کد درس: 2070401
هدف کلی: آشنایی با شخصیت امام خمینی (ره) و نقش ایشان در احیای اسلام
عنوان جزئی: داستان‌هایی از زندگی امام (ره)با توجه به محور توکل
مدت زمان: 60 دقیقه

​​​​​​​
ثبت گزارش

وجه بیان:
شکل‌گیری انقلاب اسلامی مرهون ویژگی‌های شخصیتی و اخلاقی امام خمینی (ره) مانند استواری، توکل و مردم‌دوستی است که طبیعتاً تداوم انقلاب اسلامی نیز نیازمند تکیه بر این ویژگی‌ها می‌باشد. همچنین اگر ایمان راسخ، یقینی، قلبی و ابعاد عرفانی امام(ره) نبود مردم هرگز جذب ایشان نمی‌شدند و انقلاب اسلامی به این شکل ایجاد و به ثمر نمی‌رسید. ازاین‌رو شناخت دقیق فراگیران از این ویژگی‌های کلیدی باعث دل‌بستگی بیشتر آنها به انقلاب اسلامی و امام خمینی(ره)خواهد گردید.

هدف شناختی:
با نقش ایمان امام(ره) به آرمان مبارزه و انقلاب اسلامی آشنا می‌شود.
با توکل بر خدا به عنوان شرط اولیه در هر حرکت آشنا می‌شود.


هدف عاطفی:
نسبت به توکل در کلیه امور زندگی گرایش و باور قلبی پیدا می‌کند.
علاقه وی به شخصیت امام (ره) افزایش پیدا می‌کند.


هدف رفتاری:
سعی می‌کند تا در کلیه امور زندگی توکل داشته باشد.
سعی می‌کند تا از شخصیت امام(ره) الگوگیری کند.


جملات کلیدی:
قرآن کریم: «الَّذینَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إیماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیل، آن مؤمنانی که چون مردم (منافق) به آنها گفتند: لشکری بسیار بر علیه شما مؤمنان فراهم شده؛ از آنان در اندیشه و بر حذر باشید، (این تبلیغات) بر ایمانشان بیفزود و گفتند: تنها خدا ما را کفایت کند و او نیکو وکیل و کارسازی است». (آلعمران – 73)
قرآن کریم: « یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ وَیُثَبِّتْ أَقْدَامَکُمْ‏؛ ای اهل ایمان، شما اگر خدا را یاری کنید (یعنی دین و پیغمبر خدا را) خدا هم شما را یاری کند و ثابت قدم گرداند». (محمد – 7)
امام خمینی (ره) به نقل از شهید مطهری: «من دست خدا را به وضوح حس می‌کنم، آدمی که دست خدا و عنایت خدا را حس می‌کند و در راه خدا قدم برمی‌دارد، خدا هم به مصداق «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُم‏» بر نصرت او اضافه می‌کند». (مجموعه آثار شهید مطهری، ج 24، ص 133)

​​​
کلیدواژه:
توکل امام خمینی(ره) ▪ انقلاب اسلامی ▪ نهضت اسلامی


سؤالاتی که ارائه این عنوان به آن‌ها پاسخ می‌دهد:
​​​​​​​​​​​​​​
توکل امام در پیروزی نهضت اسلامی چه نقشی داشت؟
شرط اولیه هر حرکت چیست؟

اهـــداف درس

ورود به بحث:
رسش درباره سؤالات کلیدی طرح درس
مطالعه کتاب امام خمینی(ره) از انتشارات مدرسه

زمان و مکان پیشنهادی:
​​​​​​​​​​​​​​
مربیان عزیز می‌توانند زمان‌ها (اعیاد، وفیات و مناسبت‌های ملی) و مکان‌های خاصی (مانند حرم‌های ائمه و امامزادگان، گلزار شهدا و ...) را با توجه‌ به محتوای درس، غیر از فضای همیشگی جلسه در نظر بگیرند.
ایام پیروزی انقلاب اسلامی

روش های درس

​​منابـع پیشنهادی

توضیحات سودمنـد

رئیس سازمان بسیج جامعه عشایری کشور می‌گوید: وقتی در ۳۱ شهریورماه هواپیماهای دشمن چند نقطه از کشور را مورد حمله هوایی قرار دادند، امام خمینی (ره) در پیامی فرمودند: امت اسلامی به خدا توکل کنید و از دشمنان نترسید؛ زیرا ما از ابرقدرت‌ها نترسیدم و صدام که عددی نیست. چنان سیلی به صدام خواهیم زد که از سر جایش بلند نشود. اگرچه ما اهل تعدی و تجاوز نیستیم، لکن اگر کسی تعدی کند، دهانش را خرد خواهیم کرد. این مضامین پیام امام در ۳۱ شهریور ۵۹ است. بعدها هرچه قدر که جلوتر می‌رویم و جنگ گسترده‌تر می‌شود، خداباوری و خدامحوری امام جلوه بیشتری پیدا می‌کند تا جایی که امام در جماران می‌گوید: آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند! در جایی که سال ۶۱ فرماندهان با امام دیدار می‌کنند، شعار می‌دهند که خمینی، روح خدا، فرمانده کل قوا، امام در پاسخ می‌فرماید که فرمانده کل قوا، خداست. وقتی خرمشهر پس از مصائب فراوان آزاد شد، باز هم امام با همان آرامش و خداباوری و خدامحوری می‌گویند که خرمشهر را خدا آزاد کرد. امام نمی‌فرماید که ارتش و سپاهِ من آزاد کرد. اشاره نمی‌کنند که به تدبیر من و با هدایت ارتش و سپاه خرمشهر آزاد شد. در داستان عملیات کربلای یک در سال ۶۵ مهران آزاد می‌شود و باز هم سخنی از فرد در میان نیست.
شهید محلاتی میگوید: «بعد از پیروزی انقلاب یاسر عرفات آمد خدمت امام؛ من به اتفاق چند نفر دیگر در کنار امام بودیم. امام در آن زمان به عرفات فرمودند: «اگر می‌خواهید ملت فلسطین را نجات دهید راهش این نیست که به سراغ شوروی یا آمریکا یا به این دربار و یا آن دربار بروید، توکل به خدا کنید و شمشیر به دست گیرید، خداوند حامی شماست و ملتها هم به شما کمک می‌کنند». اگر به فرمایش حضرت امام توجه کرده بودند الان فلسطینی‌ها آواره کشورهای مختلف عربی نمی‌شدند»(برداشت هایی از سیره ی امام خمینی (ره)؛ جلد 3، ص 193). 
استاد مطهری می‌گوید: «در یک جلسه خصوصی امام به من گفتند: فلانی این ما نیستیم که چنین می‌کنیم، من دست خدا را به وضوح حس می‌کنم، آدمی که دست خدا و عنایت خدا را حس می‌کند و در راه خدا قدم برمی‌دارد، خدا هم به مصداق «ان تنصروا لله ینصرک» بر نصرت او اضافه می‌کند. من این‌گونه تأییدی را به وضوح در این مرد می‌بینم. او برای خدا قیام کرده و خدای متعال هم قلبی قوی به او عنایت کرده است که اصلاً تزلزل و ترس در آن راه ندارد»(آینده انقلاب اسلامی ایران، صص21الی 23).
حجت‌الاسلام سید احمد خمینی میگوید در نوروز ۴۲ زمانی که قم کربلا شده بود و مدرسه فیضیه قتلگاه، عده‌ای آمدند که امام منزلشان را ترک کنند و برای چند شبی در جایی دیگر باشند. امام به آنان گفتند: «متکی به خدا باشید. بروید که خمینی از اینجا هیچ جا نخواهد رفت» و به‌قدری جمله متکی به خدا را محکم گفتند که حاضرین گریستند. این اتکا فقط در مقدار و درجه عبادت و رابطه با او «تعالی شأنه» حاصل می‌شود. بقیه می‌گویند متکی به خدا باشید، ولی گفتن امام و حالت امام در موقع ادای این جملات دیدنی است. وقتی امام از خدا سخن می‌گویند، چهره‌شان بشاش می‌شود. به خدا قسم که این ارتباط موجب   پیروزی انقلاب شد. مردم بی‌جهت به کسی، آن هم به این صورت توجه نمی‌کنند. توکل امام به خدا زبانزد خاص و عام است». (برداشتهایی از سیره امام خمینی>، ج3، ص191، نشریه پاسدار اسلام، ش6، ص30)
مقام معظم رهبری: «در حادثه مدرسه فیضیه و سپس در قضیه پانزده خرداد، عده‌ای می‌گفتند فایده‌ای ندارد، بی‌خود معطلید؛ آنها چند برابر شمایند! بعد هم که در سال ۴۳ امام (ره) را تبعید کردند، باز این طرز فکر در بعضی از این افراد راسخ شد و گفتند امام بی‌جهت زحمت می‌کشند و تلاش می‌کنند؛ ایشان به جایی نمی‌رسند! در حقیقت اگر کسی بخواهد با عقل و منطق معمولی محاسبه کند، همین نتیجه را می‌گیرد؛ ولی آن چیزی که امام را وادار می‌کرد که علی‌رغم همه این حرف‌ها، امیدش را از دست ندهد و به حرکت خود ادامه دهد، انجام تکلیف الهی بود. او معتقد بود که این انقلاب را یک دست غیبی هدایت و پشتیبانی می‌کند و ما نباید به دنبال نتیجه کار خود باشیم. در همین خصوص خاطره‌ای در ذهنم مانده است که نقل می‌کنم: چند روز قبل از پایان سال ۶۵ که خدمت امام بودیم، چون یکی از روزهای فروردین ۶۶ با ولادت یکی از ائمه (ع) مصادف می‌شد، من و آقای هاشمی رفسنجانی و حاج احمد آقا اصرار کردیم که ایشان در حسینیه جماران با مردم دیداری داشته باشند. امام استنکاف کردند و قاطع گفتند: حالش را ندارم. من در ایام نوروز به مشهد رفته بودم و آقای هاشمی هم از جبهه دیدار داشتند. در همان روزها، ناگهان قلب امام مشکلی پیدا می‌کند و چون حاج احمد آقا _که حق بزرگی بر گردن همه ملت دارد و امام را در این چند سال حفظ کرد_ همه وسایل را برای بهبود امام (ره) مهیا کرده بود، فوراً به وضعیت جسمی ایشان رسیدگی شد و خطر برطرف گردید. وقتی در بیمارستان بر بالین ایشان حاضر شدم، عرض کردم: چه قدر خوب شد که آن شب اصرار ما را برای ملاقات با مردم نپذیرفتید؛ و الا اگر خبر این ملاقات اعلام می‌شد، مردم به زیارت شما می‌آمدند و آن وقت شما با این حال نمی‌توانستید مردم را ملاقات کنید و انعکاس آن در دنیا خوب نبود. این کار شما، خواست خداوند و کمک الهی بود و در آن زمان تصمیم بجایی گرفتید. ایشان در پاسخ من گفتند: آن طور که من فهمیدم، مثل این‌که از اول انقلاب تا حالا، یک دست غیبی در همه کارها دارد ما را هدایت و پشتیبانی می‌کند. واقعاً همین طور است؛ و الا محاسبات معمول سیاسی، اقتصادی و محاسباتی که بر اساس آن دنیا دارد اداره می‌شود، این نتایج را به دست نمی‌دهد. آن چیزی که امام را بر هدایت و اداره و رهبری ملت ایران و انقلاب عظیمش قادر می‌کرد، عبارت بود از ارتباط با خدا و اتصال و توجه و توکل به او. او واقعاً عبد صالح خدا بود. من هیچ تعبیری را بهتر از این برای امام L پیدا نمی‌کنم»(بیانات در دیدار فرمانده و جمعى از پاسداران کمیته‌ی انقلاب اسلامى مورخ 18/03/1361 به آدرس farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2080 )