کد درس: 2020101
هدف کلی: آشنایی با ویژگی‌ها و مسئولیت‌‌های امام
عنوان جزئی:  سعی و اهتمام ائمه در باب دین
مدت زمان: 180 دقیقه (3 جلسه 60 دقیقه‌‌ای)

​​​​​​​​​​​​​​
ثبت گزارش

وجه بیان:
ائمه اطهار (ع)، به‌عنوان حجت‌‌های خداوند در زمین، دارای ویژگی‌هایی چون علم الهی، عصمت، سه رسالت بزرگ را بر عهده‌دارند که عبارت‌اند از:
1. تبلیغ، تعلیم و مرجعیت دینی
2. رهبری معنوی و اخلاقی جامعه
3. زعامت و رهبری سیاسی و اجتماعی جامعه
 مربیان ارجمند می‌‌بایست برای فراگیران تبیین نمایند که حضرات معصومین (ع) علی‌رغم شرایط بسیار متفاوت در زمان هر معصوم(ه)، مسئولیت‌های فوق را به احسن وجه به انجام رسانده‌‌اند.
​​​​​​​

هدف شناختی:
با ویژگی‌ها و رسالت‌‌های امام(ع) آشنا می‌شود.
با پیشوایی همه‌‌جانبه امام(ع) در جامعه آشنا می‌شود.
امامت را مختص به یک‌زمان و جغرافیای خاص نمی‌داند.
با حکمت تصمیمات و اقدامات ائمه (ع) متناسب با مقتضیات زمان آشنا می‌شود.

​​​​​​​
هدف عاطفی:
جلب رضایت خداوند متعال و امام عصر خود، برایش اولویت پیدا می‌کند.
به واسطه این حیات معنوی و اخلاقی خود، به معصومین (ع) احساس دِین می‌کند.
به مطالعه پیرامون سیره اهل‌بیت (ع) علاقه‌مند می‌شود.

هدف رفتاری:
امام (ع) را در تمامی عرصه‌های زندگی خود، الگو قرار می‌دهد
تلاش می‌کند به دستورات ایشان عمل نماید. «واجعلنی من الممتثلین لاوامره»
سعی می‌کند تا در حد توانش تلاش‌های امام معصوم (ع) را بشناسد و ایشان را به دوستانش بشناساند. «وَجَعَلنی مِمَّن یَقتَص آثارِکُم وَیَسلُکُ سَبیلَکُم ویَهتَدی بِهُداکُم»
همواره سعی می‌کند تا رضایت خداوند تبارک و امام عصر (عج) را جلب کند.


جملات کلیدی:
حضرت زهرا (ع) : «امامت برای حفظ نظام و تبدیل افتراق مسلمین به اتحاد است». (کشف الغمّة؛ ج 1، ص 483)

مقام معظم رهبری: «اگرچه قبل از آن به ائمه (ع) به‌صورت مبارزان بزرگی که در راه اعتلای کلمه توحید و استقرار حکومت الهی فداکاری می‌کردند، توجه داشتم؛ اما نکته‌ای که در آن برهه ناگهان برای من روشن شد، این بود که زندگی این بزرگواران، علی‌رغم تفاوت ظاهری در مجموع یک حرکت مستمر و طولانی است که از سال دهم، یازدهم هجرت شروع می‌شود و دویست و پنجاه سال ادامه پیدا می‌کند و به سال دویست و شصت - که سال شروع غیبت صغری است - در زندگی ائمه(ع) خاتمه پیدا می‌کند». (انسان 250 ساله، ص 423)

مقام معظم رهبری: «یک روزِ مجاهدت این بزرگوارها ائمه (ع) به‌قدر سال‌ها اثر می‌گذاشت؛ یک روز از زندگی مبارک اینها مثل جماعتی که سال‌ها کار کنند، در جامعه اثر می‌گذاشت. این بزرگواران دین را همین‌طور حفظ کردند و الّا دینی که در رأسش متوکل و معتز و معتصم و مأمون باشد و علمایش اشخاصی باشند مثل یحیی بن‌اکثم که با آنکه عالم دستگاه بودند، خودشان از فساق و فجار درجه‌یک علنی بودند، اصلاً نباید بماند؛ باید همان روزها به‌ کل، کلکِ آن کنده می‌شد؛ تمام می‌شد. این مجاهدت و تلاش ائمه (ع) نه فقط تشیع بلکه قرآن، اسلام و معارف دینی را حفظ کرد». (بیانات بعد از مراسم روضه‌خوانی در سالروز شهادت امام علی النقی علیه‌السلام مورخ 30/05/1383 به آدرس farsi.khamenei.ir/speech-content?id=19896).
​​​​​​​
شهید مطهری: «در فرهنگ شیعی، امامت مفهوم وسیعی دارد و در یک کلمه، امامت یعنی پیشوایی. یک مرجع احکام دینی و پیشواست، چنان‌که یک زعیم سیاسی و اجتماعی نیز پیشواست و نیز چنان‌که یک مربّی باطنی و راهنمای معنوی در باطن ضمایر پیشواست و کلمۀ «امامت» در بسیاری از تعبیرهای اسلامی‌نیز در مورد همین ولایت معنوی به کار رفته است»(ولاها و ولایت‌ها، ص77).
​​
کلیدواژه:​​​​​​​
معصومین (ع)▪ ویژگی‌ها و مسئولیت‌های امام ▪ رهبری معنوی امامان ▪ ولایت ▪ مرجعیت دینی ▪ انسان 250 ساله ▪ امام در عینیت جامعه ▪ سیره ائمه
​​​​​​​​​​​​​​
​​​​​​​سؤالاتی که ارائه این عنوان به آن‌ها پاسخ می‌دهد:
​​​​​​​​​​​​​​
رسالت‌‌ها و مسئولیت‌‌های امام چیست؟
حکمت تصمیمات ائمه (ع) در زمان‌های مختلف چیست؟
امام در چه زمینه‌هایی مرجع می‌باشد؟
آیا امامت مختص به یک‌زمان و جغرافیای خاص می‌باشد؟

اهـــداف درس

ورود به بحث:
پرسش درباره سؤالات کلیدی طرح درس
خواندن داستان‌های شهرت عوام (64)، نماز عید امام رضا (ع) (23)، برنامه کار (110) از کتاب داستان راستان
خواندن بخش‌‌های علی (ع) شخصیت دونیرویی، جاذبه‌های نیرومند و تشیع مکتب محبت و عشق از کتاب جاذبه و دافعه علی (ع) 


زمان و مکان پیشنهادی: 
مربیان عزیز می‌توانند زمان‌ها (اعیاد، وفیات و مناسبت‌های ملی) و مکان‌های خاصی (مانند حرم‌های ائمه و امامزادگان، گلزار شهدا و ...) را با توجه‌ به محتوای درس، غیر از فضای همیشگی جلسه در نظر بگیرند.
​​​​​​​
ایام غدیر و ذی‌الحجه

روش های درس

​​منابـع پیشنهادی

توضیحات سودمنـد

تبلیغ، تعلیم و مرجعیت دینی
مقام مرجعیت دینی، یعنی مقامی که دیگران باید از وی پیروی کنند، او را الگوی اعمال و رفتار خویش قرار دهند و دستورات دینی را از او بیاموزند و به‌عبارت‌دیگر زعامت دینی. چنین مقامی مستلزم عصمت است و چنین کسی قول و عملش سند و حجت است برای دیگران این همان منصبی است که قرآن کریم درباره پیغمبر اکرم می‌فرماید: «لقد کان لکم فی رسول‌الله اسوة حسنة لمن کان یرجوا الله و الیوم الاخر و ذکر الله کثیرا» و «قل ان کنتم تحبون الله فاتبعونی یحببکم الله و یغفر لکم ذنوبکم». در این آیات رسول‌الله را الگویی معرفی کرده که مردم باید رفتار و اخلاقشان را با رفتار و اخلاق او تطبیق دهند و او را مقتدای خویش سازند و این خود دلیل عصمت آن حضرت است از گناه و خطا؛ زیرا اگر خطا و گناهی ممکن بود از او صادر گردد دیگر جا نداشت خدای متعال او را پیشوا و مقتدا معرفی کند. این مقام پس از پیغمبر به اهل‌بیت رسیده است. امامت و پیشوایی و مقتدایی دینی، به‌طوری‌که آنچه پیشوا می‌گوید و هر طور عمل می‌کند سند و حجت الهی تلقی شود، نوعی ولایت است؛ زیرا نوعی حق تسلط و تدبیر و تصرف در شئون مردم است. (ولاها و ولایت‌ها، ص62). در اینجا سعی می‌کنیم تا به‌طور خلاصه مثال‌هایی در این ‌رابطه با استفاده از سیره ائمه اطهار (ع) بزنیم.

1. امیرالمؤمنین (ع) 
امیرالمؤمنین علی (ع) به‌عنوان پرورش‌یافته و حاصل عمر گران‌قدر پیامبر عظیم‌الشأن (ص)، تلاش‌های بسیاری پس از شهادت ایشان برای هدایت مردم و زنده نگه‌داشتن اوامر الهی کردند. گرچه به خاطر وجود کج‌فهمی و لجاجت برخی از افراد نتوانستند از حق خود در رسیدن به خلافت استفاده کنند اما در طول آن 25 سال دوری از خلافت سعی کردند تا در حد توان به انحاء گوناگون به کمک مردم و همچنین تبلیغ، تعلیم و مرجعیت دینی جامعه بشتابند. از جمله کارهایی که ایشان در طول دوره 25 ساله انجام دادند می‌توان به تفسیر قرآن و حل مشکلات آیات و تربیت شاگردان همانند ابن عباس، پاسخ به پرسش‌های دانشمندان دیگر ادیان از جمله یهودیان و مسیحیان که پس از فوت پیامبر (ص) برای تحقیق درباره اسلام رهسپار مدینه می‌شدند، بیان حکم بسیاری از مسائل جدید که در مورد آنها نصی از پیامبر اکرم (ص) و قرآن نرسیده بود، حل مشکلات و بن‌‌بست‌‌هایی که حکومت از برطرف‌کردن آن‌‌ها عاجز بود اشاره کرد. از شیوه‌های تبلیغی حضرت می‌توان به حکمت، موعظه، مجادله، حقیقت‌‌گرایی، توجه به فهم مخاطب و تبلیغ عملی اشاره کرد.

2. امام زین‌العابدین (ع) 
 بعد از حادثه عاشورا و سختی‌هایی که بر اهل‌بیت (ع)  وارد شد جامعه با یک خفقان شدید روبرو بود و به سبب این استبداد و خفقان، امام سجاد (ع) توانایی انجام خیلی از فعالیت‌ها را نداشتند. در این دوران بود که حضرت زین‌العابدین
(ع) دست به اقداماتی زدند که به عقیده برخی سبب رویش مجدد نهال اسلام و بازگشت مرجعیت علمی و دینی به خاندان رسول اکرم (ص) شد. ایشان در عین محدودیت‌‌هایی که داشتند شروع به تربیت شاگردانی کردند که بدون شک گل سرسبد این افراد فرزند عزیزشان امام محمد باقر (ع) بودند که بعدها به همراه امام صادق (ع) پایه‌‌گذار و پیش‌‌برنده نهضت علمی شدند. ایشان در کنار تربیت شاگردان، به اصلاح و رفع اشکالات احادیث و روایات موجود پرداختند. همچنین در کنار رعب و وحشتی که وجود داشت یکی از مسائلی که در عصر ایشان سبب شده بود تا پایه‌های حکومت غاصبین در بین عامه مردم محکم بماند، حمایت شبه عالمانی بود که از این افراد صورت می‌گرفت. حضرت امام سجاد (ع) در این زمینه هم به میدان مبارزه آمدند و با این شبه عالمان و افکار آن‌‌ها مقابله کردند. ایشان در سراسر دوران امامتشان سعی داشتند تا جامعه اسلامی را به مسیر اصیل و راستینش بازگردانند.

3. امام صادق
(ع) 
امام صادق
(ع) به‌واسطه بنیان‌گذاری فقه جعفری و مکتب شیعی از جایگاه مهم و رفیعی برخوردار هستند. عصر امام صادق (ع) یکی از طوفانی‌ترین دوره‌های تاریخ اسلام است. در این دوران، قیام‌ها و انقلاب‌های پیاپی گروه‌های مختلف، به‌ویژه از طرف خون‌‌خواهان امام حسین (ع) به وقوع پیوست. همین انقلاب‌ها به انتقال حکومت بنی‌امیه به بنی‌عباس منجر شد. از طرف دیگر دوره آن حضرت (ع) عصر برخورد اندیشه‌ها و پیدایش فرقه‌ها و مذاهب مختلف بود. در آن زمان فرقه‌های متعددی پدید آمده بودند که عقاید و آراء خود را درباره اصول و فروع دین ابراز می‌کردند. افزون بر آن در زمینه هر یک از شاخه‌های علوم اسلامی نیز در میان کارشناسان آن علم، اختلاف‌نظر وجود داشت. به‌عنوان‌مثال در علوم قرائت قرآن، تفسیر، حدیث، فقه و علم کلام، بحث‌ها و مناقشات داغی درمی‌گرفت و هر شخص به نحوی نظر می‌داد و از عقیده‌ای خاص طرف‌داری می‌کرد. عده‌ای از دانشمندان غیرمسلمان نیز آزادانه در میان مسلمانان رفت‌وآمد می‌کردند و با علمای مسلمان به بحث و گفت‌وگو می‌نشستند. آنان شبهاتی درباره مبدأ و معاد و نبوت و دیگر اندیشه‌های مذهبی مطرح می‌کردند که بررسی یا رد بعضی از آنها چندان آسان نبود. در این دوره هرگونه سستی و کوتاهی موجب تضعیف دین و کاهش اعتماد مردم به تعالیم سازنده اسلام می‌شد. در آن شرایط امام صادق (ع) در صدد نجات توده‌های مردم از الحاد، بی‌دینی و کفر برآمد و کوشید مانع انحراف مردم از اصول و معارف اصیل اسلامی شود؛ به ‌موازات آن، با برنامه‌هایی دقیق و هوشمندانه، استحکام و برتری تعالیم و آموزه‌های آسمانی اسلام را به نمایش می‌گذاشت.
در این شرایط دشوار، امام جعفر صادق (ع) به احیا و ترویج معارف اسلامی پرداخت و مکتب علمی عظیمی به وجود آورد که محصول و بازده آن، چهار هزار شاگرد (حتی از مذاهب دیگر) متخصص در رشته‌های گوناگون علمی بود. اینان در سراسر سرزمین پهناور اسلامی آن روز پراکنده شدند. هر یک از آنها خود، بازگوکننده منطق امام
(ع) بود که همان منطق اسلام است و پاسدار میراث دینی و علمی و نگهدارنده اسلام راستین به شمار می‌آمد. این شاگردان مدافع اسلام و مانع نفوذ افکار ضداسلامی و ویرانگر در میان مسلمانان شدند. احیای تعالیم اسلام توسط امام صادق (ع) ، سبب شد که آن حضرت به‌عنوان رئیس مذهب جعفری یا همان تشیع، شناخته شود.
امام صادق
(ع)
با استفاده از فرصت به‌دست‌آمده، بدعت‌ها و خرافاتی را که به‌تدریج در دین راه‌یافته بود از ساحت مقدس آیین پیامبر عظیمالشأن (ص) زدودند و حقایق احکام را روشن و آیات قرآن را به‌درستی تفسیر کردند. ایشان فقه اسلامی را که مدت یک سده دستخوش هوا و هوس حُکام اموی شده بود را از نو احیا و تدوین کردند و همچنین در زمینه موضوعات فلسفی با اصحاب و حتی افرادی که از دین و اعتقاد به خدا دور بودند، مناظرات علمی داشتند. نمونه‌ای از بیانات مستدل ایشان در اثبات وجود خدای حکیم، به یکی از شاگردان و اصحاب خود به نام جابر بن‌ حیان است.

4. علی بن موسی‌الرضا 
(ع)
علی بن موسی‌الرضا (ع) پس از آنکه به‌اجبار مأمون عباسی به خراسان آمد در بین مردم خراسان از محبوبیتی روزافزون برخوردار شدند. مأمون که از طرفی از محبوبیت ایشان در بین مردم و از طرف دیگر از نارضایتی مردم نسبت به دستگاه حکومت خود باخبر بود تصمیم گرفت که سلسله نشست‌‌هایی با محوریت مناظرات بین امام (ع) و دیگران برگزار کند. از جمله دلایلی که می‌توان به مأمون در این ‌خصوص نسبت داد عبارت‌اند از: کاهش محبوبیت امام در صورت شکست در مناظرات، به‌دست‌آوردن جایگاه یک حاکم علاقه‌مند به علم، پرت‌کردن حواس مردم از مشکلات و مسائل روز به مناظرات جذاب. به همین دلیل به سبب تقویت و تثبیت جایگاه نهضت ترجمه در زمینه‌های علمی و کلامی، تشویش‌‌های زیادی در جامعه‌ایجاد شده بود و برخی از افراد متعصبانه از عقاید خاصی پیروی می‌کردند. امام رضا (ع) با استفاده از این جلسات اولاً ضلالت و گمراهی فرق مختلف را به اثبات رساند و ثانیاً مباحث راستین اسلام و سنت پیامبر اکرم (ص) و سیره اهل‌بیت (ع) را به مردم شناساندند. ایشان هفت مناظره ماندگار در تاریخ با سران ادیان و مذاهب گوناگون انجام دادند که در تمامی آن‌‌ها پیروز شدند. این پیروزی‌‌ها سبب محبوبیت روزافزون ایشان در بین مردم و حتی دانشمندان غیرمسلمان شد و موجبات خشم بیشتر مأمون نسبت به ایشان را فراهم کردند.

زعامت و رهبری سیاسی و اجتماعی جامعه

ولایت و زعامت یعنی حق رهبری اجتماعی و سیاسی اجتماع؛ آن کس که باید زمام امور اجتماع را به دست گیرد و شئون اجتماعی مردم را اداره کند و مسلط بر مقدرات مردم است «ولی‌امر مسلمین» خوانده می‌شود. پیغمبر اکرم در زمان حیات خودشان ولی ‌امر مسلمین بودند و این مقام را خداوند به ایشان عطا فرموده بود و پس از ایشان طبق دلایل زیادی که غیرقابل‌انکار است به اهل‌‌بیت رسیده است. آیه کریمه «اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی‌الامر منکم» و همچنین آیات اول سوره مائده و حدیث شریف غدیر و عموم آیه «انما ولیکم الله» (مائده – 55) و عموم آیه «النبی اولی بالمؤمنین من انفسهم» (احزاب - 6)ناظر به چنین ولایتی است (ولاها و ولایت‌ها، ص66). در اینجا سعی می‌کنیم تا به‌طور خلاصه مثال‌هایی در این‌ رابطه با استفاده از سیره ائمه اطهار (ع) بزنیم.

1. امیرالمؤمنین
(ع)
پس شهادت رسول اکرم (ص) جامعه اسلامی خیلی زود از مسیر خود منحرف شد و توجهی به مهم‌ترین وصیت ایشان که همان مسئله خلافت و جانشینی بود نشد. 25 سال طول کشید تا مردم بعد از به وجود آمدن کوهی از مشکلات در مملکت اسلامی به حرف پیامبر بازگردند و پس از غصب مقام خلافت، آن را به صاحب و وارث راستین آن برگردانند. امیرالمؤمنین (ع)  هرچند می‌دانستند به جهت انحرافات به وجود آمده در جامعه اسلامی با چه مأموریت سختی مواجه هستند، به دلیل درخواست‌‌های بی‌‌شمار مردم به این امر لبیک گفتند و خلافت جامعه اسلامی را بر عهده گرفتند. بدین ترتیب پس از 25 سال به توصیه رسول‌‌الله (ص) عمل شد و ولایت و خلافت در کنار یکدیگر قرار گرفت. خلافتی که شبیه‌‌ترین نوع به خلافت و سنت پیامبر (ص) بود، اما به‌واسطه اتفاقات و تحریفاتی که در آن 25 سال در سنت رسول‌‌الله (ص) و اسلام راستین صورت گرفته بود، ایشان با مشکلات سختی روبرو بودند. ایشان به‌صورت مکرر با بدعت‌‌گذاری و تهدیدات مردم و حاکمان روبرو بودند. هرچند دوره خلافت امیرالمؤمنین کوتاه بود ولی ایشان همواره خـدامـحوری، عدالت‌طلبی، مردم‌داری، وفای به عهد و پیمان، اعمال اصلاحات در بخش‌‌هایی که به انحراف کشیده شده بودند، دقت در انتصابات بر محوریت شایستگی، مبارزه بی‌امان با مـفـاسـد اخلاقی و اجتماعی، دوری از تشریفات و خان‌سالاری، نظارت مـسـتـقیم بر مصرف بیت‌المال و ایجاد امنیت و آزادی در جامعه را در دستور کار حکومت خود قرار دادند.

2. امام حسن مجتبی
(ع) و امام حسین (ع)
امام حسن مجتبی (ع) پس از شهادت پدر عزیزشان امیرالمؤمنین علی (ع) به امامت رسیدند و در همان روز حدوداً اکثر مناطق به جز شام که تحت سلطه معاویه بود با ایشان برای امر خلافت جامعه اسلامی بیعت کردند. ایشان نیز در طول دوره خلافتشان سعی کردند تا همواره بر اساس سیره و سنت رسول اکرم (ص) و پدر گران‌قدرشان عمل کنند ولی پس از گذشت 6 ماه به واسطه مشکلاتی که معاویه برای ایشان و جامعه اسلامی به وجود آورده بود بین امام حسن (ع) و معاویه جنگ درگرفت. ایشان با شجاعتی بی‌‌نظیر به قصد درگیری و پایان دادن به مشکلات معاویه حرکت کردند ولی پس از سوء‌‌قصد به جان ایشان و خیانت‌‌هایی که لشکریان به امام (ع) کردند، ایشان مجبور به صلح با معاویه شدند. هرچند که معاویه بعد از مدت کوتاهی شروع به انجام اعمالی علیه و ضد متن صلح‌‌نامه شد ولی امام حسن مجتبی (ع) در زمان نوشتن صلح‌‌نامه با تدبیر و شجاعتی بی‌‌نظیر، شیعیان را از خطراتی که توسط معاویه آنها را تهدید می‌کرد، نجات دادند و کاری کردند تا نهضت اسلامی حفظ شود و همچنین با توجه به شروطی که در صلح‌‌نامه آوردند باعث شدند تا مسئله خلافت تبدیل به سلطنت نشده و معاویه آشکارا نتواند خیلی از خواسته‌های خود را عملی کند. در جریان این صلح، امام حسین (ع) نیز دوشادوش برادر گرامی‌شان ایستادند و از تصمیمات امام حسن (ع)حمایت و پیروی کردند. پس از شهادت امام حسن مجتبی (ع) و رسیدن مقام امامت به برادرشان امام حسین (ع)، ایشان به صلحی که با معاویه منعقد شده بود، وفادار ماندند و اگرچه در دوران حیات معاویه، امام حسین (ع) نیز مانند برادر گران‌قدرشان امام حسن مجتبی (ع) معاویه را غصب‌‌کننده مقام خلافت می‌دانستند و او را به رسمیت نمی‌‌شناختند ولی دست به اقدام نظامی علیه معاویه نزدند. ایشان در آن سال‌ها همواره بر تبلیغ و ترویج حق و تحکیم پایه‌های دینی و قرآنی تأکید می‌ورزیدند و علنی یا غیرعلنی به بیان احکام امامت و خلافت و ویژگی‌های خلیفه برحق می‌پرداختند و این اقدام را ناقض بیعت انجام‌شده با معاویه نمی‌دانستند. امام حسین (ع) بارها و بارها صلاحیت منحصربه‌فرد اهل‌بیت (ع) را برای تصدی حکومت اعلام نموده آن را تبلیغ کردند و در این راه از هر آنچه میسر بود کوتاهی نکردند. معاویه در آخرین سال‌های حکومتش سعی داشت تا یکی از مهم‌ترین شروط صلح‌‌نامه را نفی کند و آن تثبیت جانشینی فرزندش یزید بود. مخالفت با ولایتعهدی یزید نیز از دیگر مواضعی بود که امام (ع)در آن اعتراض و مخالفت خود را به‌شدت اعلام نمودند. معاویه به دنبال فعالیت‌های دامنه‌دار خود برای تثبیت ولایتعهدی یزید سفری به مدینه انجام داد تا از مردم مدینه به‌ویژه از شخصیت‌های بزرگ این شهر که در رأس آنان امام حسین (ع) قرار داشتند، بیعت بگیرد. او پس از ورود به این شهر با امام (ع)دیدار کرد و طی سخنانی موضوع ولایتعهدی یزید را پیش کشیده و کوشش کرد که موافقت ایشان را با این موضوع جلب کند، اما امام (ع) او را به‌شدت مورد شماتت قرار دادند بی‌لیاقتی‌ها و هوس‌بازی‌های یزید را به رخ وی کشیدند و او را از ولایتعهدی یزید برحذر داشتند.
در تمام مدتی که معاویه از مردم برای ولایتعهدی یزید بیعت می‌گرفت، امام
(ع)به‌شدت با او مخالفت می‌کردند و هرگز تن به بیعت یزید نمی‌دادند و ولیعهدی او را نمی‌پذیرفتند. در نهایت معاویه در تثبیت جانشینی یزید موفق شد و این اتفاق باعث شد تا دین اسلام و سنت رسول‌‌خدا (ص) با سرعت بیشتری نسبت به دوره معاویه و این‌‌بار به‌صورت علنی در جامعه اسلامی به انحراف کشیده شود. این اتفاقات موجب شد تا امام حسین (ع) برای برقراری مجدد اسلام راستین و سنت پیامبر (ص) و امیرالمؤمنین علی (ع) دست به اقداماتی بزنند که نتیجه آن نهضت عاشورا و آبیاری نهال اسلام با خون مبارکشان شد.

3. امام کاظم
(ع) و امام رضا (ع) 
یکی از سیاست‌‌های خلفای عباسی برای اداره حکومت در تنگنا و مضیقه گذاشتن ائمه اطهار
(ع) بود تا این عزیزان نتوانند اقدامی علیه آن‌‌ها بکنند و خطری برای حکومتشان داشته باشند. آن‌‌ها تا جایی که می‌شد به ائمه سخت می‌گرفتند. امام صادق (ع) به‌واسطه همین سختی‌ها و خطرات در زمان اعلام کردن نام امام بعد از خودشان برای دفاع از جان حضرت موسی بن جعفر (ع) ایشان را به‌صورت غیرمستقیم به شیعیان معرفی کردند. امام کاظم (ع) علی‌‌رغم این سختی‌ها و مشکلات لحظه‌‌ای از تلاش برای بی‌‌آبرو کردن حکومت و منتسبان آن فروگذار نکردند و به انحای مختلف به مبارزه علیه حکومت پرداختند. ایشان سعی کردند تا جایی که خطری حیات جامعه اسلامی را تهدید نکند با خلفای وقت همکاری نکنند و همواره مشروعیت آن‌‌ها را زیر سؤال می‌بردند. ایشان در بحث‌‌ها و مناظراتی که با علمای منتسب به دربار شرکت می‌کردند آن‌‌ها را توبیخ می‌‌نمودند و همواره در جهت احقاق حق امامت و تبیین جایگاه آن تلاش می‌کردند. ایشان با تربیت یاران و اصحاب خاصه خود و ورود آن‌‌ها به دستگاه حکومت باعث شدند تا به شیعیان در روزگار ایشان سختی‌های کمتری وارد شود. همین فعالیت‌های امام (ع) بود که خلفای وقت را به شدت عصبانی کرد و باعث تحمیل سال‌ها زندان و شکنجه‌‌ به ایشان شد. در نهایت حضرت موسی بن جعفر (ع) پس از تحمل سال‌ها زندان و سختی و دوری از خانواده و شیعیان در 25 رجب سال 183 با کینه‌توزی‌های بی‌‌پایان خلفای عباسی، بر اثر مسمومیت به شهادت رسیدند.
پس از حضرت موسی بن جعفر
(ع) فرزند گران‌قدر ایشان علی بن موسی(ع) به مقام امامت رسیدند. ایشان در دوره خلافت مأمون عباسی به سمت مرو فراخوانده شدند و به دستور مأمون ایشان را از مناطقی که جمعیت شیعیان در آن کمتر بود به سمت مرو آوردند. در یکی از نقاط این مسیر در نیشابور پس از استقبال از ایشان علمای اهل‌‌سنت از ایشان درخواست کردند تا حدیثی از آباء گرامش نقل کنند و امام در آنجا حدیث سلسلةالذهب را برای آن‌‌ها نقل کردند. حضرت ثامن‌الائمه (ع) با روایت این حدیث، شرط توحید را، پذیرش ولایت و امامت آل علی (ع) دانستند. پس از دیدار مأمون و امام رضا (ع) ، مأمون به ایشان مقام ولایتعهدی را پیشنهاد کرد. درباره علت پیشنهاد مأمون بحث‌‌هایی شده است ولی هرچه که بود امام رضا (ع) با آن مخالفت کردند ولی به سبب اجبار مأمون و به این دلیل که جان ایشان در خطر بود در نهایت امام (ع) ، این پیشنهاد را به‌صورت مشروط پذیرفتند. ایشان شرط کردند تا در امور اجرایی شرکت نکنند. ایشان همواره سعی داشتند تا در دوران زندگی در خراسان حقانیت اسلام راستین و سیره پیامبر اعظم (ص) و همین‌طور امامان را برای دیگران اثبات برسانند و از انحرافات به وجود آمده در مسیر جامعه اسلامی جلوگیری کنند. به عنوان یک نمونه مأمون به اجبار از امام (ع) خواست تا نماز عید را برگزار کنند؛ امام به‌شرطی قبول کردند که نماز را به شیوه پدران بزرگوارشان به جا آوردند؛ ایشان در روز عید با برپایی احکام و سیره ائمه (ع) که به نوعی در تضاد کامل با سیره خلفا بود_ طوری به سمت محل نماز حرکت کردند که مأموران مأمون مجبور شدند ایشان را به خانه‌‌شان برگردانده و از رسیدن امام به محل نماز خودداری کنند.​​​​​​​

رهبری معنوی و اخلاقی جامعه

«امامت مقامی است که دارندۀ آن با امر الهی به هدایت مردم می‌پردازد و آنان را به مطلوب و مقصود می‌رساند. هدایت امام تنها نشان‌دادن راه نیست؛ بلکه گرفتن دست خلق و رساندن آنان به راه حق است؛ بنابراین، امام کسی است که برخوردار از هدایت باطنی به نحو ایصال به مطلوب است» (تفسیر المیزان، ج1، ص408ـ403).
 این مرتبه که اوج مفهوم و مرتبۀ امامت است، اعتقاد به وجود انسان کاملی است که «حامل معنویت کلی انسانیت» و قطب و محور عالم امکان است. بر این ‌اساس، ممکن نیست زمین از حجت حق و وجود انسان کامل خالی باشد؛ چراکه به تعبیر روایات، اگر حجت خدا و انسان کامل وجود نداشت، زمین ساکنان خود را می‌بلعید. زیارت جامعه کبیره نمونه‌ای از ابعاد مختلف ولایت باطنی و معنوی امامان را بیان می‌کند. نتیجه آن که بعد از ختم نبوت، هیچ پیامبر دیگری نخواهد آمد و بالتبع، هیچ تشریع و نزول وحی‌ای صورت نمی‌گیرد؛ اما از آن جا که هدف رسالت و خاتمیت باید محقق شود و تداوم یابد، ضروری است دیگر مسئولیت‌ها و وظایف پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) به امامان معصوم واگذار شود. سعی می‌کنیم تا به‌طور خلاصه، با استفاده از سیره ائمه اطهار
(ع) مثال‌هایی در این ‌رابطه بزنیم.

1. امیرالمومنین علی
(ع)

اسرار حیات و زندگانی امیرالمؤمنین (ع)  می‌تواند برای شیعیان درس‌‌های بزرگ و مهمی داشته باشد. شاید در این بخش بتوانیم با اشاره به یکی از نامه‌های ایشان بهتر در خصوص رهبری معنوی و اخلاقی ایشان سخن بگوییم. نامه ۳۱ نهج‌البلاغه یکی از نامه‌هایی است که جنبه ارشادی و بصیرتی دارد که حضرت در آن، ضمن حفظ رابطه پدر و فرزندی، به‌گونه‌ای سخن گفته که عموم مردم می‌‌توانند خود را مخاطب آن قرار داده و از این سرچشمه حیات جهت اصلاح، رشد و کمال خود به بهترین وجه بهره ببرند.
در این نامه حضرت مخاطب را نسبت به این دنیا و ویژگی‌های آن آگاه می‌کنند و شیوه صحیح برخورد با دنیا را مطرح می‌کنند. به‌طوری‌که طالب سعادت و نجات می‌تواند با شناخت این خصوصیات، خود را از فریب و وسوسه‌های دنیایی مصون دارد؛ در ادامه با اشاره به خودسازی معنوی و پیوند با مخاطب، تلاش می‌کنند تا سطح معنویت افراد را ارتقا بخشند تا بتوانند بر وسوسه‌های دنیایی و نفسانی چیره شوند؛ سپس نسبت به مرگ و فنا، بیداری در این دنیا، اخبار و احوال گذشتگان هشدار می‌دهند و نسبت به یاد مستمر معاد و اصلاح آخرت توصیه می‌کنند؛ در ادامه سخن، در بعد خودسازی معنوی، به انجام اعمالی نظیر امر به معروف، آشتی با خلق، جهاد در راه خدا، تفقه در دین، شکیبایی در سختی‌ها و عادت نفس به سختی‌ها و ترک رذایلی مانند پرهیز از شک و شبهه، تسلیم شدن در برابر گمراهی، دوری و فاصله گرفتن از کار زشت و ... اشاره می‌کنند.
امام موارد یادشده را شرط صحیح زیستن در حیاط زمینی معرفی می‌کنند تا از طریق آن، سطح معنویت فردی و اجتماعی افراد ترقی پیدا کرده و مدل زیست معنوی آنان اصلاح گردد.

2. امام سجاد
(ع)

امام سجاد (ع) در زمان اسارت و در شام علی‌رغم سختی‌ها و مصائبی که به ایشان وارد شده بود به کمک عمه عزیزشان حضرت زینب > با خطبه‌ها و بحث‌‌هایی، به روشنگری مسائل پرداخته و از هر فرصتی برای زنده نگه‌داشتن یاد و خاطره حادثه کربلا استفاده می‌کردند. هم‌زمان با این مسئله، جامعه اسلامی نیز مسیر انحراف از اسلام راستین و آموزه‌های پیامبر (ص) را با سرعت می‌‌پیمود. همه این شرایط سبب شد تا حضرت زین‌العابدین (ع) سعی کنند تا به تجدید حیات دینی و اخلاقی جامعه در بستر بیان موعظه‌ها و همچنین مناجات‌‌هایی با خداوند بپردازند. «زین‌العابدین (ع) پیک محبت بود. این هم عجیب است؛ راه می‌رفت، هرجا بی‌‌کسی را می‌دید، هر جا غریبی را می‌دید، فقیر و مستمندی را می‌دید، کسی را می‌دید که دیگران به او توجه ندارند، به او محبت می‌کرد، او را نوازش می‌کرد و به خانه خودش می‌آورد» (سیری در سیره ائمه اطهار(ع)، ص100). اعتقاد امام و ثابت‌قدمی ایشان در عمل بر مبنای اسلام راستین و توجه به اخلاق، در کنار صحیفه سجادیه را _که پر است از دعاها و مضامینی چون دعای مکارم‌‌الاخلاق_ می‌توان از مصداق‌های بارز سعی و تلاش حضرت علی بن حسین (ع) در این مسیر دانست.

3. امام هادی
(ع)

حضرت امام هادی (ع)  همان‌طور که از اسمشان پیداست نقش هدایت امت شیعه را داشته‌اند و چه‌بسا به تعبیر دقیق، هدایت انسان را به عهده داشته‌اند و این اختصاصی به شیعه نداشت. امام هادی (ع)  سازمان وکالت را که از زمان امام صادق (ع) تشکیل شده بود، ادامه دادند. نقش عمده این سازمان، پیشبرد اهداف حضرات معصومین (ع) بود.
حضرت همچنین در زمان خودشان در تلاش برای مقابله با کسانی بودند که باعث انحرافات عمیقی در جریان اسلام شده بودند. حضرت با این کار توانستند یک نوع پالایش و پایش از دین انجام دهند و آن چهره واقعی اسلام و قرآن را نگه دارند؛ چیزی که امام حسین
(ع) به خاطر آن خود و خانواده خود را فدا کردند، حفظ اسلام اصیل به معنای واقعی کلمه بود.
شاهکار امام هادی
(ع)  که اگر فقط برای انجام این یک کار به دنیا می‌آمدند کافی بود، انشاء زیارت جامعه کبیره است. در این زیارت، به تمام آموزه‌های شیعی به زبانی فصیح پرداخته شده است که از جمله آنها می‌توان به ارتباط ائمه اطهار (ع) با پیامبر اکرم (ص)، برشمردن مقامات علمی و اخلاقی و سیاسی امامان معصوم (ع) ، اسوه بودن آنان، ارتباط امامت و توحید، ارتباط شناختِ امام با شناخت خدا اشاره کرد. از دیگر مباحث مطرح در این زیارت، عصمت اهل‌بیت (ع)، یکپارچگی خلقت ایشان، تولی و تبرّی و رجعت و تسلیم است. در این زیارت فضایل امامان به زبانی فصیح و در پیوند با قرآن و سنت به بهترین وجه بیان شده است.
در کنار زیارت جامعه کبیره ایشان همچنین زیارت غدیریه را هم دارند. زیارت غدیریه از زیارت‌نامه‌های امام علی
(ع) است که از طرف امام هادی (ع)  صادر شده که محور این زیارت، تولی و تبری و محتوای آن بیان فضائل امام علی (ع)​​​​​​​ است.
هرآنچه در باب امام‌شناسی نیاز است در این زیارت‌نامه به آن پرداخته شده است همچنین در این زیارت بیش از ۳۰ فراز آمده است که در مورد بیان فضایل امیرالمؤمنین
(ع)​​​​​​​  است.​​​​​​​