را برداشت ناقص و سطحی از دین، گرایشهای همراه با جهل، جمود، ظاهرگرایی دینی، مقدسمآبی و درک صحیح نداشتن از مصالح دینی و اجتماعی و باور نداشتن به نقش زمان و مکان در اجتهاد دانسته است (صحیفه امام، ج ۱۱، ص ۲۱۶؛ ج ۱۹، ص ۲۰؛ ج ۱۳، ص ۲۱). تحجر از موانع پیشرفت و فرگشت (به کمال رسیدن) عقل است و متحجران به استدلال عقلی و منطقی که علیه دیدگاههای آنان وجود دارد، بیتوجه بوده و اهمیت نمیدهند. در همین راستا امام خمینی علاوه بر تحجر و تحجرگرایی به واژگان مترادف آن، همانند قشریگری، ظاهربینی، مقدسمآبی و جمود نیز اشاره کردهاند (همان، ج ۳، ص ۲۲۱؛ ج ۱۷، ص ۵۲۹؛ ج ۲۱، ص ۲۴۰ و ۲۷۹ - ۲۸۰؛ امام خمینی، حدیث جنود عقل و جهل، ص ۳۲۳) تا همه ابعاد این نوع از اسلام آمریکایی بهتر و دقیقتر بر همگان روشن گردد. آموزههای اسلامی در همه زمینهها به انعطاف و تحرک لازم برای هماهنگی با تغییرات شرایط و مقتضیات زمان و مکان سفارش کرده است و جاودانگی دین نیز به همین دلیل است. برای همین امام خمینی در تبیین اسلام آمریکایی دوره معاصر از یک سو به تحجر وهابیت اشاره میکند، و از سوی دیگر، از داخل جبهه خودی یاد میکند که در دوران مبارزه، گلوله حیله و مقدسمآبی و تحجر آنان، هزار بار بیشتر از باروت و سرب، جگر و جان را میدرید و مانع مبارزه با طاغوت میشد. (صحیفه امام، ج ۲۱، ص ۸۰ - ۸۱ و ۲۸۰) 4. تفکر التقاطی یکی دیگر از ویژگیهای اسلام آمریکایی، التقاط است که به معنای افزودن مفاهیم و دیدگاههای ناسازگار به معارف و آموزههای اسلامی در اندیشه و عمل است. التقاط در اصطلاح به دستچینکردن خودسرانه عقاید و اندیشههای ناهمگون، بدون پایداری روی اصول معین و مشخص گفته میشود (آقابخشی و افشاریراد، ص ۱۷۸). پس، التقاط دینی به درآمیختن آموزههای غیردینی با اصولدینی گویند که در نتیجه آن، جوهره دین اصیل، تجزیه خواهد شد و معیار سنجش دین تغییر میکند. علامه شهید، استاد مرتضی مطهری التقاط را محصول اندیشهای شمرده است که به استقلال فکری مکتب اسلام باور ندارد و با گرفتن بخشهایی از مکاتب گوناگون، مانند کمونیسم و سرمایه¬داری و آمیختن آن با مطالبی از اسلام، آن را بهعنوان مکتب اسلام عرضه میکند. (مطهری، ج ۲۴، ص ۲۴۳ - ۲۴۴). سرانجام این که مهمترین و درخشانترین کانون اندیشه امام خمینی، بازشناسی اسلام اصیل از غیراصیل و رها ساختن آن از تحجر و التقاط و دگراندیشی بود. ایشان ضمن رد و نقد دیدگاههای التقاطی که یکی از مصادیق اسلام آمریکایی است، اسلام را مکتبی غنی و بینیاز از ضمیمهکردن مطالبی از مکاتب دیگر میدانست و بر پیروی از اصول اسلام آنچنان که در خود اسلام هست، تأکید میکرد.